از ارمنیهای مسیحی گرجی بود که در نوجوانی به بردگی فروخته شد و سرانجام در زمره غلامان دربار شاه تهماسب اول درآمد و پس از آن اسلام آورد. سپس به خدمت حمزه میرزا، پسر بزرگ سلطان محمد خدابنده درآمد و پس از قتل حمزه میرزا در ۹۹۴ق، به هواداری از شاه عباس اول برخاست.
بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
اللهوردیخان حاکم فارس و سردار دلیر شاه عباس اول صفوی است.
از سال ولادت او آگاهی نداریم. از ارمنیهای مسیحی گرجی بود که در نوجوانی به بردگی فروخته شد و سرانجام در زمره غلامان دربار شاه تهماسب اول درآمد و پس از آن اسلام آورد. سپس به خدمت حمزه میرزا، پسر بزرگ سلطان محمد خدابنده درآمد و پس از قتل حمزه میرزا در ۹۹۴ق، به هواداری از شاه عباس اول برخاست.
شاه عباس در ابتدای فرمانروایی، برای مقابله با قدرت روزافزون قزلباشها، سپاهی دائمی متشکل از غلامان گرجی و ارمنی تازه مسلمان تشکیل داد که این گروه «غلامان خاصه شریفه» نامیده میشدند و تنها به شخص شاه وفادار بودند. هنگامی که شاه عباس با کمک این سپاه به جنگ با قزلباشها پرداخت، اللهوردیخان نیز از جمله کسانی بود که در قتل مرشد قلی خان استاجلو، یکی از رهبران قدرتمند قزلباش در ۹۹۷ق شرکت داشت و به این سبب مورد توجه بسیار شاه قرار گرفت. وی مدتی نیز منصب قوللرآغاسی (فرمانده غلامان خاصه) یافت.
اللهوردیخان در بیشتر درگیریهای داخلی و خارجی بهویژه دسیسههای شاه بر ضد سران قزلباش شرکت داشت و شاه عباس نیز در جنگهای بزرگ به سپاه او بسیار متکی بود.
اللهوردیخان به شاه عباس بسیار نزدیک بود و شاه او را پدر خطاب میکرد. وی در ۱۰۰۱ق شهر نیشابور را از چنگ ازبکها خارج کرد و در ۱۰۰۴ق حاکم فارس شد.
اللهوردیخان در سرکوب شورش برخی از امیران محلی، سهم مهمی داشت. در ۱۰۰۵ق شورش طایفه افشار را در کهگیلویه سرکوب کرد و سال بعد نیز اللهوردیخان، اتابک شورشی لرستان را دستگیر و به قتل رساند. در ۱۰۰۷ق در نبرد شاهعباس با ازبکان شرکت و در تصرف هرات، شاه عباس را یاری کرد.
زمانی که برادران شرلی مشغول تجهیز و آموزش سپاه ایران بودند، اللهوردیخان از طرف شاه مأموریت داشت با آنان همکاری کند. از دیگر کارهای اللهوردیخان، جنگ با پرتغالیها در سواحل خلیج فارس و دریای عمان بود. وی در ۱۰۱۰ق بندر گمبرون (بندرعباس) پایگاه پرتغالیها را محاصره کرد، اما به دستور شاه عباس که در این زمان برای جنگ با عثمانیها در آذربایجان به سر میبرد، دست از محاصره کشید و به اردوی شاه پیوست.
در ۱۰۱۴ به امیرالامرایی کل سپاه شاه عباس برگزیده شد و در مأموریتی، به شهر وان سپاه برد و پس از نبردهایی که با چغال اوغلی، فرمانده نیروهای ترک، او را وادار به عقبنشینی کرد. سپس در جنگی در صوفیان، نیروهای عثمانی را شکست داد. اللهوردیخان در ۱۰۱۵ق شهر گنجه را تسخیر کرد و سال بعد نیز در تصرف شماخی همکاری داشت.
اللهوردیخان در ۱۴ ربیعالآخر سال ۱۰۲۲ در اصفهان از دنیا رفت. پیکر او را در مشهد در جوار آستان حضرت رضا(ع)، در مقبرهای که خود در زمان حیاتش بنا کرده بود، به خاک سپردند. پس از مرگ او پسر بزرگش، امامقلی خان به امیرالامرایی فارس و پسر دیگرش داوودخان به امیرالامرایی قرهباغ و ریاست ایل قاجار منصوب شد.
به دستور اللهوردیخان، بناهای فراوانی در فارس و اصفهان ساخته شد که ازآن میان پل معروف اللهوردیخان بر زایندهرود در اصفهان و مدرسه خان در شیراز هنوز بر جای مانده است.