دکتر منوچهرمحمدی، معاون اسبق وزیر خارجه، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و مدیرگروه روابط بین الملل دانشگاه تهران، مطلبی با عنوان ویروسکرونا و آینده سیاست جهانی، در اختیار جهان نيوز گذاشته که متن کامل آنرا در ادامه خواهید خواند:
نویسنده مقاله، نه خود را پیشگو میداند و نه جام بلورینی پیشرو دارد که در آن نظر افکنده، آینده را ترسیم کند. اما به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و باز شدن دریچهای بسیار وسیعتر و فرامادیتر از دریچه نگاه پوزیتیویستها توانسته نگاه جدیدی را با روش کلاننگری و با تکیه بر مطالعات عمیق تاریخی در روابط بینالملل و تجارب بعد از انقلاب اسلامی، به دانشجویان خود ارائه دهد که بر اساس واقعیت بوده و در تألیفات خود نیز مکرراً به آنها اشاره نموده است.
شیوع ناگهانی ویروسکرونا و گسترش آن از چین به ایران و سپس بجهان غرب، اینجانب را بر آن داشت که با همین نگاه کلان و پیوند این ماجرا با حوادث سیاسی و اجتماعی و با تکیه بر علم آینده پژوهی، سناریویی را که بر اساس واقعیت است ترسیم، و در این مقاله آنرا بیان نمایم.
1) تردیدی نیست که ایالات متحده آمریکا در دهههای اخیر شکست سختی از جمهوری خلق چین (درحوزه اقتصادی) خورده است و از آینده قدرت اقتصادی این کشور باجمعیت ۱.۵ میلیاردیاش بشدت بیمناک بوده و تلاش زیادی کرد تا از طریق افزایش تعرفههای گمرکی بر کالاهای چینی، با قدرت اقتصادی چین مقابله کند ولی موفق نشد و چین همچنان بعنوان یک غول اقتصادی در صحنه روابط بین الملل باقی ماند.
2) بدنبال پیروزی انقلاب ایران و استقرار یک نظام دینی بنام جمهوری اسلامی بعنوان یک قدرت برتر ایدئولوژیک، در تقابل با استکبار جهانی بویژه ایالات متحده آمریکا، قد علم کرده و از یک نظام وابسته و تحت سلطه آمریکا و انگلیس به یک نظام مستقل و مدعی و دشمن قدرتهای امپریالیستیجهان تبدیل شد و علیرغم همه توطئههای شرق و غرب بویژه آمریکا (در این دوران ۴۰ساله) به یک قدرت برتر و صاحب نفوذ منطقه درغرب آسیا و حتی فرا منطقه تبدیل شده و در مقابل همه توطئهها و فشارهای طاقت فرسای آمریکا در تحریمهای همه جانبه ایستادگی نموده و با ضرباتیکه ازنظر نظامی درسال گذشته بر آمریکا و همچنین انگلیس وارد آورد مخصوصاً درجریان ساقط نمودن پهباد آمریکائی و مهمتر از آن، ضربه هولناکی که برای اولین بار بعد از جنگجهانیدوم بر پایگاه نظامی آمریکایی در عینالاسد وارد نمود بعنوان یک ابرقدرت منحصر بفرد، جایگاه ابرقدرتی آمریکا را درسطح جهانی بچالش کشاند. بنابر این آمریکا به این جمعبندی رسید که جمهوریاسلامی را نه از طریق تحریم اقتصادی میتواند شکست دهد و نه با برخورد نظامی. و باید چاره دیگری بیاندیشد.
3) با توجه به شکستهائیکه آمریکا هم از جمهوری خلقچین درحوزه اقتصاد و هم از جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتدار سیاسی، نظامی و فرهنگی در منطقه استراتژیک جنوب غرب آسیا خورده است، تصمیم گرفت که به آخرین شیوه غیر انسانی و وحشیانه که همانا جنگ میکروبی میباشد متوسل شود و با این امید که با اشاعه ویروس کرونا که ظاهراً توسط وزارت دفاع آمریکا ایجاد و تکثیر یافته بود بجنگ این دو قدرت آسیائی بیاید و بهمین دلیل است که ابتدا این ویروس در ووهان چین نشر و گسترش یافت و سپس به ایران، آنهم در یک شهر مذهبی، (جاییکه مرکز و زیربنای انقلاب اسلامی میباشد) سرایت داده شد و با سناریوهای مختلف سعی کردند تا بگردن طلاب خارجی و گروههای مذهبی بیاندازند !!
4) دولت آمریکا تصور میکرد که میتواند شیوع این ویروس را به همان دو کشور آسیایی محدود نموده و با توجه بفاصله جغرافیایی این دو کشور باجهان غرب، بویزه آمریکا، آنها در امان بوده و گزندی نخواهند دید. غافل از اینکه (و مکروا ومکرالله والله خیرالماکرین). آنها سعی کردند که به خدا مکر و حیله کنند درحالیکه خداوند خود بهترین مکرکنندگانست).
5) برخلاف پیشبینی تولید کنندگان و اشاعه دهندگان این ویروس، درعینحیرت و شگفتیآنها، ملاحظه کردند که این ویروس مرزهای جغرافیایی را بسرعت درنوردید و وارد اروپایی شد. و آنها آمادگی برای چنین مهمان ناخواندهای را نداشتند و درمقابل هجوم این ویروس، بویژه در ایتالیا و اسپانیا و بدنبال آن به سایر کشورهای اروپایی (مانند آلمان، فرانسه، انگلیس، …) نفوذ کرده و حتی به درون کاخهای مستحکم ملکه انگلیس و بالاترین مقام سیاسی این کشور یعنی نخست وزیر کابینهشان هم وارد شده و آنها را مبتلا ساخت. و دولتهایعضو اتحادیه اروپا بجای آنکه دورهم جمع شده و راه چاره عمومی بیابند، هر کدام بفکر نجات خود بوده و از همکاری با یکدیگر احتراز میکنند و امروز شرایطی در سراسر اروپا بوجود آمده که بقول نخست وزیر اسپانیا دولتمردان اروپایی درمانده و سرگردان با کمبودهای فراوان وسائل بهداشتی و کادر مجهز پزشکی و پرستاری دست بگریبانند.
6) آمریکا بعنوان قاره جدید، با وجود فاصله زیاد از قارههای کهن و وجود اقیانوس اطلس درغرب، واقیانوسکبیر درشرق اینکشور پهناور، خود را ایمن میدید، برخلاف تصور دولتمردان و حتی مردم امریکا، ملاحظه گردید که این مهمان ناخوانده و دست ساز، به سازنده خود هم رحم نمیکند وخیلی زود دامن آنها را هم فرا خواهد گرفت. جالب آنکه آغاز این آلودگی از شهر نیویورک که بزرگترین مرکز اقتصاد جهان میباشد شروع میگردد و بخاطر پایین بودن سطح بهداشت و فاصله طبقاتی عظیم و بدون اینکه هیچگونه آمادگی برای استقبال از این ویروس در این شهر وجود داشته باشد، خیلی زود مسئولین و مدیران این ایالت بزرگ آمریکا آنچنان دست بسته و سرگردان شدند که پرستاران، ملزم به استفاده از کیسههای زباله برای ایمن بودن از نفوذ این ویروس شدند. درحالیکه هیچگونه ایمنی برای آنها ایجاد نکرد و یا اینکه مجبور بودند یک ماسک یکبار مصرف را برای چند هفته مورد استفاده قرار دهند و امروز جمعیت بالای ۳۰۰هزار نفر مبتلایان به ویروسکرونا در آمریکا، این کشور را در راس مبتلایان قرار داده و گوی سبقت را در شیوع این ویروس از سایر کشورها ربوده است طوریکه یکنوع هرج و مرج و نا آرامی در جامعه آمریکا بوجود آمده و هر فرد امریکایی برایحفظ جانخود بدنبال خرید اسلحه برای روزیکه شرایط بحدی برسد که نوعی جنگ داخلی بوجود آمده و هرکدام باید بفکر حفظ جانخود وخانواده اش باشد!
7) ایالات متحده آمریکا اینک درشرایطیست که رئیسجمهورش (این فرد تاجر مسلک) جز بمسائل اقتصادی، بچیز دیگری فکر نمیکند. آنهم با اقتصاد سرمایه داریی که ۹۰% از آن در اختیار کمتر از ۱۰%جامعه میباشد، اورا بقدرت رسانده و باید منافعشان را تأمین کند. درحالیکه همین ۹۰%جامعه، از همه امکانات بهداشتی و رفاهی محرومست و برای این رئیسجمهور قمارباز اهمیتی ندارد. از هم اکنون، نوعی تعارض و تضاد میان او و شهروندان امریکایی بوجود آمده، بر سر اینکه اولویت با سلامت و جان انسانهاست، یا حفظ رشد اقتصادی کشور؟! یقیناً دونالد ترامپ بر موضع خود که اولویت او برحفظ رشد اقتصادیست پافشاری خواهد کرد اگرچه مجبور شده بمسأله بحران کرونا، آنهم تحت فشار افکارعمومی بپردازد.
8) در رابطه با اینکه دوره ابتلا به این ویروس در آمریکا ممکنست طولانی باشد (با توجه به اینکه هنوز بنقطه اوج خود نرسیده)، به احتمال زیاد این کشور برای حداقل یکسال آینده گرفتار این مصیبت خودساخته خواهد بود و جامعه آمریکا تحمل این شرایط را که موجب تلفات بیشتر، نا امنی بیشتر، بیکاری وعدم اشتغال بیشتر و به تبع آن رکود و احیاناً بحران اقتصادی خواهد گردید نخواهند داشت. و سامانه مدیریت در مقابل طغیانجامعه از دست مدیران خارج شده و فروپاشی یا حداقل تضعیف نظام حاکم در آمریکا را در همه ابعاد اجتماعی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و نظامی بدنبال خواهد داشت. چیزیکه رئیسجمهور فعلی آمریکا اینشرایط فروپاشی را در مبارزات انتخاباتیخود پیشبینی کرده بود.
9) همانطور که درمطالعات قبلی اینجانب بویژه در کتاب استراتژینظامیآمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر که ۲۰ سال قبل به رشته تحریر درآورده بودم و در آنجا هم مطرح کرده بودم، فروپاشی آمریکا بمراتب بدتر از فروپاشی اتحادجماهیرشوروی اتفاق خواهد افتاد. چرا که اینکشور با نابودیحقوق بومیان و فرستادن بیش از ۶۰ میلیون سرخپوست بگورستان (بامرض سیاهزخم توسط مهاجرین اروپایی مخصوصاً انگلیسی) بنا نهاده شده است بدونآنکه هیچگونه انسجام و وحدتی میان این مهاجرین شکل بگیرد و تنها دوعامل رفاه و امنیت در تجمع آنها نقش داشته است. و این دوعامل نیز در این بحراناخیر از آنها گرفته شده است. لذا پیش بینی میشود که یک نا امنی و به احتمال زیاد جنگ داخلی بیامان و بیرحمانه میان ساکنین و ملیتها و رنگین پوستان در بگیرد و نه تنها دولت مرکزی تضعیف گردیده و یا از پای در آید، بلکه برسر ثروتهای باقیمانده میان ایالتهای مختلف، جنگ و درگیری روی داده و ادامه پیدا کند و بعبارت دیگر، احتمالاً این نظام سیاسی بنام ایالات متحده آمریکا ازصفحه روزگار محو خواهد شد. همانطور که دولتی بنام یوگسلاوی با آن تجزیه که همگان شاهدش بودند ازصفحه روزگار محو گردید.
10) درچنین شرایطی نه تنها نظام سرمایه داری آخرین روزهای عمرخود را میگذراند، بلکه حاکمیت سلطهجویانه غرب نیز بر جهان بپایان خواهد رسید و بعد از بحران کرونا ما شاهد شکل گیری نظام سیاسیجدیدی درجهان خواهیم بود که در این نظام جمهوریاسلامیایران، جمهوریخلقچین و روسیه فدراتیو، بازیگران اصلیخواهند بود و با توجه به عدم وجود تضاد فکری و ایدئولوژیک میان این سه بازیگردان، نظم جدیدی با بیداری ملتهای مسلمان و مستضعف در آفریقا و امریکایلاتین و همچنین آسیا، ایجاد خواهد شد و در این نظام جدید اروپاییها باید خود را بازسازی نموده و واقعیت برتری بازیگردانان جدید را پذیرا باشند وگرنه جایگاه مطلوبی در این نظام برای آنها متصور نیست.
11) اگرچه چین و روسیه از نظر اقتصادی و نظامی برجمهوری اسلامی برتری نسبی دارند ولی بخاطر فقدان یک ایدئولوژی جهانی در این دو کشور و عدم تضاد راهبردی، جمهوریاسلامی، با تکیه بر مبانی مکتب اسلام و قرارگرفتن درصف مقدم مبارزه با استکبارجهانی وحمایت از مستضعفینجهان جایگاه برتری را در نظام سیاسی جدید جهان خواهد داشت.
12) درپایان لازم بذکر است که با توجه به باور و اعتقاد ما شیعیان و همه مسلمینجهان به مهدویت و ظهور منجیعالم بشریت امام زمان(عج) و نیز وعده تخلف ناپذیر الهی در قرآن کریم، مبنی برحاکمیت و خلافت مستضعفین درجهان احتمال عینیت این سناریو بیشتر بوده وچند گامی ما را بظهور بقیهالله الاعظم وحاکمیت مستضعفین نزدیکتر خواهد کرد.
انشاءالله