سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / داستان محسن قناد و گدای ژنده پوش

داستان محسن قناد و گدای ژنده پوش

تو شمال شهر تهران ، یه قنادی باز شد
اسمش محسن قناد بود.
.فقط پولدارا میتونستن اونجا خرید کنن
،یه روز که تعدادی از پولدارا
تو قنادی در حال خرید بودن
یه گدای ژنده پوش وارد شد
و تموم جیب هاشو گشت ،
یه ۵۰ تومنی پیدا کرد
و گذاشت رو میز ،
گفت اینو شیرینی بهم بده !!!!

مدیر قنادی با دیدن این صحنه
جلو اومد و به اون فقیر تعظیم کرد
و با خوشحالی و لبخند
ازش حال پرسید و گفت :
قربان ! خیلی خوش اومدید
و قنادی ما رو مزین فرمودید …
پولتون رو بردارید
و هر چقدر شیرینی دوست دارید
انتخاب کنین !!!!
امروز مجانیه اینجا

پولدارا ازین حرکت ناراحت شدن
و اعتراض کردن که 
چرا با ما
اینجوری برخورد نکرده ای تا حالا ؟
مدیر قنادی گفت :
شما هم اگه مثل این آقا تموم داراییتون رو ،
رو میز میذاشتین ،
جلوتون تعظیم می کردم .

ایتابلهسروشآپارات

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.