سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / قافله سالار/پانزدهم محرم

قافله سالار/پانزدهم محرم

پانزدهم محرم
اسبان دوباره زین شدند و لگام خوردند.
پرچم های گناه، در میان سپاه طغیان و جنایت به اهتزاز درآمدند تا بار دیگر اسلام بدعت،
اسلام خلافت و خلیفه گری، اسلام اشرافیت، اسلام دروغ و فریب و سازش و نیرنگ،
و اسلام سُفیانیان را به نمایش گذارند،
و با اسارت بازماندگان روز عاشورا به مردمان شهر به شهر بگویند؛
این ما بودیم که حسین و یارانش را به مسلخ بردیم و آل الله را به اسارت گرفتیم،
و چه کس بهتر از شمر بن ذالجوشن، این منافق هرجایی برای فرماندهی؟
و همراه شمر، عمرو بن حجاج و شبث بن ربعی و خولی بن یزید اصبحی با هزار سوار.
آماده شدند برای بردن کاروان به شام.
مردمان، دِگربارآمده بودند به تماشا و تماشاگری.
سیدالساجدین در غُل و زنجیر، و زنان و کودکان بر اَسترانی عریان.
سیدالساجدین زِ دورادور، نگاه سرزنش باری به آن دنیا پرستان کرد.
گفت : ای مردم! بخاطر دارید که به پدرم نامه نوشتید و با او خُدعه کردید؟
با او هم پیمان شدید و هنگام حادثه تنهایش گذاشتید و به ستیز با او برخاستید؟
با چه روی می خواهید به رسول الله بنگیرید؟
هنگامی که رسول الله به شما بگوید؛ عترت مرا کُشتید، حریم مرا شکستید،

و شما دیگر از اُمت من نیستید؟
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ. (1)
  و محمد، جز فرستاده ای که پیش از او هم پیامبرانی آمده وگذشتند، نیست  
  آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود بر میگردید ؟! 
چه بد توشه ای برای خود از پیش فرستادید.
مردمان شرمگین و خجل شدند.
کسی از میان آنان فریاد کرد.
 
گفت : ما غفلت کردیم و در این غفلت نابود شدیم.
و دیگران، گریه کردند و شیون سر دادند.
سیدالساجدین گفت : رحمت خدا بر کسی باد که پند مرا بپذیرد،
و سفارش مرا را در باره ی خدا و رسول الله و اهل بیت او به خاطر بسپارد.
یکی گفت : یابن رسول الله! موعظه مان کن که فرمانبر تواییم.
دیگری گفت : پیمانت را محترم می شماریم و دل هامان را به جانب تو روانه میکنیم،
و هوای ترا در سر می پروریم.
آن کس دیگر گفت : صلوات خدا بر جدّت،
تو فرمان بده تا یزید را از تخت به زیر کشیم و از آنانی که بر شما ستم کرده اند بیزاری جوییم.
و شمر، سکوت کرده بود و فقط ناظر بود.
چون که او میدانست امام کُشی، مُراد و مَرام پیروان ابوسفیان است،
و آنچه مردمان بر زبان میرانند، از سر شور است، نه از سر شعور!
سیدالساجدین، لحظه ای سکوت کرد، و سپس تبسمی تلخ بر لب گرفت.
گفت : هیهات ای بی وفایان نیرنگ باز!
میان شما و خواسته هاتان پرده ای کشیده شده است.
آیا برآنید با من همانگونه رفتار کنید که با پدرانم کردید؟
هرگز چنین نخواهد شد.
بخدا سوگند، هنوز آن زخم عمیقی که دیروز از قتل عام پدرم و فرزندان

و اصحاب او در قلب من نشسته التیام نیافته.
هنوز داغ رحلت رسول الله را فراموش نکرده بودم، که مصیبت های پدرم و فرزندان پدرم و جّد بزرگوارم،
موی سر و محاسنم را به سپیدی نشاند.
هنوز طعم تلخ آن آلام را در گلوی خود احساس میکنم.
و هنوز اندوه این غم های جان فرسا در سینه ام زبانه میکشد.
پس از شما می خواهم، نه از ما طرفداری کنید و نه با ما از در جنگ و دشمنی درآیید.
ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد،
که این مصیبتی بس بزرگ و کیفر آن کس که او را کُشت جهنم است.

جانم به فدای او که در کنار فرات شهید شد.
و دیگر سکوت کرد و هیچ نگفت.

————————————-
مجتبی فرآورده

—————————————————–
1 – سوره آل عمران . آیه 144

 

پانزدهم محرم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

سخنگوی یونیسف: گورستان‌هایی در غزه دیدم که مملوء از کودک بود

طوفان الاقصی

نماهنگ/ ذکر جهانی

ويدئو/ السلام علی الحسین

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.