سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / پنج دروغ بزرگ جهان غرب در جنگ اوکراین/ درس‌های رویکرد منافقانه کشورهای غربی

پنج دروغ بزرگ جهان غرب در جنگ اوکراین/ درس‌های رویکرد منافقانه کشورهای غربی

مدت زمان زیادی از تاریخ 24 فوریه سال جاری یعنی سالگرد جنگ اوکراین نمی گذرد که بسیاری از ناظران و تحلیلگران، تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد ابعاد مختلف این جنگ ارائه کرده و همچنان نیز می کنند و سعی دارند از چشم اندازهای مشخص، به ادراک و تحلیل جنگ اوکراین و تبعات و پیامدهای منطقه ای، بین المللی و راهبردی آن بپردازند.

با این حال، به دلیل هیمنه قابل توجه جریان های رسانه‌ای غربی و طیف های سیاسی همراه با آن ها در میدان و کارزار شکل دهی به افکار عمومی جهان، کمتر نوشته و تحلیلی با محوریت واکاوی و رمزگشایی از عملکرد منافقانه جهان غرب با محوریت جنگ اوکراین و عمده دروغ های آن ها در قالب جنگ مذکور ارائه شده است. از این رو، اینطور به نظر می رسد که در این رابطه به طور خاص می توان به 5 دروغ و جلوه از رویه های منافقانه غرب با مرکزیت جنگ اوکراین اشاره کرد.

رویه ها و سیاست هایی که همچنان نیز با جدیت از سوی کشورهای غربی در مورد جنگ مذکور دنبال می شوند و از حیث مفهومی و گفتمانی، در تضاد آشکار با بسیاری از اصول ادعایی هستند که غرب ها سال‌هاست خود را داعیه‌دارِ آن ها معرفی می کند.

یک: رونمایی از تعهد پوشالی غرب به آزادی بیان و دموکراسی
یکی از عینی‌ترین مسائلی که جنگ اوکراین با محوریت رویه ها و سیاست های منافقانه جهان غرب رونمایی کرده، نمایش تعهد پوشالی کشورهای غربی به اصولی نظیر آزادی بیان و دموکراسی است. در این راستا شاهد بوده ایم که قدرت های غربی به مثابه کنشگرانی که همواره بر ضرورت آزاد بودن تمامی کشورها به طرح مواضع و سخنان خود و یا آنچه تعهد به جهان دموکراتیک و عاری از اجبار تاکید کرده و می کنند، در همان روزها و ماه های نخست جنگ اوکراین، اقدام به بایکوت و تحریم گستره رسانه های روسی و خاموش کردن صدای آن ها در عرصه بین المللی با استفاده از هیمنه رسانه ای و تبلیغاتی و امکانات فنی خود در حوزه های مذکور کرده اند و تا جای ممکن سعی داشته اند روایت های مطلوب و یکطرفه آن ها و نَه لزوما صدای روسیه از روند جنگ اوکراین به گوش جهانیان برسد.

در این راستا شاهد بوده ایم که شبکه های خبری بین المللی روسی نظیر “راشاتودی” و دیگر رسانه ای بین المللی این کشور، در بسیاری از موارد از پلتفرم های پخش بین المللی حذف شده اند و جهان غرب سعی کرده تا در عرصه روایت و گفتمان سازی های مرتبط با جنگ اوکراین، تا جای ممکن روسیه را منزوی و خود به یکه‌تاز میدان تبدیل شود. مساله ای که به هیچ عنوان با شعارهای دور و دراز کشورهای غربی در زمینه احترام به آزادی بیان و ضرورت شنیدن صداهای مختلف و البته دموکراسی(آزادی افراد در طرح مسائل مد نظرشان و آزادی مخاطبانِ بین المللی در شنیدن صداها و نظرات گوناگون) تناسبی ندارد.

دو: غرب و بازی خطرناک به مسلخ بردن ملت ها
یکی دیگر از نمودهای رویه ها و سیاست های منافقانه جهان غرب با محوریت جنگ اوکراین، عیان شدن بیش از پیش بازی قدرت های غربی با ملت های مختلف جهان جهت حراست و پیشبرد منافع خودشان است. در این راستا، به عنوان مثال کشورهای اروپایی و آمریکا، عملا اوکراین را به مثابه گوشت دمِ توپ برای امنیت و منافع ملی خود می بینند و این کشور را به ابزاری جهت تقابل های راهبردی خود با روسیه تبدیل کرده اند. نکته جالب اینکه “ولادیمیر زیلنسکی” رئیس جمهور اوکراین نیز تاکنون بارها و بارها در سخنرانی های خود به این مساله اشاره کرده و خطاب به رهبران غربی گفته است که اگر واقعا با مردم اوکراین همراهند، به جای اعلام مواضع ظاهری در این رابطه، سلاح های راهبردی را به اوکراین تحویل دهند.

موضوعی که حداقل تا به اینجای کار، قدرت های غربی در آن از خود تحرکی جدی نشان نداده اند و صرفا با ارائه برخی کمک های مالی و البته ارائه تسلیحات نه چندان راهبردی، سعی داشته اند وضعیت “جنگِ فرسایشی” را در قالب جنگ اوکراین حفظ کنند.

از این منظر، غرب عملا با تحریکات خود در اوکراین(با محوریت توسعه ناتو به شرق) و واداشتن روسیه جهت واکنش نشان دادن به این موضوع، از خونِ مردم اوکراین در راستای منافع خود هزینه کرده و می کند و عملا به دنبال تشدید رقابت های راهبردی خود با روسیه با هزینه کردن از جان مردم اوکراین است. موضوعی که به نمودی عینی از بازی خطرناکِ به مسلخ بردن ملت ها از سوی جهان غرب تبدیل شده است.

سه: عیان شدن ماهیت ابزاری و مغرضانه نهادهای بین المللیِ غربگرا
جهان غرب به طور خاص پس از پایان جنگ جهانی دوم، به یک نظام بین المللی شکل داد که در قالب آن نهادها و سازمان های مختلفی نیز تعریف و ایجاد شدند و کشورهای غربی همواره با طرح ادعاهای گوناگون مبنی بر تعهدشان به دموکراسی و ارزش هایی نظیر برابری و عدالت و غیره، سعی داشته اند اینگونه به افکار عمومی بین‌المللی القا کنند که سازمان ها و نهادهای بین المللی نظم جهانی کنونی، نه در خدمت غرب بلکه در خدمت تمامی کشورهای جهان هستند و اساسا نظم بین الملل غربگرا، به هیچ عنوان ماهیتی مغرضانه ندارد.

با این حال، وقوع جنگ اوکراین نشان داد که تا چه اندازه این قبیل ادعاها بی پایه و اساس هستند. در جریان این جنگ، کشورهای غربی در قالب نهادهای مختلف بین المللی از سازمان ملل متحد گرفته تا حتی فدراسیون های بین المللیِ ورزشی و نهادهای اقتصادی بین المللی همچون FATF، از ظرفیت های خود علیه روسیه استفاده کرده و می کنند و سعی داشته اند تا جای ممکن این کشور را به کنشگری حاشیه‌نشین و منزوی تبدیل کنند.

این در حالی است که همین بازیگران همواره تاکید داشته اند که استفاده ابزاری و سیاسی از نهادهای بین المللی حداقل در نظم جهانی غرب محور، گزینه ای مردود و منتفی است و چندان محلی از اعراب ندارد.

چهار: بازی دوجانبه و فرصت طلبانه غرب در رابطه با اوکراین
رهبران غربی از همان نخستین روزهای آغاز جنگ اوکراین سعی داشته اند تا ژست هایِ توام با همراهی با اوکراین را بگیرند و از حیث احساسی تا جای ممکن نوعی اتحاد را میان خود و مردم اوکراین نشان دهند. این در حالی است که در عرصه عمل، همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، رویه ها و سیاست های آن ها بیانگر چیزی جز نفاق و دروغ نبوده است. به عنوان مثال، دولت آمریکا عملا در حال استفاده و بهره برداری تمام عیار از واقعه جنگ اوکراین است.

از یک طرف، این کشور با اعطای وام های سنگین به اوکراین این کشور را تا جای ممکن در دستورکارهای خود حل و وابسته می کند و در عین حال شرکت های نظامی و تسلیحاتی آن نیز میلیاردها دلار را از روند فروش تسلیحات به اوکراین سود می کنند و از سوی دیگر، آمریکایی ها سعی دارند تا با باتلاقی کردن میدان های جنگ اوکراین برای روسیه و تطویل آن، رقیب راهبردی و نوظهور خود در عرصه معادلات بین المللی یعنی روسیه را تا جای ممکن تضعیف کنند.

در این معادله، تقریبا توجه به منافع مردم اوکراین هیچ جایگاهی در محاسبات راهبردی رهبران آمریکایی ندارد. البته که دیگر کشورهای اروپایی نیز رویکردهای مشابهی را در این رابطه اتخاذ کرده اند.

پنج: رونمایی از استانداردهای دوگانه حقوق بشری جهان غرب
در نهایت باید گفت گه جنگ اوکراین به آیینه تمام نمای استانداردهای دوگانه جهان غرب در مواجهه با مسائل مختلف بین المللی نیز تبدیل شده است. موضوعی که بعضا حتی صدای منتقدان و تحلیلگران در خودِ جهان غرب را نیز درآورده است.

در این میان، بسیاری به طور خاص به طرح این سوال می پردازند که چرا دولت آمریکا و کشورهای اروپایی پس از آغاز جنگ اوکراین کارزار گسترده رسانه ای و سیاسی را با محوریت حمایت از اوکراین در قالب جنگ با روسیه در پیش گرفته اند و کمک های مالی و تسلیحاتی گسترده ای را نیز در این رابطه تخصیص داده اند اما در عمل هیچ توجهی را به بیش از هفت دهه دادخواهی مردم فلسطین و درخواست های آن ها از جهان غرب جهت توجه به تضییع گسترده حقوقشان از جانب رژیم اشغالگر قدس نداشته و ندارند؟

موضوعی که در بطن خود حاکی از این نکته اساسی و محوری است که در شکل دهی به رفتارهای کشورهای غربی در رابطه با موضوعات مختلف بین المللی، نه عدالت و یا معیارهای اخلاقی و انساندوستانه، بلکه صِرف منفعت‌محوری و پیگیری اهداف خاص خودشان اهمیت دارد و شعارهای انساندوستانه صرفا سرپوشی برای آن‌ها جهت مخفی کردن اهداف و نیات واقعیشان است.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

در جنگ اوکراین شکست خوردیم از احمق‌ها می‌خواهم با روسیه صلح کنند

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین

طنز/اضافه کنم؟!

قتل عام کودکان در غزه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.