سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر نو/ تا تو بیایی

شعر نو/ تا تو بیایی

*عاقبت ناز کشیدن که نشد تا تو بیایی

هر چه کردم سخن عشق من آغاز نشد تا تو بیایی

 

*گره از مسئله ی عشق چرا باز نشد،تا تو بیایی

این دل محمل و بیمار شده باز نشد تا تو بیایی

 

*سرّ اسرار ازل باز نشد هیچ ولی دوش

دیده ام که شود باز چو تو باز بیایی

 

*خبر از ناحیت دوست نیامد ولیکن

خبری خوش بشود که تو باز بیایی

 

*در کار من فتادست صد گره

اما گشایش است خود اگر تو باز بیایی

 

*از عشق من کس را خبر نیابد

فهمیده است یارا خود نور و هم ضیایی

 

*صابر اگر بمیرد در حسرتت ولیکن

زنده شود به روی همچون مه خدایی

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ جان در بدن چه باشد ، باشد فدای مادر

پرهای آسمانی در زیر پای مادر

سرود ،بهار جان‌ها

گروه سرود میثم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.