پایش را در خاطرات گذاشت. خاطرات! سوزناک و تحمل نشدنی بود، دورادور صحنه را نگریست و بسیار گریست، تحملش طاق شده بود. … سرش را بلند نمی کرد، پاهایش می لرزید چه جسارتی، چطور می توانند؟! ترسشان از خدا کجاست که با یادگار رسول الله (ص) چنین رفتار می کنند. …
ادامه نوشته »