در طول چهار دهه حکومت جمهوریاسلامی کم نبودهاند مسئولینی که نزدیکانشان راهی غیر از راه آنها را انتخاب کرده و در منجلاب فساد گام نهادند.
: در طول چهار دهه حکومت جمهوریاسلامی کم نبودهاند مسئولینی که نزدیکانشان راهی غیر از راه آنها را انتخاب کرده و در منجلاب فساد گام نهادند.
مسئولان مربوطه هم قوانین را بر رابطه خویشاوندی ترجیح دادهاند و با درایت و از خودگذشتگی خواهان مقابله با فرد خلافکار شدهاند. ناگفته نماند که در طرف دیگر نیز مسئولانی بودهاند که رابطهها را به قوانین ترجیح داده و به حمایت تمام قد از خویشاوندان خاطی خود پرداختهاند. در دسته اول این لیست میتوان از برخورد امام خمینی با نوهاش سید حسین خمینی و برخورد ایتالله جنتی با فرزندش حسین یاد کرد. اما به تازگی در دسته دوم این لیست فردی جدید جای گرفت؛ حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی زم.
در بامداد روز شنبه 22 آذر، خبر اعدام روحالله زم، فرزند محمدعلی زم، مدیر اسبق حوزه هنری، منتشر شد. خبری که تنها بعد از گذشت چند دقیقه به تیتر اول رسانههای موافق و مخالف نظام جمهوری اسلامی تبدیل گردید. رسانههای اپوزیسیون طبق معمول سعی در تقبیح این اعدام و تطهیر چهره روحالله زم داشتند و رسانههای همگام با نظام نیز از جنایات و خیانتهای روحالله زم میگفتند و از مسئولان امر، برخورد با سرشبکههای نفوذی مرتبط با وی را مطالبه میکردند. در همین زمان که فعالان فضای مجازی در حال ترند هشتگ مرتبط با طیف خود بودند، پستی عجیب در صفحه شخصی محمدعلی زم منتشر شد.
بدون شک از دست دادن فرزند داغ بزرگی است که احساسات انسان را جریحهدار میکند و هر کسی تاب تحمل این داغ بزرگ را ندارد. چه بسیارند پدرهایی که با از دست دادن فرزندان خود شکسته شده و یک شبه غبار پیری بر صورتشان نشسته است؛ با وجود این، کمتر پدری از فرزند مجرم و معدومش قدیسهای نورانی میسازد. کاری که محمدعلی زم در صفحه اینستاگرامش کرد. حجتالاسلام زم در مورد آخرین دیدار با فرزندش چنین نوشت: «مقارن وقت مغرب به اتاق ملاقات راه یافتیم. دقایقی بعد از دیدار وقت نماز شد، بچهها و روحالله درخواست جماعت كردند، بهقدری نور وجودش را گرفته بود (!) خجالت كشيدم جلو بايستم. تعارفش كردم حتی خواستم عبا بر دوشش بياندازم، تواضع كرد و بوسيد. همراه او و خانواده بدون شركت مأموران در جماعت، نماز خواندیم. اما نماز عجيبی از کار درآمد. شايد حتی نمازهای كنار خانه خدا در ٢٠-٣٠ سال پيش هم برايم اينقدر دلچسب نشده بود … »
این روایت احساسی که از چهره روحالله زم یک قدیسه ساخته است حتی با مواضع پیشین خانواده زم نیز تناقضی بزرگ دارد؛ سال گذشته، چند روز پس از دستگیری روحالله زم، محمدعلی زم بیانیهای منتشر میکند و در آن روحالله را شخصی فریب خورده میداند: «ما اعضای خانواده، رهاسازی او را از سیاهچالههای دروغ، خیانت، انحراف و فریب دریوزگان ضدّ انقلاب و دشمنان اسلام و ایران، ارج نهاده و آن را نشان مِهر و رحمت دیگری از سوی حضرت ربالعالمین، به روحالله و خود میدانیم» و در انتهای بیانیه «از حضرت ایشان (رهبری) و سپاه محترم و همه اشخاص گرامی حقیقی و حقوقی که در یکی دو سال اخیر، ناجوانمردانه مورد اتهام و آزار کانال بیحسابوکتاب، مفتضح و بیاخلاق «آمدنیوز» قرار گرفتهاند، به سهم خود، عذرخواهی» میکند.
این رفتار متناقض آقای زم، قبل و بعد از اعدام فرزندش، برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب کمی آشناست!
شهریور ماه 1365، سید مهدی هاشمی، برادر داماد آیتالله منتظری، دستگیر شد. از آنجایی که سید مهدی هاشمی رابطه نزدیکی با آیتالله منتظری، قائم مقام رهبری وقت، داشت، مسئولین قضایی در مورد برخورد با وی دچار تهدید و حتی ترس شده بودند. همانطور که جامعه انقلابی از قائم مقام رهبری انتظار داشت، ایشان در نامهای علنی از امام خمینی درخواست کرد تا دستور فرمایند «که جرایم و اتهامات سید مهدی هاشمی و افراد مربوط به وی بدون اغماض و با کمال دقت مطابق موازین عدل اسلامی ولو بلغمابلغ رسیدگی شود و مبادا ارتباط سببی ایشان و یا دیگران با اینجانب و یا هرکس و یا رعایت حرمت این و آن مانع تحقق و رسیدگی گردد.»
اما متاسفانه این تنها نامه آیتالله منتظری پیرامون مسئله مهدی هاشمی به امام نبود!
در طول یک سالی که سید مهدی هاشمی دوران محکومیتش در زندان را سپری میکرد، ایتالله منتظری با استفاده از روشهای متفاوت و با ارسال نامههای مختلف بر آن شد تا در روند بررسی پرونده سید مهدی هاشمی اختلال ایجاد کند. با وجود سنگینی پروندهی سید مهدی هاشمی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله منتظری در نامههای خصوصیاش به امام، از اخلاص و بیگناهی سید مهدی هاشمی میگفت. برای مثال آیتالله در هفدهم مهر 1365 به امام خمینی مینویسد: «سيد مهدي را از وقتي بچه بود و با مرحوم محمد هم بحث بود و به درس مکاسب من ميآمد ميشناختم. پدرش استاد من بود و برادرش داماد من است. من تمام خصوصيات او را ميدانم؛ او مردي است مخلص اسلام و انقلاب و حتي از شخص حضرتعالي (امام) هم خوش استعداد و خوش درک است و هم خوب صحبت ميکند و خوب مينويسد و در عقل، تدبير و مديريت به مراتب از رئيس سپاه و وزير اطلاعات با همه کمالاتشان بهتر است و در تعهد و تقوي هم از آنان کمتر نيست.» ایشان در همین نامه مینویسد: «بالاخره با وضع فعلي ناچارم از کارهاي سياسي کشور کنار بمانم و به درس و بحث طلبگي و کارهاي حوزوي بپردازم بنابر اين تقاضا ميکنم به من کاري ارجاع نشود» و به عبارت دیگر، قهر میکنند. مسئولان جمهوریاسلامی که نمیخواستند بین رهبری و قائم مقامش اختلافی بوجود آید، بارها واسطه شده و با آیتالله منتظری به مذاکره نشستند تا شاید ایشان دست از حمایت سید مهدی هاشمی بردارد اما آیتالله هربار بیشتر از بار قبلی بر موضع خود بود. حتی چند مرتبه خود شخص امام خمینی واسطههایی فرستاد تا شاید ایتالله منتظری دست بردار باشد اما وی این واسطهها را نیز رد کرد!
چرایی حمایت آیتالله منتظری از سید مهدی هاشمی را از زبان ناطق نوری در یکی از این جلسات واسطهگری بخوانید: «نزد اعضای جامعه مدرسین رفتم تا قضیه را به نحوی حل کنم … پس از مذاکراتی که به عمل آمد، به اتفاق آقای «جوادی آملی» و آقای «یزدی» از طرف جامعه مدرسین انتخاب شدیم و نزد آقای منتظری رفتیم. البته آقای جوادی آملی، خیلی متین و سنگین صحبت کرد و آقای یزدی هم طبق معمول خیلی بلند و صریح و رشید حرفهای خود را زد، نوبت که به من رسید، چون من با ایشان در زندان بودم و خودمانی بودم، گفتم: «آقای منتظری حالا یک فامیل شما را گرفتند، این خیلی بد است که قائممقام رهبری بیاید و در حکومتی که متعلق به خود شماست، قهر کند و کنار بنشیند.» ایشان عوض اینکه استدلال کند و ما را قانع کند و یا بپذیرد گفت: «آخر شما شرایط من را درک نمیکنید، من زیر فشار داخل خانه هستم.»
این نامهها، فعالیتها و قهرهای آیتالله منتظری ذرهای امام و مسئولان قضایی وقت را از رسیدگی به پرونده سید مهدی هاشمی متوقف نکرد و در نهایت با برگزاری چندین جلسه دادگاه و دفاع سید مهدی از خود، دادگاه انقلاب اسلامی رای به اعدام سید مهدی هاشمی داد.
سیدمهدی هاشمی پس از دستگیری به جرایم مختلفی که قبل و بعد از انقلاب توسط او و یارانش انجام شده اعتراف میکند. قتل آیتالله شمس آبادی، همکاری با ساواک، قتل مهندس بحرینیان رئیس کمیته انقلاب اسلامی اصفهان، قتل عباسقلی حشمت و دوفرزندش، تخریب برخی نهادها و مسئولان کشور از طریق پخش شبنامه، سازماندهی افراد همسو با جریان خود در حوزههای علمیه تحت پوشش آیتالله منتظری از مهمترین سرخطهای اقدامات او در داخل کشور است.در خارج از کشور نیز اعتقاد به مشی مسلحانه برای صدور انقلاب و پیاده کردن منویات گروه نتایج فاجعه باری از جمله جنگ بین گروههای انقلابی افغانی و کشته شدن چندهزار نفر را به دنبال دارد.
با وجود اعترافات این چنینیِ سید مهدی از جرمهای خویش، ایتالله تا آخر از حمایت سید مهدی هاشمی دست برنداشت و حتی وقتی برایش مشخص شد که امام و دستگاه قضایی به پشتوانه امام از پروندهی سید مهدی هاشمی به سادگی نخواهند گذشت، چند روز قبل از اعدام سید مهدی هاشمی از امام درخواست عفو وی را کرد؛ اما اینبار از موضع ضعف: «سید مهدی هرچه بود و شد بالاخره بیست سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست و مادر پیر او و زن و فرزندان خردسال او مورد ترحماند و خانواده و بیت آنان مورد احترام است. او نه مرتد است و نه محارب و بالاخره به انقلاب و اسلام اعتقاد کامل دارد. هرچند در سلیقه خطاکار باشد و هست.»
به بیان صریحتر، آیتالله منتظری در کمتر از یک سال از «او مردي است مخلص اسلام و انقلاب» به «هرچند در سلیقه خطاکار باشد و هست» رسید. آیتالله منتظری که آخرین تلاشها را برای نجات برادر دامادش میکند در انتهای این نامه عملا حکم قصاص در اسلام را زیر سوال میبرد: «اینکه اعدام و خونریزی بالاخره بسا کدورت و خون در پی دارد. اعدام همیشه میسر است ولی کشته را نمیشود زنده کرد»
با وجود تمام این تلاشها سید مهدی هاشمی، چند روز پس از این نامه اعدام شد. این اعدام را میتوان سرآغاز مخالفتهای آیتالله منتظری با حکومت جمهوریاسلامی دانست. یکی از مصادیق بارز این مخالفتها در موضوع اعدام اعضای سازمان منافقین پس از عملیات مرصاد و حمله این سازمان به خاک ایران، نمایان شد. آیتالله منتظری که در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و آشوبهای سازمان منافقین موافق اعدام این افراد بود، کمتر از یک سال پس از اعدام سید مهدی هاشمی، به مخالف سر سخت این اعدامها تبدیل شد. مخالفتها و در برخی موارد مقابلههای ایتالله منتظری با نظام تا آخرین لحظه عمر ایشان در 29 آذر 1388 ادامه داشت و حتی تشییع جنازه وی نیز به یک تظاهرات سیاسی شبیه بود.
این روزها که مصادف با یازدهمین سالگرد درگذشت آیتالله منتظری است، یکی از مسئولان نظام پا در مسیر ایتالله گذاشته و از نزدیکان مجرم خود چهرهای پرستیدنی میسازد. «چهرهی نورانی» روحالله زم نسخه بروزرسانی شدهی «مخلص اسلام و انقلاب» بودن سید مهدی هاشمی است.
کارل مارکس فیلسوف آلمانی میگوید: «تاریخ تکرار میشود بار اول به عنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی». قمار مسئولان نظام بر روی افراد نزدیک و وابسته به خود که روزگاری تراژدی حذف آیتالله منتظری از پست قائممقام رهبری را رقم زد، امروز در قامت کمدی چهرهی نورانی روحالله زم بروز کرده است.