سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / نوری الهی سراسر وجودش را گرفته بود…

نوری الهی سراسر وجودش را گرفته بود…

بسم الله الرحمن الرحیم
نوری الهی سراسر وجودش را گرفته بود ازپرتو ان اسما زیبا مدهوش شده بود یادگرفته بود تا در اولین لحظات پا گذارن به عالم هستی اولین نامی را که بعداز خالق مهربانش به قلبش راه دهد نامهای نیکویی بود که با تعلیمش هستیش شکل جدیدی بخود گرفته بود از برکت تعلیم ان اسما خود را برکرانه این هستی بهشتش گونه اش برترین مخلوق میبیند که ازبرکت شناخت ووتعلیم اتها به چنین جایگاهی رسیده بود اما نمیدانست که چگونه باید انرا حفظ نماید بهشتش رابا وسوسه ای گم کرد چون به حدود خود پایبند نشد وانچه را که تعلق به او نداشت مطالبه کرد فراموش کرد ان هنگام که درون این بهشت زیبا که اورده شد سفارش شد که به ان درخت زیبا نزدیک نشو ولی دیگر کارازکار گذشته بود وناگهان دید شرابطش از ان شکوه وزیبایی پرجلال به گونه ای شده که ناچار باید از برگهای درختان استفاده کند آه براستی چه رخ داده مگر او چه کرده بود که که به چنین اوضاعی باید گرفتار شود ؟؟بله نافرمانی از رب ، مگه لمس یک درخت چه اهمیتی باید داشته باشد که اورا از جایگاه عظیمش به چنین اوضاع رقت انگیزی سوق دهد باز تامل کرد وبیاد اورد که حضرت رب العالمین فرموده بود به ان درخت نزدیک نشو تا از جمله ظالمین نشوی . ولی چرا ظلم ؟او که در نهادش هم تصور ظلم نداشت چرا اکنون از جمله ظالمان باید قلمداد شود ؟پاسخ این پرسشش را چگونه باید دریابد ؟
طولی نکشید خطاب امد بخاطرانکه عهدخود را فراموش کردی ونسبت به انچه که باید عزم میداشتی نداشتی پس دیگر شایسته این مکان نخواهی بود وباید درشرایط دیگری خارج از این بهشت هبوط کنی ودران مکان تا زمان معینی زندگی کنی اما بدان که من از جانب خودم برایت راهنما میفرستم مادامیکه از او تبعیت کنی هیچ حزن واندوهی برایت نخواهد بود اما او اندوه گذشته اش را درسینهاش داشت انچنان که گریه امانش را بریده بود نمیتوانست ان فراموشی امر دوستش را بفراموشی سپارد اه خدای من چه چیزی من را ازاین دوزخی که دران گرفتارش امدم میتواند برهاند چگونه ازان بهشت برین به این دوزخ گرفتار امدم . بیاداورد انچه که اورا به این روز دراورده از پیروی کردن یک همنشینی نا اهل ریشه میگیرد وبا شنیدن حرف او بود که بهشتش را گم کرد واکنون گریه امانش را بریده وتوان از وجودش ربوده وبی قراری را بجای ان قراردل برسراسر وجودش حاکم کرده آه خدایا تویادم دادی که برای توست اسما نیکو واز جمله اسما نیکوی توست که تواب ورحیمی ایا از پس ان فراموشی میشود تومرا بیاد اری ومرا ازاین دوزخ خودساخته نحاتم دهی واینجا بود که باب نجات هستی برویش بازشد عطروبویی فضای اطرافش را فرا گرفت که ان را قبلا استشمام کرده بود کم کم با انوارشان نیز اشنا شد ان نورها را میشناخت وبیاد اورد که میبایست درهمه لحظات خودرا با انها منطبق میکرد تا ازشر ان همنشین بدکردار که ابلیسش خطاب میکردند درامان بماند .
دراین دوران ادم که خودرا اهل نجات یافته بود سعی کرد تا هرانچه که خالقش براو فرموده بود را مجددا بیاداورد تا دچار هجران نگردد وبیاداورد که خدایش فرموده بود ای فرزندان ادم کاری نکنید که که مانند پدرتان ادم به فتنه ای دچار شوید که بواسطه ان از بهشت رانده شوید .
حال این ماه هستیم که هم فرزندان پدرمان ادم هستیم وهم به همان دردی مبتلا شدیم که پدرمان ادم مبتلا شده یعنی بهشتمان را گم کرده ایم ایا وقت اون نرسیده که به سراغ همان نسخه درمانی رویم که پدرمان ادم ع رفت ؟ بهشت ما همان اخرین کشتی نجاتی است که فرزند صالح همان کشتی نجاتی است که پیامبراخرالزمان حضرت رسول اکرم ص فرمود مثل اهل ببتی مثل سفینه نوح .
بیاییم همه باهم بسوی ان کشتی نجات با حسن عمل وصفات نیکو عزم جزم کنیم .مادانیکه این عزم را بعهد خود مبدل نکنیم دراین فراموشخانه محکوم به فنایبم ودردو ترس وهجران وگمراهی قرین ماخواهد بود ویگانه نسخه درمانش برنگ خدا درامدن است با تبعیت از هادی الهی که اومنتظرماست تا نجاتمان دهد تا از سنخ اونگردیم ازاین گرداب رها نگردیم . با هم بخوانیم
این الخسن واین الحسین این ابنالحسین .این طالب بدم المقتول بکربلا این بقیه الله …
صل الله علیک یا صاحب الزمان

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

درمحضر قرآن _ ماه رمضان شب چهاردهم

فرعون امام دعوت کننده به نار

هدایت محبت‌آمیز و نور در وجود امام حسن (علیه السلام) و قرآن کریم

امام حسن (ع) و قرآن کریم وزیارت‌نامه آن حضرت

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.