یک روز ناصرالدین قاجار نشست و فکر کرد که واقعاً چرا خودش و پدرانش هر وقت به جنگ مهمی رفتند، شکست خوردند؟ بعد هم برای آنکه ارتشی قوی داشته باشد ایده «واردات ارتش» را عملی کرد؛ از همانموقع امنیت «ایران» افتاد دست «خارجیها»!
ادامه نوشته »روزگاری که پزشک نداشتیم چه میکردیم؟
روزگاری طولانی در ایران «پزشک» نبود و فقط «طبیب» بود و آنهم کمیاب بود؛ گاهی در شهری دیگر یا ولایتی دیگر. آن روزگاران یافتن طبیبی که درد را تشخیص دهد و دارویی تجویز کند به سفر نیاز داشت یا انتظار؛ رنجی مضاعف بود برای بیمار.
ادامه نوشته »یادش بخیر| روزگاری که پزشک نداشتیم چه میکردیم؟
روزگاری طولانی در ایران «پزشک» نبود و فقط «طبیب» بود و آنهم کمیاب بود؛ گاهی در شهری دیگر یا ولایتی دیگر. آن روزگاران یافتن طبیبی که درد را تشخیص دهد و دارویی تجویز کند به سفر نیاز داشت یا انتظار؛ رنجی مضاعف بود برای بیمار.
ادامه نوشته »