ازجمله تالیفات این دانشمند مسلمان فرانسوی بونو؛ تصوف وعرفان اسلامی به فرانسه، امام خمینی عارف ناشناخته قرن بیستم به زبان فرانسه، وصیتنامه امام خمینی (با مقدمه وحواشی) به فرانسه، آیین انقلاب اسلامی (منتخبی ازآثاروبیانات امام خمینی) به فرانسه، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر اثر امام خمینی به فرانسه است.
در سال ۱۹۵۷ میلادی در شهر فرایبورگ آلمان در خانوادهای مسیحی و کاتولیک، دیده به جهان گشود. سپس به استراسبورگ وآنگاه به فرانسه هجرت نمود. میل به آشنایی با ادیان شرقی در وجود او از نوجوانی وجود داشت. و از این رو به مطالعه آثار موجود در این زمینه و به سفرهای متعدد به اسپانیا، مراکش، ایتالیا، بلژیک، هلند، آلمان و… پرداخت. وی با آثار (رنه گنون) فیلسوف مسلمان فرانسوی آشنایی پیدا کرد و تحت تأثیر آثار او قرار گرفته ودر سال ۱۹۷۹ میلادی به دین اسلام درآمد. پس از آن در رشته زبان و ادبیات عرب و اسلامشناسی به تحصیل پرداخت و آنجا بود که در دانشگاه با آثار هانری کربن که عرفان شیعی را به غرب شناسانده بود آشنا شد. او تحت راهنماییهای احمد حمپاته – عارف آفریقایی و از رؤسای سلسله تیجانیه – مذهب شیعه را انتخاب کرده و نام خود را به یحیی علوی تغییر داد.
بونو در سال ۱۹۸۷ مدرک پروفسور اگرژه را اخذ نمود و در سال ۱۹۹۵ از رساله دکتری خود تحت عنوان الهیات در آثار فلسفی و عرفانی (روحالله خمینی) در دانشگاه سوربون دفاع کرد که در سال ۱۹۹۹ به عنوان پژوهش سال برگزیده شد. وی برای تدوین رساله خود از سال ۱۹۹۱ به ایران آمد و مدت هفت سال از جلسات سید جلال الدین آشتیانی در مشهد، در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی استفاده برد. وی ۱۵ سال در مشهد سکنی گزید. وی به تألیف، ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان فرانسوی پرداخت. مؤسسه فرهنگی ترجمان وحی (مرکز ترجمه قرآن مجید به زبانهای خارجی) در قم در سال ۲۰۰۰میلادی ترجمه قرآن وی را منتشر ساخت. از ویژگیهای این ترجمه این است که ترجمه معنایی روان به همراه تفسیر مختصر به ضمیمه لغت نامه الفاظ قرآن است.
وی با آثار (رنه گنون) فیلسوف مسلمان فرانسوی آشنایی پیدا کرد. تحت تأثیرآثار اوسال ۱۹۷۹ به دین اسلام مشرف شد. پس از آن در رشته زبان و ادبیات عرب و اسلامشناسی به تحصیل پرداخت آنجا بود که در دانشگاه با آثار هانری کربن که عرفان شیعی را به غرب شناسانده بود آشنا شد با راهنماییهای احمد حمپاته– عارف آفریقایی و از رؤسای سلسله تیجانیه به مذهب شیعه مشرف شد و نام خود را یحیی علوی نهاد. بونو سال ۱۹۸۷ مدرک پروفسور اگرژه را اخذ نمود. رساله دکتری «الهیات درآثار فلسفی و عرفانی امام خمینی» او در دانشگاه سوربون بهعنوان پژوهش سال برگزیده شد. وی برای تدوین رساله خود ازسال ۱۹۹۱به ایران آمد و مدت هفت سال ازمحضرمرحوم آیتالله آشتیانی درمشهد، در زمینه فلسفه وعرفان اسلامی کسب فیض نمود. اشتیاق قلبی بونو به امام رضا (علیه السلام) به اندازهای بود که ۱۵ سال در مشهد سکونت إختیار نمود. با وجودیکه توانست بهترین تز دکترای خود را در فرانسه دریافت کند، لیکن به دلیل مسلمانی، از تدریس در دانشگاه محروم شد. ازجمله تالیفات این دانشمند مسلمان فرانسوی بونو؛ تصوف وعرفان اسلامی به فرانسه، امام خمینی عارف ناشناخته قرن بیستم به زبان فرانسه، وصیتنامه امام خمینی (با مقدمه وحواشی) به فرانسه، آیین انقلاب اسلامی (منتخبی ازآثاروبیانات امام خمینی) به فرانسه، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر اثر امام خمینی به فرانسه است. پروفسور بونو علاوه بر زبانهای گوناگون، به زبان فارسی تسلط خوبی داشت. خود در باره رهیافتگی خویش چنین إظهار داشته است:
ازنوجوانی همواره درجستوجوی معنویت بودم؛ ابتدا به مسیحیت روی آوردم ولی چیزی که مرا راضی کند، نیافتم؛ وجود یکسری تناقضات میان روحیه انجیل و رفتارمردم مسیحی کلیساهای مسیحی خصوصا کلیسای کاتولیک، مرا ازاین دین دورمیکرد. بهدلیل نیافتن مطلوب خود درمسیحیت ازآن کاملا روی برگردان شده و به حرکت هیپی گرویدم. طرفداران این حرکت افرادی بودند که با پشت کردن به تمدن غرب مدرن، دنبال یک گمشده میگشتند. بعد ازمطالعه کتابهای (گنون) تصمیم گرفتم یک دوره کامل زبان عربی یاد بگیرم، بههمین دلیل راهی تونس شدم بعد ازآموزش، به فرانسه بازگشتم و درجنوب فرانسه در رشته زبان عربی پیش دانشگاهی ثبت نام کردم.
دروس فشردهای را که در کشورتونس خوانده بودم معادل سال اول محاسبه شد لذا بلافاصله به سال دوم رفتم در تونس میگفتم مسلمان هستم اما شهادتین نگفته بودم. حتی نمازهم نمیخواندم! فقط به خدا و پیامبراسلام اعتقاد داشتم.
در دانشگاه فرانسه با مسلمانان شمال آفریقا که در دانشگاه بودند آشنا شدم. آنها از من پرسیدند نماز بلدی؟ گفتم نه، گفتند بیا با ما نمازبخوان بعد ازآن در دسامبر ۱۹۷۸شهادتین گفتم، نمازخواندم و شرعیاتم رایاد گرفتم ولی از تفاوت تشیع و تسنن هیچ اطلاعی نداشتم! حتی انقلاب ایران را به عنوان انقلاب اسلامی نه انقلاب شیعی میشناختم.
بتدریج دریافتم ادیان مختلف اصالت ندارند تنها یک دین است که اصالت دارد آن هم اسلام شیعی است و ادیان دیگر از این دین خود را نشأت گرفتهاند دین یکی است چون خدا یکی است و تنها هدف آن انسان شدن است.
در این هنگام بود که با توجه به مطالبی که از (هانری کربن) خوانده بودم، اعتقادم به شیعه راسختر شد و شیعه شدم. مواظب بودم دردانشگاه به عنوان شیعه شناخته نشوم چون حساسیت وجود داشت البته این را هم بگویم که شیعه شدن مهم نیست چون میتواند به هر دلیل سطحی اتفاق بیافتد مثلا یک احساس یا اتفاق یا ازطریق والدین و … اما معتقدم بحث مهم، شیعه ماندن است که این یک نگاه ثبت شده عاشقانه است.
هر روز درفرانسه زنان ومردان با داشتن فرهنگ غربی و مذهب مسیحی آزادانه به اسلام میگرایند و درمیان تودههای عظیمی که هر روز درمساجد گرد هم میآیند هرکس میتواند شاهد حضور تعداد زیادی از مردم باشد که درصفوف مرتب، نماز میخوانند و ازهمه مهم تر اینکه هر روزه تعداد قابل ملاحظهای از فرانسویان به دفتری که درمسجد بزرگ پاریس دایر شده روی میآورند وبا گفتن جملات «لا اله الا الله» و «محمدا رسول الله» مسلمان میشوند و هر روز، نو مسلمانان تحت تعالیم قرآن قرار میگیرند. فارغ از اینکه این نو گروندگان پس از اسلام آوردن به دلیل محیطی که درآن قرار دارند به مذهب بر حق شیعه میگروند ویا غیر آن، مهم این است که هر روزه گرایش و آگاهی به کامل بودن دین اسلام بیشتر میشود. میتوان گفت تا به امروز هرگز دنیای غرب بهویژه فرانسه تا این اندازه صحنه گرایش به اسلام نبوده است. زنان نومسلمان فرانسوی در راه جستو جوی پاکی، اخلاص و اجرای کامل دستورات قرآن، از لحاظ روحی و روانی پایبند آرمان اسلام شدهاند و از فساد رایج درغرب به کلی روی گردان به نظر میرسند، بهطورمتوسط روزانه ده نفر درپاریس به اسلام میگروند وتاکنون حداقل ۴۰۰ هزارنفر درفرانسه مسلمان شدهاند.
ازجمله علل شیفتگی فرانسویان به اسلام، گرایش به یک جست وجوی اخلاقی در برابر زوال ارزشهای غربی است؛ زیرا اسلام به زندگی روزمره یک مفهوم مقدس میبخشد وهمچون چراغ راهنمایی، جلوهگری میکند.
پروفسور بونو یا همان رهیافته مستبصری که نام خود را به یحیی علوی تغییر داده بود، در برنامههای برون مرزی صدا و سیما، به عنوان مبلغ مذهبی، مباحث دینی را ارائه میکرد. او در این برنامهها، ترجمه دعاها و مباحث تفسیری و … به زبان فرانسوی را ارائه میداد.
وی سالها به کشورهای گوناگون اروپایی وإفریقایی وسرزمینهای تشنه حق سفر کرده، وبدون سر وصدا، به تبلیغ وبه گفته خویش، به زدودن نقاب جهل وسیراب کردن تشنه گان از اقیانوس اسلام وشیعه میپرداخت.
او معتقد بود که باید بتوانیم حجابی که بر چهرهی اسلام در رسانههای غربی کشیده شده است را بزداییم و سیمای ناب آن را عرضه کنیم. والحق که در این راستا از آنجا که پاکی وخلوص واعتقاد در سلولهای این شخصیت، موج میزد! سخنش با کردار وپندار واندیشهاش، از او چهرهای را بوجود آورده بود که حضورش در هر مکان وپهنه، تاثیر بسزایی را میگذاشت! وتشنه گان را تشنهتر، وپویندگان را پویندهتر ورهگمشدگاه را، رهیافتهتر، وجویندگان اسلام راستین را به شاهراه آن، یعنی معارف اهل بیت علیهم السلام، راهنمایی وهدایت مینمود.
با او سه بار در مشهد وقم، دیدار کرده بودم وپس از هر ملاقات، احساس ویژهای را از خلجان عشقوروح او به شیعه وامامان ع، مینمودم. آشکارتر بگویم که حس خمودی و.. در خود ونظائر خود به من دست میداد که او چه کرده ومی کند! ومن چه؟!
او همچون شمعی در این محافل، میسوخت که از شعاع سوختنش، رهیافتگان فراوانی، گام به شاهراه روشنایی نهادند!
پرفسور بونو دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت! اما هزار أفسوس بلکه هزاران أفسوس، که کمتر همچون رهیافتگانی قدرتمند ومخلص و در اندیشه واعتقاد، راسخ در میان ما وجود دارند که بی نام ونشان ودر سکوت، مشعلی فروزان از معارف اهل بیت را در دست گرفته وبا قدرت بیان وتسلط بر زبانهای گوناگون، چنین راه را بر تشنگان وجویندگان حق وحقیقت، هموار سازند.
یاد وراهش گرامی باد وتلاشهای چندین دهه او، که حاصلش، صدها رهیافته آشکار وپنهان بود، بدرقه راهش باد!
با دلی سوزناک از این رخداد دلخراش! پس از قرائت سوره فاتحه، زمزمه میکنیم:
إنا لله وإنا الیه راجعون