سرخط خبرها
خانه / بایگانی برچسب: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (صفحه 13)

بایگانی برچسب: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

شعر/ کوثر عالم

*کوثر عالم* آن خالق جهان که تو را آنچنان ستود……‌از منظر کلام خداوند، گفتنی است آن جمله فضایل تو، یک به یک …….در برگ های کتاب خداوند، خواندنی است وقتی به جستجوی معمای مادری….. از منظر کلام خداوند ورود کن تا بنگری که سیره مادر چگونه است…. تا بنگری که …

ادامه نوشته »

تابلوی «کارنامه» اثر استاد عبدالحمید قدیریان 1396 – ورک شاپ در کوفه

در این تابلو که آن را «کارنامه» نام‌گذاری کردم، صحنه‌­ای ترسیم کردم که در آن شهدای بی سر عاشورا در صف­‌های مرتب، همچون نظامیان، در کنار هم ایستاده­‌اند و در مقابل آنها، حضرت زهرا (س) بر فراز بالکنی نشسته‌­اند. سربازان امام بسیار خاضعانه و در سکوتی خاص در انتظار این هستند تا نمره عملکرد خود را از جانب حضرت زهراء(س) دریافت کنند و ببینند که آیا ایشان از آن‌ها راضی است یا ...

ادامه نوشته »

شعر/ عطا

بسم الله الرحمن الرحیم «عطا»   شمس رسول است و ضحی نور محمد ص آنچه خدا کرده عطایش به محمد ص   گوهر درّی که در روز درخشد لیک نباشد به لیلِ بعدِ محمد ص   آنچه رسولش ص از آن دل نگران است در شب تاریک بهرِ شیعه، محمد …

ادامه نوشته »

شعر/ افسوس

بسم الله الرحمن الرحیم «افسوس»   لیل است ولی کوچه دگر خواب ندارد در هجرو غمت، صدر ،دگر تاب ندارد   آنگه که  بُریدی ، از این مردم نادان این بیت و سرا ،بی تو، که غمخوار ندارد!   آن مصحف نایاب نوشتی و برفتی صد حیف، علی مان ع …

ادامه نوشته »

خون این شهدای مظلوم باعث نابودی وهابیت و آل سعود خواهد شد

لعنت خدا برآل سعود وحامیان داخلی اش ‏این طفل ‎زکریای شهید است که در راه زیارت حرم رسول خدا وقتی راننده وهابی تکفیری متوجه شیعه بودنشون میشه با شیشه شکسته‌ اونو جلوی چشم مادرش ذبح میکنه و بازهم در مدینه مردی پیدا نمیشه جلوی ظلم رو بگیره!

ادامه نوشته »

شعر/ وصال

بسم الله الرحمن الرحیم «وصال» امشب، شب شهادت زهرای اطهر س است امشب، شب غروب آفتاب کوثر است فردا ولی، شب وصال است ، عاشقان! شب صعود و پر گشودن، سوی مادرس است آنکه زنفس رسته است، در آسمان ها در انتظار ردای الروح مادر س است دل از همه …

ادامه نوشته »

فدک

الحمدلله رب العالمین به آسمان می نگرم ماه" کهکشان"دلم به یکباره راهی آسمان می شود.خانه مادرم در 1400 سال پیش،اطرافم را نگاه می اندازم،نا شناس وارد کوچه های مدینه می شوم. راه به جایی ندارم می روم تا شاید آشنایی را ببینم

ادامه نوشته »

شعر خورشيد فلك

گاه خورشيد فلك ميدمد از مغرب دور گاه تاريخ فدك ميشكند بر سر نور   گاه مهتاب به تابيدن يك بوته تر است گاه هم بوته اي از خوشه مهتاب سر است   آسمان ميپرد از پهنه هر بحر به شب شب سراسر هيجان است ز تاريكي تب   ميخراشد …

ادامه نوشته »