بسم الله الرحمن الرحیم
قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیشرو (قسمت دوم)
جواد : حاج آقا خلاصه خوب صورت مساله رو پاک کردید و اصلا میدان بحث رو عوض کردید. حاج آقا بحث دشمنی یهودیان صهیونیست با ما درست، اما الان مسالهای که ما و عموم مردم مستقیما با اون روبرو هستیم، مساله یهود و اسراییل نیست. بلکه رفع مشکلِ معیشت مردم در اولویت قراردارد.
آقای سائحی : اتفاقا بعکس. صورت مساله پاک نشده بلکه تغییردر اهمیت و اولویت مساله اتفاق افتاده و حال اگر به همان سوال و مساله رفع مشکلات معیشتی مردم و نارضایتیها در نظام حکومتی، زیربنایی نگاه کنیم، خیلی اتفاقات مثبت خواهد افتاد.
جواد : اگر تقسیم بندی جبهه حق و باطل را بپذیریم، چطور میخواهید اینهمه مشکلات را حل کنید؟ در جبهه غرب یا به قول شما جبهه باطل، اینهمه مثبتات هست. شما چطور با یک تقسیم بندی همه چیز را حل کردید؟!!
آقای سائحی : ببینید؛ وقتی در قران صحبت از دو جبهه حق و باطل میشود، دو نظام و یا به قولی دو سنت یا قانون متفاوتی را خدا بر آنها حاکم میکند. خدا بر جبهه حق یک نظامی را مستولی میکند و بر جبهه باطل، نظامی دیگر را حاکم میکند. از مشکلات اساسی ما این است که در جبهه حق قرار گرفتهایم ولی به ابزارهایی که خدا در قران برای این جبهه مشخص کرده، هدایت نشده و بهرهای نیز نبرده ایم بلکه در جبهه حقیم و تمام چشم و دلمان به زرق و برق و توان جبهه مقابل دوخته شده و در حسرت به دست آوردن آن ابزارها هستیم و حتی اگر دنبال رویارویی با جبهه مقابلیم، ابزار و راهکارهایمان بیشتر رنگ و بوی غربی دارد.
از این بدتر این است که ما در داخل، در اینکه در کدام جبهه باشیم، هنوز بحث داریم و یا میگوییم؛[1] «اصلا کی گفته که ما در قبال اسلام یک رسالت جهانی داریم؟» ما در قبال اسلام هیچ رسالت جهانی نداریم. خب این حرف یعنی خارج شدن از جبهه حق. یعنی شناخت یا مقابله با جبهه باطل وظیفه ما نیست و ربطی به ما ندارد و اصلا مساله ظهور امام زمان عج، مساله ما نیست و نباید مساله ما باشد و به عبارت عامیانه این دیگه مساله و مشکل امام زمان عج هست نه مشکل ما. خودشان بیایند و همه چیز را از صفر تا صد حل کنند و تازه ما هم مانند مسلمانان صدر اسلام، حق انتقاد[2] و پیشنهاد و یا طعنه به ایشان نیز داریم!!!
جواد : حاجی جان! این نظامی که میفرمایید خدا برای دو جبهه حق و باطل حاکم کرده، چیست؟ فرضا من هم از مومنان جبهه حق باشم، راه حلها چیست؟
آقای سائحی : ببینید اگر ما همگی در هدف و ایمانمان یکی شویم، خداوند وعدههایی داده است که حتما محقق خواهد شد. خدا در سوره اعراف می فرماید ؛ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکْسِبُونَ» [3] یعنی اگر قومی ایمان و تقوا بورزند، خداوند برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشاید.
بنابراین، از ابزارهای عمومی جبهه حق، ایمان و تقواست. خود همین یک هدف ویک دل و یک زبان شدن در جبهه حق و حفظ و حراست عملی از این ایمان، باب برکات آسمان و زمین را باز خواهد کرد. خداوند در قران می فرماید؛ «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»[4] یعنی و روزي شما و آنچه وعده داده شدهايد، در آسمان است پس جبهه حق، اصلاح امر معیشتاش و تحقق وعدههای الهی در جبهه حق را باید از آسمان بجوید.
از مشکلات اصلی ما که درون جبهه حق زندگی میکنیم، این است که تمام مشکلات جامعه را ناشی از اهداف و آرمانهای حق طلبانه میدانیم و مسائل را با هم قاطی میکنیم و این یعنی درست عکس نظامی که خدا برای جبهه حق قرارداده.
جواد : حاج آقا خواهشا و ملتمسانه از شما و امثال شما میخواهم که یک سری به کشورهای توسعه یافته و غربی بزنید یا از کسانی که در آنجا زندگی کردهاند، بپرسید و تحقیق کنید. پس آنها هم بخاطر ایمان و تقوایشان کشورشان سامان یافتهتر است؟ ما اینجا شعارهای حق میدهیم و بسیاری از اعمالمان باطل است.
آقای سائحی : بحث تقسیم بندی دو جبهه ما کامل نشد. اما وضعیت و موقعیت و قوانین حاکم بر جبهه باطل چیست؟ بنده دلم میخواهد یک بار ابزارها و امکاناتی که خدا در قران برای مشرکین و کفار بیان کرده، مرور کنیم. آیاتی که هماکنون برایتان میخوانم، آیات بسیار جالب و عجیبی است و حاوی برخی از قوانین عجیب برای جبهه باطل است :
- کسانی که دنبال حیات دنیا و زر و زیور آن هستند، در دنیا به آنان کم و کسری داده نخواهد شد ولی در آخرت نصیبی ندارند[5]
- کسی که دنبال کشت و کار دنیاست [به عنوان هدف زندگی]، به او از آن ميدهيم و[لي] در آخرت او را نصيبي نيست[6]
- تقسیم معیشت و کم یا زیادی بودن روزی در افراد و اقوام، دست خداست و اگر همگی در انکار خدا کافر نمیشدند، سقفها و نردبانهايي از نقره و امکانات زیادی برای خانههای کفار قرار میدادیم[7]
پس معامله خدا با اهل جبهه باطل که هَمّ و غمّ و عزمشان دنیا و حیات دنیاست، با اهل ایمان فرق میکند. خدا هرچه در دنیا میخواهند و حتی جزای اعمال مثبتشان را در همین دنیا به آنها میدهد ولی در آخرت، تهیدست و بینصیبند. پس از اینکه جبهه غرب، ساز و برگ حیاتشان مساعد و مناسب است، حسرت نخوریم و از اینکه در جبهه حق قرار گرفتهایم، شرمنده نباشیم. بلکه از قران، ابزارهای غلبه جبهه حق بر جبهه باطل را بجوییم و پیگیر باشیم. زیرا همانطور که عاقبتِ دو جبهه حق و باطل یکی نیست، ابزارهای جبهه حق با ابزارهای جبهه باطل نیز کاملا متفاوت است. ضمنا تزلزل در جبهه حق، موجب می شود که نه دنیایمان تضمین باشد و نه آخرتمان.
جواد : پس طبق تحلیل شما، غربیان چون به راه باطل میروند و در آخرت بینصیبند، خدا دنیایشان را آباد کرده ولی مومنان چون به راه حق هستند، باید همینطور صبر کنند و خانه خراب بمانند؟
آقای سائحی : خیر چه کسی گفته که مومنان خانه دنیایشان خراب است و همینطور نیز میماند؟! مومنان اگر در جبهه حق باشند واز لوازم و ابزارهایی که خدا درون این جبهه برایشان تدارک دیده، بهرهمند شوند، دنیایشان نیز آباد میشود و بر جبهه باطل نیزغلبه میکنند. ولی مشکل اینجاست که ما خود را در جبهه حق میدانیم ولی تمام هدف و ابزارمان، دست یابی به امکانات جبهه باطل است و این رفتار، موجب عزت و سربلندی در دنیا و آخرت نخواهد شد.
جواد : الان متوجه مقصودتان شدم. پس لطفا بفرمایید؛ اهداف و ابزارهای جبهه حق و باطل چیست؟
آقای سائحی : اصل مشکلات عقیدتی ما ندانستن و نشناختن نظامها و برنامههای خدا برای بشر است. ما از اول انقلاب با ایمانیات و عقاید راسخ شروع کردیم و خدا نیز نصرتمان کرد ولی در بین راه، چون چشممان به امکانات و ابزارهای پر زرق و برق جبهه باطل دوخته شد و از طرفی تبیین درستی از اهداف انقلابی بودن، صورت نگرفت، خیلی از ما انقلابیون و جبهه رفتهها، اگر نگوییم که پسرفت داشتیم، میتوانیم بگوییم که؛ در جای خود میخکوب شدیم و مدام در حالت دفاعی قرار گرفتهایم.
پس اگر میگوییم که در جبهه حق، حتی گرههای دنیاییمان نیز با ابزارهای جبهه حق باز میشود، هدفمان رسیدن به دنیا و زرق و برق آن از طریق ابزارهای حق نیست بلکه کلا اهداف دو جبهه و مئال و منتهای آنها متفاوت و متضاد است.
جواد : ببینید؛ اینکه ابزارهای جبهه حق و باطل متفاوت است، قبول ولی این را بفرمایید که تکنولوژی و علوم جدید، مگر حق و باطل میشناسد؟ تکنولوژی به خودی خود، نه حق است و نه باطل و همگان میتوانند از آن، بهرهمند بشوند.
آقای سائحی : اینکه در زمان کنونی، افراد جبهه حق از تکنولوژی استفاده میکنند و در ارتقاء آن تلاش میکنند، یک بحث است و چارهای نیست و اینکه ابزارهای جبهه حق را صرفا همین بدانیم و از قوانین الهی که خدا بر جبهه حق یا باطل حاکم میکند غافل شویم، یک مقوله دیگر است. آنچه تاکید بر آن دارم، این است که چه از تکنولوژی و چه از امکانات دیگر بخواهیم استفاده کنیم، آنچه حق بودن و در حق ماندن این جبهه را تضمین می کند، اهدافی است که دارد.
جواد : من که کمی گیج شدم. اصلا اهداف جبهه حق چیست که موجب حقانیتش میشود؟ مگر برقراری عدالت و رفاه اجتماعی و نظم و امنیت، مقولات و اهداف حقی نیستند؟ اگر چنین است که؛ باز برمی گردیم سَر حرف اولمان که غربیها در این عرصه ها، از ما جلوترند و ما…؟
آقای سائحی : اینهایی که فرمودید، نیازهایی است که در هر دو جبهه حق و باطل وجود دارد. جبهه و جامعه، چه حق باشد و چه باطل، به این مقولات نیاز دارد و این از وساوس و تزیینات شیطان به عنوان فرمانده جبهه باطل است که همه اهداف بشر را در به سامان رسیدن نیازهای معمول بشر معرفی میکند و برای سرای آخرت و نیز در همین دنیا، هیچ هدف الهی را در نظر نمیگیرد.
جواد : حال، کمی بیشتر از اهداف جبهه حق بفرمایید.
آقای سائحی : سرتان را درد نیاورم، کلا یک مسلمان شیعه، همه چیزش از امام معصوم و به سوی امام معصوم ع باید باشد. همین سفر اربعین را ببین که چطور سازماندهی و ساماندهی میشود! همه هدف شیعه چه در عرصه فردی و چه در عرصه اجتماعی، باید رسیدن و رساندن به امام معصوم ع و انجام برنامههای الهی آنان باشد. اول انقلاب، آقای بازرگان که رییس دولت موقت بود، یک مطلبی را مطرح کرد که به نظرم مطلب و دریافت درستی بود و میگفت : “آقای خمینی ایران را برای اسلام میخواهد و من اسلام را برای ایران میخواهم” بله آقای بازرگان و همه کسانی که تفکرشان از آن نوع است، در بهترین و مثبتترین توجیه، شاید به قول خودشان دنبال این بودند که از قوانین و ظرفیت دین اسلام برای آبادانی مملکت استفاده کنند و این، یک هدفی کاملا دنیایی و غربی است اما امام ما و هم اکنون رهبر معظم انقلاب، دنبال این تفکرند که همه ما ایرانیان و بلکه مسلمانان، همه ظرفیتمان را برای تحقق یافتن اهداف عالی اسلام و قران به کار گیریم.
جوان : به نظر شما دستاوردی هم داشتیم؟
حاج آقا صداقت که تا حالا ساکت بود و شش دانگ حواسش به پاسخهای آقای سائحی بود، اینجا دیگه به حرف اومد و گفت : جناب آقای سائحی! اگه اجازه بدهبد؛ اینجا رو بنده چند کلام بگم.
آقای سائحی : خواهش میکنم
حاج آقا : همانطور که میبینید؛ از اول انقلاب، هر جا که دنبال اهداف عالی الهی بودیم و به تدبیر و نظر امام ره و رهبر انقلاب، گردن نهادیم، ابواب فتح و پیروزی به روی ما گشوده شد. در دوران جنگ و جهاد سازندگی، در صنایع نظامی، در بسیاری از رشتههای علمی، پیشرفت بسیار چشمگیری داشتیم. در خارج از کشور نیز ازجمله در لبنان، نیروهای حزب الله که گروهی اندک و در خفا بودند با حمایتهای ایران، نه تنها از بین نرفتند، بلکه روز به روز قدرتمندتر شدهاند و هم اکنون و در نبرد ۳۳ روزه در چند سال گذشته، به تنهایی و بدون کمک مستقیم ایران، در برابر ارتش تا بن دندان مسلح اسراییل ایستادند و اجازه کوچکترین پیشرفتی به آنان ندادند و همینطور این دستاوردها در منطقه ادامه داشت تا اینکه دیدیم، نیروهای وحشی و سراسر مجهز داعشی از کل دو کشور عراق و سوریه، بیرون رانده شدند. پس دستگاه و ماشین جمهوری اسلامی، هرگاه به سمت اهداف عالی الهی میرود، بلافاصله مقدرات خداوند به سوی موفقیت، فتح و پیروزی رقم میخورد اما هرجا که مسولین و دولتمردان نظام، علی رغمِ هشدارهای اعلام شده از سویِ مقام معظم رهبری از دشمنان ترسیدند، قافیه را باختند و هیچ دستاوردی نیز نداشت. که قرارداد چند سال اخیر “برجام” مثال کاملی برای این موضوع است.
جواد : حاج آقا جان! صحبت شما در خصوص این قضیه برجام و بعضی موارد رو کاملا قبول دارم.
جواد : آقای سائحی عزیز! حال که اینقدر بر نظر خود مصرّید، میخواهم بیشتر با تفکرات شما آشنا شوم. آیا در این صحبتها و دفاعهای محکمی که از انقلاب میکنید، به یک نظام و جمع بندی هم رسیدید یا صرفا یک دفاع از روی غیرت است؟ مثلا در صحبت قبلی اشارهای به اربعین داشتید، انصافا این انقلاب و حکومت داری ما چه ارتباطی به زیارت اربعین دارد؟ چرا همه چیز را به هم ربط میدهید؟
آقای سائحی : بله صحبت از نظام فکری کردید. این تعبیر اخیر و عالیِ «سمت و سوی حرکت ماشین جمهوری اسلامی» که حاج آقا محبت کردن و راجع به موفقیتهای طلایی ایران در خارج از کشور و مساله برجام در رفع مشکلات داخلی مطرح فرمودن، حاکی از یک نظم و نظام است. همینکه به سوی اهداف عالی و نورانی میرویم، موفقیت- حتی در آن سوی مرزهای میهن عزیزمان- نصیبمان میشود و همینکه هدف و مسیر را در داخل کشورعوضی میرویم، راه حلها غامض و موفقیت نیز دور از دسترس میشود.
و اما بحث شیرین اربعین که هدف سفر و هم سفری ما نیز همین است :
انقلاب و اربعینها از نوع چندسال اخیر، شباهتها، سنخیتها و جنسیتهای مشترک و البته تفاوتهایی با هم دارند که موجب شد ما قائل به ارتباط این دو باشیم.
شباهتهای انقلاب ما و اربعین :
هردو در منطقه شیعی اتفاق افتاده است
هردو جمع زیادی را جذب کرده است
فضای ایثار و فداکاریهای زیادی در هردو وجود و جریان دارد
نورانیت و تحول گسترده در هردو مشاهده میشود (تحول جوانان ایران در اوایل انقلاب و تحول و لطافت عجیب ملت عراق و ایران در این ایّام)
تفاوتهای انقلاب ما و اربعین :
- انقلاب اسلامی در حد یک کشور بود ولی برپایی اربعین، چند ملیتی و گسترده است.
- انقلاب اسلامی، یک رهبر ظاهری داشته اما اربعین، هیچ رهبر و واسطهای ندارد و کلّش مستقیما با جذبه حب حسینی (علیه السلام) اتفاق میافتد.
- انقلاب اسلامی، بین یک ملت انس و الفت و وحدت ایجاد کرد ولی اربعین، کانون توجه و الفت بین شیعیان و همه آزادگان مسلمان وغیر مسلمان جهان است.
- در بین انقلابیون در جمهوری اسلامی، هدف و یاکانون توجه عدهای، زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) بود، عدهای نیز تمام توجهشان به خود امام خمینی (ره) و جذبه شخصیتی ایشان بود، عدهای نیز دنبال استقلال کشور، آزادی، برقراری عدالت و یا آبادانی مملکت و… بودند. اما هدف تمامی اربعینیان، رسیدن و رساندن به امام ع و ایثار و محبت در محضر او و برای او و انس با او و برخورداری از نور و عنایات اوست. همه چیز در اربعین، به سوی امام ع و بخاطر اوست و در این راستا تعریف میشود و دست غیبی و نورانی امام ع است که این شکوه و هماهنگی و بروز صفات ناب را در اربعین به نمایش گذاشته است.
امام خمینی ره در نوروز سال ۶۸ و دو ماه پیش از رحلتشان، در مورد انقلاب اسلامی جمله بسیار ناب و عجیبی فرمودند : “انقلاب اسلامی ایران زمینه ساز ظهور امام زمان عج است” یعنی ماشین و دستگاه انقلاب اسلامی، برای رفتن به سمت ظهور امام زمان عج طراحی شده است و کارکرد و موفقیت آن، به این سمت و سو است. اگر انقلاب را در راستای این اهداف الهی پیش ببریم، کامیاب خواهیم شد و اگر این هدف را رها کنیم و اهداف دنیایی و متاع دنیا را بخواهیم، به آبادانی دنیا نیز نخواهیم رسید.
جواد : الان جمع بندی شما از بحث انقلاب اسلامی چیست؟ شما که پیش از این فرمودید؛ خداوند بر مومنان جبهه حق یک قوانینی و بر غیر مومنین، قواعدی دیگر را حاکم میکند، لطفا بفرمایید؛ اهداف انقلاب اسلامی به چه سمت و سویی باید باشد تا جبهه حق محسوب شود؟ ضمنا ابزارهای جبهه حق برای رسیدن به این اهداف چیست؟
آقای سائحی : سوال خوبی فرمودید. از اینجا به بعد نمیخواهم بحثهای متفرقه داشته باشم و اگر حوصلهاش را داشته باشید و طالب باشید، یک بحث قرانی به زبان ساده خواهم داشت زیرا قران تبیانا لکل شیء است و حتما بحث انقلاب اسلامی در آن وجود دارد.
البته این بحثها حتما نیاز به چایی داره وگرنه پیش نمیره پس اول یه فرصت به خودمون بدیم و پس از یک تنفس ادامه بدیم.
یکی از دوستان : حاج آقا تشکر. به نظرم چارچوب فکریمون رو به هم زدید و یک فونداسیون جدید دارید بنا میکنید، درسته؟!
آقای سائحی : ان شاالله خیره! اومدیم سمت اماممون که ایشون چارچوبهای من درآوردی فکری و عملیمون رو به هم بریزن و از نو چیزی بنا کنن که خودشون میپسندند و با نظام هستی هم انطباق داره. وگرنه چهار تا حاجت دنیایی رو از امام زادهها هم میشه گرفت هرچند هرچی که اماممون تو این سفر برامون مقدر کنن، چه رفع حاجات دنیایی و یا آخرتی یا حتی یک حال خوش باشه، برامون خیلی قیمت داره چون از اماممون رسیده. ولی به نظرم بهتره که اصلا نوع رابطهمون رو با اهل بیت ع و قران تغییر بدیم یا بهتره بگم، اجازه بدیم و مقاومت نکنیم که اهل بیت ع این رابطه رو به سمت اصلاح و ارتقاء، تغییر بدهند.
با چند نفر از دوستان برای یک تنفس و فراهم کردن بساط چایی، از کوپه خارج شدیم. بحثها به جای خوبی رسیده بود. یهو به خودم اومدم. من از اول سفر نیتم این بود که از دغدغهها و تناقضهایی که در وضعیت جامعه کنونی و اهداف اولیه انقلاب میبینم، خلاص بشم و به آرامشی برسم. پناه به ابا عبدالله (ع) ببرم تا حقیقت این انقلاب رو برام روشن کنه! آخه چرا اینهمه شهید و جانباز و اسیر دادیم؟ حالا که خیلی از این جبهه رفتهها هم پشیمونن. اصلا جواب این سوالات رو از کی باید میپرسیدم؟
خیلی عجیب بود. از همان دقایق اولی که در کوپه قطار نشستیم؛ از چپ و راست، بحث شروع شد. اینهمه تو هیأت بودیم و با بچهها گفتگو میکردیم ولی هیچ وقت بحث اینجوری جدّی نشده بود. اصلا داشتم از کوپه بیرون میومدم که یهو آقای سائحی شروع کرد و من سنگین شدم و نتونستم از جام بلند بشم. آقای سائحی هم قبلا دیده بودم ولی هرگز بحثی پیش نیومده بود. خدایا چیکار داری میکنی؟ اصلا کی صدای قلب من رو شنید و کی داره پاسخ سوالهام رو به من میده؟ آیا واقعا این پاسخها درسته؟
از پنجره راهرو قطار چشمم به آسمان خورد. گویی بسیار پُر ستارهتر از همیشه به نظر میآمد. از کودکی در مورد صورتهای فلَکی و نظم و نظام آسمان شنیده بودم. یعنی خدایی که اینهمه نظامات دقیق در آسمان بکار برده و هریک از سیّارات و ستارگان را در مدار معیّنی قرار داده، انسانها و ملتها را که به قولی اشرف مخلوقاتاند، خلق کرده، رها کرده و هیچ برنامهای برای آنها تعریف نکرده است؟! خدایا ممکن است در این سفر اربعین، قدری ما را با نظام و سرنوشتی که برای بشریّت و خصوصا برای کشورمان قرار دادی، آشنا کنی؟؟
برخی دوستان که از بحثهای نظری خسته شده بودند، به کوپههای خود رفتند و در عوض دوتن دیگر از دوستان هیأت که به شدت دنبال مسایل سیاسی بودند و تازه متوجه بحثهای داغ کوپه ما شده بودند، وارد شدند.
یکی از دوستانی که تازه وارد کوپه شده بود، به شوخی به حاج آقا گفت؛ حاجی جان ظاهرا این جواد حسابی مُخ شما و همه رو بکار گرفته. مواظب باشید منحرفتون نکنه! ما که اهل عملیم و حرفهاش رو ما اثر نداره. شما که اهل فکرید، دو دستی به تفکرتون بچسبید که خدای ناکرده بهَم نخوره!
حاج آقا صداقت : خدا بهتون جزای خیر بده که اهل عملید و مثل امثال بنده، اهل حرف و حرّافی نیستید. اما جسارت نباشه عزیزان، حواستون باشه که انقلاب ما نیروهای اهل عمل کم نداشته که آخرش معلوم نیست که کارشون به کجا کشیده شده. قران، در بیش از هفتاد آیه، مبنای عمل صالح رو ایمان قرار داده. الذین امنوا و عملوالصالحات… و برای واجد شدنِ ایمانیات دقیق و قوی، نیاز شدید به این بحثهای بصیرتی داریم.
دوستان : ببخشید حاج آقا! ما شوخی کردیم ولی شما جدّی بگیرید… صدای خنده دوستان یهو بالا گرفت.
آقای سائحی : قربون شما رفقای با صفای اربعینی! چشم ما جدّی میگیریم. بنده به شخصه از امثال آقاجواد که از مسائل، سطحی نمیگذرن و میخوان تفکر و عملشان، زیربنای محکمی داشته باشه، خیلی خوشم میاد. اگه اجازه بدهید، بحث رو ادامه بدهیم و هرجا که خسته کننده بود، بفرمایید که تمومش کنیم.
دوستان : نه حاج آقا تازه گرم شدیم. کم پیش میاد چنین سفری، چنین جمعی و چنین بحثهای داغی. در خدمتیم حاج آقا!
[1] . (قول یکی از روسای جمهور پیشین ما)
[2] . قول رییس جمهور کشور
[3] . (اعراف۹۶، ص 163)
[4] . (22 ذاریات، ص 521)
[5] . (15و16 هود، ص 223) : مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ (15) أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ(16)
[6] . (20 شوری، ص 485) : مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ
[7] . (34-32 زخرف، ص492) : أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ(32) وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ(33) (34) وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ (34)