سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / قافله سالار/هفتم صفر

قافله سالار/هفتم صفر

هفتم صفر
یزید گفت : اگر حاجتی داری بگو، قصد دارم به آن عمل کنم.
سیدالساجدین گفت : سر مقدس پدرم را به من بازگردان،
اموال به غارت رفتهمان را باز پس ده،
سوم آنکه، اگر قصد کُشتن مرا داری، بانوان را با فرد امینی به مدینه بفرست.
یزید گفت : صورت پدر را هرگز نخواهی دید،
از کشتن تو صرف نظر کردم، زنان را خودت به مدینه ببر.
اما در ازای اموالتان، چندین برابر عوض میدهم.
سیدالساجدین گفت : از اموال تو هیچ نمی خواهیم، اموال تو ارزانی خودت،
آنچه از ما به غارت برده اند باز گردان،
گفت : این چه اصرای است، چند برابر عوض در ازای اموالتان میدهم.
سیدالساجدین گفت : در میان آن، بافته ها و مقنعه و گردنبند و چرخ نخ ریسی و پیراهن مادرم فاطمه است.
یزید به اکراه پذیرفت و بازماندگان کاروان، آماده ی سفری دِگر شدند.
صدای زنگوله ی اشترانِ زینت شده با منگوله ها و زنگوله ها، در کوچه پس کوچه های شهر پیچید،
برای همراهی بازماندگان کاروان تا مدینه، نعمان بن بشیر همراه قافله شد،
رهگذرانِ کنجکاو، به دنبال قافله روان شدند تا باب الصغیر.
بازماندگان کاروان، از ویرانه برون شدند،
زینب نگاهی به اشترانِ زینت شده کرد،
گفت : با آوای در گلو شکسته و میراث ربوده و دیده ی از خار غم خسته،
جز بر اشتران سیه پوش نمی نشینیم.
نعمان بن بشیر هر چه اصرار کرد فایده ای نداشت،
گفت : فرمان یزید است.
اما حاصلی نداشت.
زینب گفت : همگان باید بدانند ما در مصیبت اولاد زهرا به عزا نشسته ایم.

آنقدر پایداری کرد، تا اشتران سیه پوش شدند.
زنان و کودکان را یک به یک سوار اشتران کردند.
مردمان بول هوس، بار دیگرجمع شدند به تماشا و تماشاگری،
زینب گفت : ای قرآن خوانان بی عمل،
ای بی بهره گان از مروت و مردانگی،
ای تبهکاران بدکردار،
ای شیفتگان شیطان،
ای دنیا زدگان بی پروا، امامت زنده است،
چون مولایمان علی بن حسین زنده است،
ای جاهلان دین به دنیا فروش،
حذر کنید از روزی که قائم ما به انتقام برخیزد!

………………………………………..
مجتبی فرآورده

هفتم صفر

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

محبت واقعی به رهبر انقلاب اسلامی

ويدئو/ شیعه امام خامنه ای

انقلاب نورانی آمریکا

براستی این بار هم چه کسی قلبها را در سطحِ وسیعی منقلب کرده؟

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.