سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون /  فقط سه و نیم دقیقه وقت و توجه لطفا

 فقط سه و نیم دقیقه وقت و توجه لطفا

رفتار شناسی و تحلیل ناکامی اقای اقتصاد دان! همتی و نماد دولت مستقر
بعنوان فعال رسانه معتقدم اشتباه اول او و قبل از آغاز مناظره و در اتاق انتظار و قرعه کشی صندلیها و خطاب به مجری بود:
چرا مرا جناب آقای همتی صدا نکردی و به رییسی گفتی جناب؟!

ارزیابی اکثر مردم : بسیار متکبرانه و اندکی کودکانه

اما بعد و در طول مناظره
«فقط من مي‌فهمم»! «فقط من اقتصاددانم»! «من بلدم»! «ديگرانِ وعدۀ بيهوده مي‌دهند»! و …. . اين موضع‌گيريِ «متکبرانه» و «آمرانه» که اقتضاي خُلق‌وخوي تکنوکرات‌هاي برآمده از دولتِ هاشمي‌رفسنجاني است، يک شروعِ بد براي همتي بود. اين اندازه تحکّم و غلظت و از بالا ديدن، نشان داد که او سخت دچارِ غرور و خودمرکزبينيِ شبه‌علمي است.

با وجودِ همۀ مشاوره‌هاي رسانه‌اي و رواني، ناصر همتي از هر جهت، بسيار «ضعيف» و «کم‌مايه» ظاهر شد و نتوانست خود را «اثبات» کند؛ حداکثرِ داشتۀ او، انتسابش به دولتِ روحاني در قالب «رئيس بانک مرکزي» است، وگرنه به‌صورت طبيعي، او نتوانست هيچ‌گونه حسِ خاصي را در مخاطب ايجاد کند. به‌قطع، سرمايه‌گذاري بر روي او، «شکست‌خورده» و «ناکام» است و او به واسطۀ «شخصيّت» و «منطق» و «گفته‌ها»ي خودش، هيچ مزيّت و برتري‌اي ندارد. فقرِ جذابيّت، در چهرۀ وي آشکار است و از سخنِ او لبريز! يک تکنوکراتِ «خشک» و «اداري» و «کليشه‌اي» که حتّي از روحانيِ سالِ نودودو نيز عقب‌تر است! او هيچ‌خصوصيّتِ «ديدني» و «گيرا» و «دلربا» ندارد.

«قدرتِ بيانِ» او، به‌شدّت ضعيف و متزلزل است؛ تواناييِ «جمله‌سازي» ندارد و متني که از پيش نگاشته شده را از رو مي‌خواند؛ حتّي نمي‌تواند به خواندن «سرفصل‌هاي مباحث» بسنده کند و بقيۀ سخنانش را بر اساسِ ذهنيّتش ادا کند! او به‌صورت دقيق و مطلق، همان چيزي است که از پيش برايش «نگاشته» شده است. يک «خطِ باريک و محدود» براي گفته‌هاي او در اين مناظره، «طرّاحي» و «تعريف» شده است و او به دليلِ ادبيّاتِ «سطحي» و «پُر لکنتِ» خويش، قادر نيست از آن فراتر برود. زبانِ او، شيرين و جذاب نيست و تمامِ «خشکي‌ها» و «جمودها»ي شخصيّت‌هاي اداريِ محض را با خود دارد.

همتي در عمل، شايد مي‌توانست با «برنامه‌هاي اقتصاديِ قوي و کارشناسي‌شده»، رقيبانش را منفعل کند و به موضع دفاعي سوق دهد، امّا «ناشيانه» و «ديکته‌شده»، تاکتيک‌هاي بسيار سطحي و مبتذلِ «عمليّاتِ رواني» را پياده کرد تا شايد به مخاطب بباوراند که او برتر است. او نه دربارۀ اقتصاد، سخنِ «علمي» و «تخصصي» گفت، و نه در مقام پاسخ به نقدها، موضع‌گيريِ «کارشناسي» داشت. او نتوانست موقعيّتِ خود را به عنوانِ يک «استادِ اقتصاد» و «شخصيّتِ دانشگاهي»، تثبيت کند. رقباي او با «آمار» و «ارقام»، استدلال مي‌کردند و او «نمايشِ از پيش‌ نگاشته‌شده» را اجرا مي‌کرد! مشاورانِ همتي، او را از سواد و دانشِ اقتصادي‌اش تهي کردند و کوشيدند او را در قالب يک «چهرۀ سياسي»، به ميدان مبارزه بياورند، درحالي‌که او براي چنين وضعي، ساخته نشده است!

بزرگ‌ترين خطاي همتي در اين مناظره، گره‌زدن وضعِ معيشتيِ مردم به «اف.اي.تي.اف» بود! او ريشۀ مشکلاتِ معيشتيِ مردم را به تصويب‌نشدن اين سند «ارجاع» داد و به اين واسطه، خود را از «قدرت»، تهي کرد؛ چراکه تصويب اين سند در «اختيار» او نيست و کسي‌که اقتصاد را به امري که خارج از قلمروي اختيار او است، گره مي‌زند، مردم را به «امرِ غيرقابل‌دسترس» ارجاع مي‌دهد! و اين يعني «سرگرداني» و «بلاتکليفي» و «پريشانيِ» دوباره! نسخۀ اقتصاديِ او، چيزي نيست جز همين سند! و اين يعني «تقليل‌گرايي»! اگر «برجام» با همۀ عظمتِ پوشالي‌اش نتوانست اتّفاقي را رقم بزند، اينک چگونه مي‌تون مردم را به «اف.اي.تي.اف» ارجاع داد و اقتصاد و معيشت را به آن «شرطي» کرد؟!

«برنامه‌هاي مفصّلي دارم که خواهم گفت»! اين جمله‌اي است که همتي، بارها آن را تکرار و تکرار کرد و البتّه جلدِ اين برنامه‌ها را نيز به مخاطب نشان داد! او از فرصتي که در اين مناظره اختيار داشت، نتوانست براي بيانِ هيچ «ايده» و «راه‌حلِ» اقتصاديِ مبتکرانه و خلّاقانه‌اي استفاده کند! او «اقتصاددان‌بودنِ» خودش را به ديگران فروخت و به آن تفاخر کرد، امّا نشان نداد که اين علمِ «انباشته» و «منحصربه‌فردِ» او، چه «راهکار»ي را پيشنهاد مي‌کند!

اصلِ به صحنه آمدنِ همتي، کاري بود به نهايت غلط و نسنجيده! روشن است دولتي که «محبوبيّتِ اجتماعيِ» رئيسِ آن به زيرِ «پنج درصد» رسيده است، ديگر حرفي براي گفتن ندارد و هر گونه انتسابي به او، «رأي‌سوز» است. و همتي، به‌عنوانِ «رئيسِ بانکِ مرکزي»، نمايندۀ تمامِ «بي‌کفايتي‌ها» و «ضعف‌ها» و «ندانم‌کاري‌ها»ي اين دولت است! حال کدام عقلِ سياسي به او توصيه کرده که به عرصۀ انتخابات وارد شود، جاي بسي تعجب است! او نمايندۀ همۀ «تلخي‌ها» و «ناکارآمدي‌ها»ي دولتِ روحاني است و اگر روحاني، به شخصيّتِ سياسيِ «منفور» و «طردشده» و «منزوي» تبديل شده است، به‌صورتِ طبيعي، او نيز از اين نگاهِ اجتماعيِ منفي، بي‌نصيب نخواهد ماند؛ دولتي که اينک، همه از آن «گريزان» هستند و آن را «لعن» و «نفرين» مي‌کنند!

کناره‌گيري يا عزلِ همتي از «دولت» را چگونه مي‌توان باور کرد، درحالي‌که او پس از سه سال «مديريّتِ بانک مرکزي» در دولتِ روحاني، اينک که «نامزدِ انتخاباتِ رياست‌جمهوري» شده، اعلام مي‌کند که با روحاني، «اختلاف» دارد؟! چرا اين «اختلاف»، اکنون که او به عرصۀ انتخابات پا نهاده، آشکار شده است؟! آيا بهتر نبود که او در «سال‌ها» و «ماه‌ها»ي گذشته، کناره‌گيري مي‌کرد تا اينک متحمّلِ «هزينۀ همراهي با دولت» نشود؟! او «صادقانه» سخن نمي‌گويد! او چون «قدرت» را دوست دارد و به آن دلبسته است، با روحاني همراهي، و «اوامر» و «دستورها»ي او را در بانک مرکزي اجرا کرد! اين بدان معني است که ما با يک شخصيّتِ «ضعيف» و «بي‌اراده» و «بله‌قربان‌گو» روبرو هستيم که حتّي اينک نيز که از رئيسش «انتقاد» مي‌کند، از او «اجازه» گرفته است! ماله‌کشِ بي‌کفايت!

همتي با «حمله» شروع کرد و البتّه «اشتباه» کرد؛ چون بي‌درنگ، تيرهاي جنگيِ رقيبان بر سر و روي او فرود آمد و او دست از پا درازتر، بر جاي خود نشست!

همتي نمي‌تواند در اين ميدان باشد؛ چراکه خودش «متهمِ رديفِ اوّل» است و از هر دري که سخن بگويد، حقّ «انتقاد» و «سئوال» ندارد! او جزوِ «بانيان» و «مسببانِ» وضعِ موجود است و نبايد با پاي خودش به «محکمه» وارد مي‌شود!

همتي «شجاع» نيست، بلکه «ندانم‌کار» و «ناپخته» است که اين معرکه را انتخاب کرده است

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

ماجرای شفای کودک سنی مذهب با توسل به مولا امیرالمومنین علیه السلام توسط علامه امینی.

بیان خاطره کارشناس کویتی از آگاهی یک راننده تاکسی در ایران:

کارشناس کویتی:اینگونه یک راننده تاکسی ایرانی به من ثابت کرد که ما کویتی‌ها به صدام …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.