«پیتر شوت»، فیلسوف و سیاستمدار شیعه آلمانی میگوید،نه مسلمانزاده بوده و نه به طور ناگهانی با اسلام مواجه شده بلکه بیش از نیمی از عمرش را در جستجوی دین واقعی گذرانده است.
وی در گفتوگو با سایت آنلاین روزنامه آلمانیزبان دیولت گفته است: فقط یک بار در زندگیام دینم را تغییر دادهام. وقتی 19 ساله بودم برای اینکه از فشار روحیه لوتری در خانه پدریام خلاص شوم. این فیلسوف آلمانی در توصیف حالت آن دوران که به مذهب کاتولیک گرویده بود میگوید: آن حرکت اقدام خیلی بزرگی در زندگیام بود، یک شکاف و جدائی با خانوادهام، با دوستانم و با همه. وقتی سی ساله بودم و گرویدنم به دین اسلام را اعلام کردم دیگر این تغییر مذهب برایم یک شکاف و جدائی نبود، بلکه گامهای بعدی من برای رسیدن به مذهب واقعی بود.
وی درباره گرایشات دوران کودکی خود به دین اسلام و سابقه این تحول افزوده است: در واقع تمایلات من به دین اسلام از دوران کودکی در من به وجود آمد. من در یک روستای کوچک در کنار رود الب بزرگ شدهام که در آن روستا حتی بعد از جنگ جهانی اول برق نبود و ما در آن موقع تحت اشغال نیروهای انگلیسی بودیم و شش مسلمان هندی که سرباز بودند نماینده قدرت انگلیسیها بودند. «شوت» سپس درباره رفتار هندیهای مسلمان با ساکنان روستا که باعث تأثیرگذاری رفتارهای اسلامی آنها بر ساکنان روستائیان میشود توضیحاتی میدهد و درباره سالهای بعد زندگی خود میگوید: در دروان تحصیلات دانشگاهی هم با اسلام تماس پیداکردم.
تز دکترایم را درباره نمایشنامههای عصر «باروک» نوشته «آندرهاس گریفوس» نوشتهام. یکی از این نمایشنامهها «کاتارینای گرجستانی» است و نیمی از آن در اصفهان میگذرد. یکی دیگر از شخصیتهای این نمایشنامه شاه عباس صفوی است. و در واقع آثار «گریفوس» بهانهای شد تا من به طور اساسی به هنر و فرهنگ شرق اسلامی بپردازم. «شوت» در ادامه با اشاره به دوران دانشجوئی خود در هامبورگ که همجواری با برخی از دانشجویان کشورهای اسلامی از جمله ایران و مصر در شکلگیری نظام فکری او تأثیرگذار بوده است میگوید: در آن دوران شب و روز با هم بحث میکردیم.
در کتابخانه خوابگاه به طور منظم با مسیحیها، یهودیها و مسلمانان بحثهای دینی داشتیم. وی با اشاره به سفر محمدرضا پهلوی در سال 1967 به آلمان و بروز برخی بحثهای روشنفکری درباره اسلام در آلمان میافزاید: آن وقتها اسلام برای من در وهله اول تئوری رهاییبخش ملتهای جهان سوم بود. همیشه این مسأله مورد بحث بود که آیا انقلاب یا اسلام، ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه را از فقر رهایی میبخشد یا نه. «شوت» در توصیف ادامه مسیر زندگی خود برای تحول و تغییر دین خود به پیوستن خود به حزب کمونیست آلمان که طرفدار مسکو بود اشاره میکند و سپس درباره نشست و برخاستش با مفتی تاشکند که در گرایش او به دین اسلام بیتأثیر نبوده میگوید: با جان و دل به آموزشهای او درباره اخلاق اسلامی گوش میدادم.
آشنائی این فیلسوف و سیاستمدار با ایرانشناس و اسلامشناس شهیر آلمانی یعنی «آنهماری شیمل» فصل جدیدی رادر زندگی او باز میکند. او درباره اولین دیدارش با وی میگوید: «شیمل» مدتی طولانی به جلد کتابم که داس و چکش روی آن میدرخشید، نگاه کرد و بعد گفت: لطفاْ چکش را بردارید. میماند فقط داس، که آن هم تبدیل به هلال ماه میشود و این راه اسلام را به شما نشان میدهد.
سفر «شوت» در سال 1987 با سفر به ایران باعث میشود که او به طور عمیقتری با اسلام آشنا شود با ین حال به گفته خود او چند سالی دیگر زمان نیاز بوده تا او در سال 1991 به دین اسلام مشرف شود. پیتر شوت (Peter Schütt) نویسنده و سیاستمدار آلمانی متولد 1939 است که سال 1967 با درجه دکترای فلسفه از دانشگاه فارغالتحصیل شد. سال 1988 از حزب کمونیست بیرون میآید و به مرور زمان با نوشتن چند کتاب و مقاله از گذشتهاش فاصله میگیرد. در سال 1987 با زنی ایرانی ازدواج میکند و در سال 1991به دین اسلام و مذهب شیعه مشرف میشود.
منبع: فارس