سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اخبار / شعرخوانی شاعران فارسی‌زبان به یاد شهید هبة ابوندا/ شعر شهادت است و کلمه زنان غزه‌اند هبه ابو ندا

شعرخوانی شاعران فارسی‌زبان به یاد شهید هبة ابوندا/ شعر شهادت است و کلمه زنان غزه‌اند هبه ابو ندا

شاعران فارسی زبان در ویژه برنامه ادبی «شاعر شهید غزه» سروده‌های خود را به شهید هبة ابو ندا تقدیم کردند.

شامگاه دوشنبه 15 آبان ماه، ویژه برنامه ادبی «شاعر شهید غزه» به یاد بانوی شهید  «هبة ابو ندا» و دیگر هنرمندان شهید حملات اخیر رژیم غاصب اسرائیل به غزه با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار و به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سید مسعود علوی‌تبار شاعر در ابتدای این مراسم به معرفی شهید هبة ابو ندا و تاریخچه اشغال زادگاه پدری این شهید پرداخت و گفت: هبة کمال  ابو ندا در سال 1991 در مکه معظمه به دنیا آمد، و در 20 اکتبر 2023 در سن 32 سالگی در بمباران باریکه غزه در شهر خان یونس به شهادت رسید.  زادگاه پدری هبة روستای بیت جِرجا در 15 کیلومتری شمال شرقی نوار غزه در فلسطین بود که در سال 1948 توسط رژیم جعلی اسرائیل در طرحی از پیش آماده برای پاکسازی نژادی سرزمین فلسطین این روستا تخریب و کلیه ساکنان آن آواره شدند. از این روستا در حال حاظر 32 خانواده در غزه زندگی می‌کنند، مثل خانواده‌های ابو مطر، ابوعجرم، ابو حسنین، و خاندان «ابو ندا» که هبه از این خانواده بود.

علوی‌تبار در ادامه در بیان تألیفات این شهید و تشریح رمان «اکسیژن برای مردگان نیست» اظهار داشت: از جمله تألیفات هبة ابو ندا می‌توان به رمان «اکسیژن برای مردگان نیست» اشاره داشت، همچنین وی در سه مجموعه شعر به نامهای«العصف المأکول»، «شاعر غزه» و «ابجدیه القید الأخیر» مشارکت داشته بود.

وی ادامه داد:  هبة ابو ندا درباره شخصیت محوری رمان «اکسیژن برای مردگان نیست»، با نام آدم  گفته بود به گونه‌ای با این شخصیت آمیخته شده که تفکیک شخصیت من با او امکان ندارد. طلیعه این رمان جنایی و پلیسی است. معاون و دو وزیر ترور می‌شوند. شخصیت آدم برای پیدا کردن قاتلی ژلاتینی وارد می‌شود و بعد از آن داستان حالت سیاسی به خود می‌گیرد. نویسنده در این اثر خلاقانه که نوشتن آن سه سال  به طول انجامیده است با زبان تمثیل و خلق شخصیت‌هایی مانند آدم و قاتل ژلاتینی فلسطین تحت اشغال را با همه رنج‌هایش روایت کرده است و نژادپرستی اشغالگران و جنایات آنان را به تصویر کشیده است. هبة تمام مفاهیم مدنظر خود را بوسیله شخصیت محوری داستان با نام آدم پیش می‌برد.

علوی‌تبار تصریح کرد: امید دارم که  رمان «اکسیژن برای مردگان نیست» که در زمره کتاب‌های ادبیات مقاومت  جای می‌گیرد به زودی در ایران به زبان فارسی ترجمه و انتشار یابد.

علوی ادامه داد: هبة ابو ندا تنها یک روز قبل از شهادتش در رثای دوستش مریم سمیر که در بمباران غزه شهید شده بود، نوشت: «مریم از خستگی آسوده شد، برای همیشه آرام شد، متاسفم مریم، برای هر باری که با هم اختلاف داشتیم، خیلی متاسفم». و در آخرین پیام خود ساعتی قبل از شهادت به خدا سوگند یاد می‌کند: «که همگی یا شهید می شویم و یا شاهد آزادی خود خواهیم بود.. ». بی‌تردید اگر ما بخواهیم معنای مقاومت اسلامی برای آزادی فلسطین  را در یک جمله خلاصه کنیم همین جمله واپسین شهید هبة ابو ندا است و راهی سوم و یا میانه‌ای وجود ندارد.

وی گفت:‌ این شاعر در بخش دیگری از سخنان خود به معرفی شهید دیگری از شهدای هنرمند اخیر غزه پرداخت و ادامه داد: از دیگر شهدای هنرمند و جوان غزه در روزهای اخیر شهید هبة زقوت نقاش 39 ساله را می‌توان نام برد که جمعه 13 اکتبر 2023 به همراه پسرش در غزه به شهادت رسید. در نقاشی‌های شهید هبة زقوت پررنگی و استفاده از رنگ‌آمیزی‌های فراوان از عناصر اصلی آثار است. در این نقاشی‌ها فلسطین به عنوان، یک شخص، یک هویت، و به عنوان یک ماحرا نشان داده شده است. هبة در نمایشگاه‌های خارجی و داخلی بسیاری شرکت کرد و نمایشگاه انفرادی او با عنوان «فرزندان من در قرنطینه» در سال 2021 برگزار شد.

علوی تصریح کرد: در نقاشی‌های وی وطن و فلسطین اجزای اصلی را تشکیل می دهند. در این آثار موفقیت‌های ترس، رنج، غم و مبارزه به موازات شادی، آفتاب و امید ترسیم شده‌اند. شدت بمباران‌های هولناک و بی‌رحمانه اخیر  رژیم صهیونیستی به گونه‌ای است که از تمام طیف‌ها و گروه‌ها می‌توان قربانیان متعدی را ذکر کرد. به عنوان مثال در جرگه هنرمندان علاوه بر شاعر شهید هبة ابو ندا، و نقاش شهید هبة ‌زقوت، تعداد بسیاری دیگری از هنرمندان جوان فلسطین نیز به شهادت رسیده‌اند و این کشتار همچنان ادامه دارد.  در شعر به شاعر «عمر فارس ابو شاویش» ، در هنر دیوارنگاری و نقاشی دیواری  «محمدسامى قریقه» ، در  عکاسی و خبرنگاری «رشدی السراج»، در موسیقی «یوسف دوّاس» و … اشاره داشت که غریبانه در غزه این بزرگترین زندان روباز جهان به شهادت رسیده‌اند. به یقین بی‌گناهانی شهدای مظلوم غزه قوی‌تر از تمامی سلاح‌های کشتار جمعی صهیونیزم و امپریالیسم جهانی است.

در این برنامه شاعران و هنرمندانی همچون علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، محمدعلی یوسفی، سیدمسعود علوی‌تبار، مسعود ربانی، سیدحکیم بینش، سیدمهدی بنی هاشمی لنگرودی، نغمه مستشارنظامی، فاطمه عارف‌نژاد، فاطمه ناظری، خدیجه دیلمی، زهرا آراسته‌نیا، مریم فروزان‌کیا، مهسا ایمانی، سارا عبداللهی‌فر، زیبا فلاحی، صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعار خوانده شده در این محفل را که در رثای شهادت شهید هبة ابو ندا و دیگر شهدای هنرمند غزه خوانده شد به شرح ذیل است:

علیرضا قزوه:

تو یا شهید می‌شوی و یا شهید می‌شوی
و هیچ کس شهادت تو را «وتو» نمی‌کند
و هیچ کس میان این همه شهید
توجهی به تو نمی‌کند
و حجله‌ای برای تو نمی‌زنند
چرا که کوچه‌ای برای حجله‌ای نمانده است
و حجله‌ها همین توئیت‌ها و شعرهاست
و حجله‌ها همین صدای ابرهاست
که داد می‌زنند یکصدا:
“هبة ابو ندا “!
تو یا شهید می‌شوی و یا شهید می‌شوی
و جشن مردگان رسیده است
و شادمانی غریب کودکان
و مرده‌ها در آسمان
به اشک بسته‌اند حجله تو را
“هبة ابو ندا “!
جهان نگاه می‌کند به تو
چقدر چشم‌هایت آشناست، آشنا
و من چقدر فکر روزهای رفته‌ام
و غرق گریه بود هفت روز هفته‌ام
و تو هنوز بیصدا
نگاه می‌کنی به ما
“هبة ابو ندا “!

***

رضا اسماعیلی:

تو کلمات را
با سنگ‌هایی در مُشت
به خط مقدم فرستادی
انتفاضه
شعرهای تو بود
و «غزه»
با شعرهایت می‌جنگید
که ظلم را منفجر می‌کرد و
مظلوم را بیدار.

***

دختر فلسطین:«هبة ابو ندا»!
هم سنگرانت
«محمود درویش»
و «سمیح القاسم» منتظرند
شعر جدیدت را به جبهه بفرست.
به خدا قسم
یکی از همین روزها
پیروزی
از دروازه شعرهایت وارد می‌شود
و «غزه»، آزاد..

***

سید مسعود علوی تبار:

از غزه نیوش این صدا را
پیغام «هبة ابو ندا» را
با گریه در ابتدای قصه
دیدیم تمام انتها را
هستیم شهید یا در آخر
بینیم سپیده رها را
جز درد ز عشق ما نخواهیم
بشکن همه شیشه دوا را
این طایفه در نظر نگیرند
در عمر به بک نظر خدا را
اینگونه ستم ز کس نیاید
جز پرده‌دران بی‌حیا را
نشنیده کسی به شهر غزه
فریاد خدا خدارا خدا را
بینید در آتشی فروزان
نالیدن طفل بی‌نوا را
بینید به زیر تلِّ آوار
آوازه تلِ کشته‌ها را
از مرگ دگر نمی‌هراسیم
صد مرتبه کشته‌اند ما را
آنک به سر ستم چکانید
از جانب غزه ماشه‌ها را
درعطر نسیم صبح بینید
رقصیدن طره رها را
در پای تحقق آرزویی است
بوئیدن خاک آشنا را

***

فاطمه عارف نژاد:

به یاد هبه زقوت، بانوی نقاش فلسطینی که به همراه فرزندانش در غزه به شهادت رسید

سراپا ایده‌ام، از رنگ‌های تازه سرشارم

هزاران طرح نو پیچیده در طومار افکارم

دوباره می‌نشینم روبروی بوم با لبخند

که از قول‌ قلم‌موها بگویم دوستت دارم…

پی کشف نشاط سابقم در شهر زیتون‌ها

به دنبال صدای خنده‌ها در کوچه‌بازارم

تمام روز وقف گنبد و گلدسته‌ات بودم

و حالا زیر نور شمع ، سرگرم چمنزارم

سپید و سرخ و زرد و سبز، نقاشی به نقاشی

تویی روح تمام قاب‌های پرطرفدارم

تو می‌دانی که من _این با سکوت و خلوت آغشته_

چقدر از نعره‌های وحشی رگبار بیزارم

قلم را می‌فشارم چون سلاحی سرد در دستم

برایت ای وطن! در سنگرم مشغول پیکارم

به دیوار هزاران خانه‌ی ویرانه در غزه

هزاران تابلو از صبح پیروزی بدهکارم

بگو زیباترین سرخی که دیدی تابه حال این نیست؟!

ببین! دارم به خون در دشت‌هایت لاله می‌کارم

کنار بوم آخر… پیش چشم مسجدالاقصی…

شهادت می‌دهم نصر تو را با آخرین کارم…

….

سید حکیم بینش:

گفتی: «شب بخیر غزه!»
اما غزه تا صبح بمب‌ها را شمرد و شهدا را
کاش اتم فسفر نبود
کاش شعر می‌توانست جلو جنگ را بگیرد
راستی آخرین شعر را که می‌نوشتی به چه واژه‌هایی فکر می‌کردی؟
در میان آتش و خون چه واژه‌هایی به سراغ شاعر می‌آید؟
چه اندوهی در شب بخیر گفتنت بود
انگار می‌دانستی که قرار است آمار شهدا بیشتر
شعر شهادت است
و کلمه زنان غزه‌اند هبه ابو ندا
کلمه کودکان غزه‌‌اند
کلمه صدای الله و اکبر گردان عز الذین قسام است
کلمه مردم غزه است که شهید می‌شوند.

***

وحید ضیائی:

هر ورقی که از کتاب گشوده‌ات
پلکی می‌زند به سوی ستارگان خدا
فصل تازه ی تولدی ست !
هر تکه از پیراهنت رمان نیمه تمامی بود
سوخته
از همان آغاز که زاده شدی
ما
خواهران بسیاری را بدرقه کردیم
به آبها که بی تن بودند
به صخره‌ها که بی‌کفن
و به دشت‌ها که قطعه قطعه
ما
خواهران بسیاری را به خاک سپردیم
که هنوز لبخند می‌زدند
هنوز چال گونه‌هاشان رنگ می‌داد
هنوز انگشت‌هاشان
از لاک مادر سرخ بود
ما
خواهران بسیاری را گریستیم
که از ایشان غباری مانده بود و نامی بی جغرافیا
شاید
تو را دیده بودم
در جمع مغموم شاعرانی معصوم
از کرانه اندوه
شاید
تو را شنیده بودم
در الفبای نزار بی‌کسی رودخانه‌ای شرقی
شاید
با تو قدم زده بودیم
در سواحل خونی شعر
ما خواهران بسیاری را به شعر بخشیدیم
و شعر شکل کبوترهای حرم بود
درد می کشد دقیقه
که زنی
درد می‌کشد ثانیه
که شاعری
درد می‌کشد سال
در نقشه‌ای گم شده / غصب شده / سوخته
درد می‌کشد این مادری که تو را دوباره می‌آورد
تو را
که کلمه‌ای از زنان عربی
و تنهاتر از ایشان در گریستن کلمات
با تو قدم خواهم زد در معبر موعود
تو برایم از رمان تازه‌ات می‌گویی
من از تاریخ گله می‌کنم
و زخم زمین
خوب می شود خواهر … خوب می‌شود…
آسوده بخواب خواهر !

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

سرکوب، بازداشت و زندان وضعیت مشترک دانشجویان در اروپا و آمریکا

پرچم فلسطین

وقتی دشمنان ما هم معترفند..خبری در راه است…

ويدئو/ شگفتی عجیب تظاهرات سراسری در دنیا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.