بسم الله الرحمن الرحیم
نورالله (3)
در شمارگان قبل درباره نورالله عرض شد؛ این نور چیست؟ یک موقع میگوییم کسانی اراده اطفاء نورالله را داشتند، صبر کنید! نورالله چیست که بعضیها اراده اطفاءش را داشتند؟! در بحث اراده اطفاء نورالله، خیلی میشود صحبت کرد، اما قبل از آن نورالله چیست؟
در قالب چند بند باید با نورالله آشنا بشویم. موضوع سوره صف، یعنی محور سوره صف، نورالله است. نورالله را وقتی در قرآن دنبال میکنیم به هفت آیه برخورد میکنیم که حاکی از نورالله است، از این هفت تا آیه، چهار آیه، مستقیم، به نور خدا اشاره کرده است، سه آیه بعدی در لفافه فرموده است.
آیاتی که مستقیماً اشاره کردهاند شامل:
آیه 35 سوره نور. ﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ﴾ یا انتهای آیه میفرماید: ﴿یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ﴾ خداوند دارد از نور خودش صحبت میکند.
در آیه 32 سوره توبه، صحبت از نورالله است. ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾
آیه 8 سوره صف، ﴿يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نورالله بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ﴾ صحبت از نورالله است.
آیه 69 سوره زمر ﴿وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها﴾
سه جای دیگر هم در قرآن هست که آن آیات، درباره موسی(ع) است [که یک مقدار اینجا با سعی دشمنان در اطفاء نور خدا آشنا میشویم] زمانی که موسی(ع) اولین بار به کوه طور آمد و با آتش مواجه شد، در آتش، خداییِ خدا را احساس کرد، ادراک کرد. به جوار آتش آمد و از درون آتش، صدایی به گوشش رسید.
﴿فَلَمَّا أَتاها﴾ وقتی نزد آتش آمد، ﴿نُودِی یا مُوسى﴾ ﴿إِنِّی أَنَا رَبُّكَ﴾ من خدای تو هستم. این در آیه 10 تا 12 سوره طه است، در آیه 8 و 9 نمل از داخل آتش صدا میآید ﴿یا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزیزُ الْحَكیمُ﴾ همچنین آیه 29 و 30 سوره قصص.
﴿فَلَمَّا أَتاها﴾ وقتی که آمد نزد آتش، ﴿نُودِی مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ﴾ از آتشی که از آن درخت بلند شده بود، ﴿أَنْ یا مُوسى﴾ ای موسی! ﴿إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ﴾
یک اشارهای بکنیم: قبل از موسی(ع) بسیاری از منجمین و اهل علوم عجیب و غریب، آمدن موسی(ع) را پیشبینی کرده بودند، میدانستند ایشان عصا میاندازد، اژدهای بزرگی میشود.
در مصر از چند سده قبل، هرروز صبح مراسم کشتن مار بزرگ را میگرفتند، با آداب عجیب و غریب. مراسم طولانی، بعد میرفتند سر کارشان! جلو جلو میخواستند موسی(ع) را نابود کنند، عصای موسی(ع) را میشناختند و جلو جلو دنبال نابودیش بودند، آن گاوی که به فرمان موسی(ع) کشتند و بخشی از گاو را به بدن میت زدند و میت زنده شد، یا میت را به بخشی از گاو زدند، میت زنده شد، این را میشناختند و سعی میکردند سوء استفاده کنند.
دجالمهمترین ابزاری که در دست میگرفت قبل از موسی(ع)، مهمترین ابزاری که در دست میگرفت یک ران گاو بود به نشان زنده کردن! گوساله سامری را میدانستند که موسی(ع) با آن مبارزه میکند، اینها مدام سعی میکردند گوساله را احیا کنند، مقوله گوساله را مقدس بشناسند. این از جنبه منفی، اما در جنبه مثبت: خدا یک رسولی را میفرستد به نام زرتشت تا به نشان از کوه طور موسی، آنها هم در جوار آتش، قرار بگیرند و به انتظار تکلم خدا باشند.
زرتشتیان آتشپرست نبودند، آنها منتظران موسی(ع) بودند. ای کاش دین زرتشت از این منظر نگریسته بشود. ببنیید آیاتی که درباره مواجهه موسی(ع) با آتش است در سه جای قرآن است: سوره طه آیه 10 تا، سوره نمل آیه 8 تا 9، سوره قصص آیات 29 و 30، در هر سه تا چه چیزی وجود دارد؟
موسی(ع) از دور آتشی میبیند، به جوار آتش میآید، از درون آتش با او صحبت میشود. موسی(ع) دعوت به آتشپرستی نمیشود.
طبق آیه 11 سوره طه، ﴿فَلَمَّا أَتاها ﴾ وقتی که موسی(ع) نزدیک آمد، از درون آتش ﴿نُودِی یا مُوسى﴾ صدا شد که ای موسی،﴿إِنِّی أَنَا رَبُّكَ﴾ من خدای تو هستم. زرتشتیان آمدند این مراسم را اجرا میکردند. میدانستند که موسی(ع) میآید و این ماجرای عظیم را خداوند برایش قرار میدهد. و از درون آتش خدا با او صحبت میکند و معجزات عظیم به او عطا میکند، رسالت به او عطا میکند.
چند درجه از رسالت را خداوند از درون همان آتش، بر موسی(ع)، جاری کرد، چند مأموریت، خداوند به موسی(ع) عطا کرد، مردم ایران نیامدند جلوجلو بشناسند ادا در بیاورند، رسولی الهی به نام زرتشت آمد، خداوند ایشان را ارسال کرد که بیاید زمینه ساز تفکر و رفتار منش موسی(ع) باشد.
در مصر باستان، جلو جلو دشمنان موسی(ع) پرورش یافته بودند و برنامه اجرا میکردند، در ایران باستان دوستان موسی(ع) پرورش یافتند و آداب اجرا میکردند.
دشمنان موسی(ع) تحت لوای جادوگران و منجمان و فرعونان، دوستان موسی تحت لوای رسولی الهی به نام زرتشت. اگر موسی(ع) آتشپرست بود، زرتشتیان هم آتشپرست بودند.
موسی(ع) در جوار آتش آمد، از درون آتش با او صحبت شد، اما او آتشپرست نشد. موسی(ع) لحظهای آتش را خدا نپنداشت و لحظهای آتش را نپرستید.
برگردیم به بحثمان؛ پس در قرآن هفت بار نور خدا صحبت شده است، بعضی شاخههای نور درآسمانها مطرح است: مثل آیه 35 نور ﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ و هفت جای دیگر نور خدا در زمین مطرح هست: نور 35، توبه 32، صف 8، زمر 69، طه 10 تا 12، نمل 8 تا 9، قصص 29 و30. (ادامه دارد)
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / نورالله (3) – نورالله چیست که بعضیها اراده اطفاءش را داشتند؟
همچنین ببینید
دلنوشتهای شعرگونه از علیاحمدی: «کاش رفتار و صفاتم باشه مثل علمدار»
عهد می بندم، باشم همیشه تو این راه
سلام بسیار عالی و مفید است. خدا خیرتان بدهد
سلام بسیار مفید و خوب است.