حجتالاسلام مسعود عالی
ادامه نوشته »«ملکه» / قسمت دوم
ایکاش او نیز مَلَک بود، می توانست نور عظیم آسمانی را با تمام وجود درک کند! از محضر گران قدرش بهره ببرد. بودن در نور سرآغاز شناخت بود! می توانست در نور بماند، با او زندگی کند، در او زندگی کند، با وجودش حی شود، روحیه بگیرد.
ادامه نوشته »«ملکه» / قسمت اول
بسم الله الرحمن الرحیم «ملکه» قسمت اول خوشحال و با انرژی به این طرف و آن طرف می دوید در حالیکه چشم از مادر و پدرش بر نمیداشت. مواظب بود زیاد از آنها دور نشود هرچند در محیطی که زندگی میکرد گم شدن معنی نداشت!!!! دست های کوچکش را زیر آبشار …
ادامه نوشته »