هنگامی که ابوذر به بلال گفت:
“حتی تو هم ای پسر زن سیاه اشتباه مرا میگیری؟..”
بلال سرگشته و خشمگین برخاست و گفت:
“به خدا سوگند برای این توهین از تو نزد پیامبر خدا (ﷺ) شکایت خواهم کرد..”
چهرهی پیامبر (ﷺ) از شنیدن این جریان دگرگون شد و گفت:
“ای ابوذر!..
آیا او را بخاطر مادرش سرزنش کردهای ؟
تو کسی هستی که هنوز آثارجاهلیت در تو دیده میشود…”
در این حال ابوذر به گریه افتاد و گفت:”ای رسول خدا برایم طلب آمرزش کن ”
سپس با حالت گریه از مسجد بیرون آمد و به نزد بلال رفت و در مقابل اوچهرهاش را بر خاک گذاشت و گفت:
“ای بلال! به خدا سوگند چهرهام را از روی خاک بلند نمیکنم ، مگر آنکه تو با پایت آن را لگدمال کنی ، چون تو بزرگواری و من پست و بیارزش…
اشک از چشمان بلال سرازیر شد، نزدیک ابوذر آمد، خم شد و چهرهی ابوذر را بوسید و گفت:
” به خدا سوگند من چهرهی کسی که حتی یک بار هم در برابر خدا سجده کرده باشد را لگدمال نمیکنم…”
سپس هر دو برخاستند همدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند…
امروزه از ما شایدکسانی هستند!
که ده ها مرتبه به یکدیگر اهانت میکنیم، اما هيچوقت به یکدیگر نمیگوئیم برادر یا خواهر گرامی، مرا ببخش…
بعضی از ما احساس همدیگر را به خاطر عقاید، اصول و ارزشمندترین چیزهای زندگیشان عمیقاً جریحهدارمیکنیم ولی هیچگاه عبارت معذرت خواهی را بر زبان نمیآوریم و از گفتن آن
شرمسار میشویم…
معذرت خواهی فرهنگی با ارزش و گرانقدر است…
رفتاری بزرگ و ارزشمند که برخی آن را توهین به نفس میشمارند…
در روزهای آغازین سال نو ۱۴۰۱ و ماه مبارك رمضان امیدوارم مراببخشید و حلال فرمائید.ممنونم
همگی مسافریم و توشهی راهمان اندک است؛ از خداوند برای دنیا و آخرتمان طلب بخشش و سلامت دین کنیم…
برچسبفرهنگ معذرت خواهی ماجرای بلال و ابوذر