سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / هنر / نقاشی / تجزیه تحلیل تابلوی نقاشی «به سوی ظهور» عبدالحمید قدیریان

تجزیه تحلیل تابلوی نقاشی «به سوی ظهور» عبدالحمید قدیریان

تابلوی «به سوی ظهور» اثر عبدالحمید قدیریان، در سال 95 با تکنیک رنگ روغن و ابعاد 100 در 120 سانتی متر روی بوم خلق شده است. کاربرد اثر ارائه اندیشه و دیدگاه نقاش درباره مسئله ظهور است. برای ارائه موضوع، هنرمند تاختن دو گروه اسب سفید و سیاه را به سمت هم به نمایش گذاشته است که نشانه ای از رویارویی دو لشگر خیر و شر است و مضمون مذهبی اسطوره ای دارد. در طراحی اسبها و حرکات آنها اثراتی از طراحیهای نگارگری دیده می شود. از دلایل خلق اثر به باورهای هنرمند به موضوع ظهور منجی و همین طور اعتقادات وی و دیدگاه دینی او می توان اشاره نمود. ترکیب بندی اثر نا متقارن اما متوازن است که می توان تاثیراتی از ترکیب بندی های نگارگری مربوط به صحنه های رزم را در آن یافت. آرایش دو گروه اسب به شکل مثلثی که در راس آن در هم فرو رفته است. کنتراست بین دو گروه مثبت و منفی، تنوع در ریتم و حالات و حرکات اسبها، غالب بودن اسبهای سفید بر اسبهای تیره از اصول کیفی مورد استفاده در اثر است. در این اثر هم به روشنی تقابل دوتایی خیر و شر و ریشه های دیدگاه ثنویت انگاری را می توان دید. از عناصر هنری حاکم به تیرگی و روشنی و فرم و از تمهیدات بصری مورد استفاده هنرمند می توان به گروه بندی پیکره اسبها با استفاده از نزدیکی آنها، جهت حرکت آنها و تداوم در آن در جهت هماهنگی ترکیب بندی می توان اشاره نمود.

دانش نشانه شناسی از نظر پیرس یعنی بررسی تمامی پدیدارهای فرهنگی که به نظام های نشانه شناسیک تعلق داشته باشند. پیرس معنای نشانه ها را بدیهی نمی دانست، بلکه از نظر او نشانه ها از تفسیری که با اندیشه و یا تصور دیگر بدست می آید، معنادار می شوند. به این ترتیب از نظر او ارتباط تنها از طریق نشانه ها ممکن می گردد.

در تقسیم نشانه ها به سه نوع شمایلی نمایه ای و نمادین از نظر پیرس نماد نشانه ایست که رابطه قراردادی با شیء دارد. در واقع تداعی ایده های عام موجب می شود که نماد به عنوان ارجاع کننده به آن موضوع تفسیر شود. نشانه ای است که اگر تفسیری در کار نباشد ویژگی نشانه بودن خود را از دست می دهد(سجودی، 1381).

در این تابلو هر یک از اسبها نماینده ای از گونه های مانند خود است، پس می تواند نشانه تلقی گردد، در واقع  به کارگیری آن در بافت ویژه و ایجاد ارتباط با گونه های دیگر آن را تبدیل به نشانه می کند (شعیری،1391). بدین ترتیب هریک از اسبها نشانه است و گروه اسبها نیز نشانه است.

اسب در ادبیات حماسی مظهر شجاعت و غیرت است، در ادبیات اخلاقي مظهر نجابت و سودمندی و در ادبیات عرفانی مظهر وصال و تقرب و سلوک می باشد. اسب حماسی، عنصری در میدان رزم و باور انسان جنگجو و اسب اخلاقي، عاملی در میدان کار و کمک کار انسان مجاهد است.

در این تابلو، در سمت راست تصویر گروه اسبهای نورانی و در سمت چپ گروه اسبهای تیره یا ظلمانی را می بینیم که نمادی از دو لشگر نور و ظلمت یا همان حق و باطل تلقی می شوند. نور در قالب اسبهای روشن و با کیفیتی مادی نشان داده شده است. تابلو تداعی کننده حرکت و بیداری، و اندیشه رویارویی در دو گروه حق و باطل است. گستردگی گروه اسبهای نورانی در برابر اسبهای ظلمت غلبه و چیرگی گروه حق را به بیننده القاء می کند.

نقاش در این اثر برای نشان دادن موضوع و بیان پیام خود بی آن که اشاره مستقیم داشته باشد معانی گسترده ای را ارائه کرده است و همین بر غنای اثر هنری افزوده است.

 

 

منابع:

سجودی، فرزان.(1381). منطق به مثابه نشانه شناسی : نظریه نشانه ها،. زیبا شناخت، شماره 6، 51-64.

شعیری، حمیدرضا.(1391). نشانه-معناشناسی دیداری؛ نظریه ها و کاربردها. تهران: نشر سخن.

نوری، محمد.(1385). اخلاق و عرفان تمثیلی: بررسی اسب به عنوان نماد معنوی. اخلاق، شماره4، 57-87

hamidghadirian.ir

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت

شعر/ بویِ خوشِ تو هر که ز بادِ صبا شنید

از یارِ آشْنا سخنِ آشْنا شنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.