برای قضيه استهلال ما در دفتر مانده بوديم. شب با يكی از دوستان دفتر به نماز حضرت آقا رفتيم. بعد از نماز آقا فرمودند چطور شما اين موقع افطار، در دفتر هستيد؟ گفتيم برای استهلال ماندهايم. فرمودند خيلي خوب، افطار را برويم منزل ما. ما هم دلمان ميخواست كه …
ادامه نوشته »منتظر بودیم که در خانهی حضرت آقا غذا بخوریم!
برای قضیه استهلال ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستان دفتر به نماز حضرت آقا رفتیم. بعد از نماز آقا فرمودند چطور شما این موقع – موقع افطار – در دفتر هستید؟ گفتیم برای استهلال ماندهایم. فرمودند خیلی خوب، افطار را برویم منزل ما. ما هم دلمان …
ادامه نوشته »