سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / وقتی حاج قاسم خواب آقا مهدی را دید

وقتی حاج قاسم خواب آقا مهدی را دید

«پرسیدم: آقامهدی مگه شما همین چند وقت پیش شهید نشدی؟ حرفم را نیمه‌ تمام گذاشت و با خنده گفت: من در جمع شما خواهم بود و در جلسه‌ها شرکت می‌کنم. مثل اینکه هنوز باور نکرده ای شهدا زنده هستند!

عجله داشت و می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را کاویدم.
کلامی با بُغض از گلویم بیرون پرید:
پس حالا که می‌خواهی بروی، لااقل یک پیغامی بده تا به بچه‌ها برسانم ، گفت: قاسم، من خیلی کار دارم، باید بروم. هر چه می‌گویم زود بنویس.

سریع برگه کوچکی پیدا کردم. خودکارم را هم از جیبم در آوردم و گفتم: بفرما برادر؛ بگو تا بنویسم گفت: بنویس سلام، ‌من در جمع شما هستم.

همین چند کلمه را بیشتر نگفت موقع خداحافظی گفتم:‌ بی‌ زحمت زیر نوشته را هم امضا کن.

برگه را گرفت و امضا کرد، کنارش نوشت: سید مهدی زین ‌الدین ، نگاهی به امضا و نوشته‌ زیرش انداختم و با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که سید نبودی گفت: اینجا مقام سیادت هم به من داده‌اند.

کتاب تنها زیر باران

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

یادی از سردار شهید سلیمانی

ويدئو/ یاد شهید سلیمانی و بغض رهبر معظم انقلاب اسلامی

رمز عاقبت بخیری …

ويدئو/ حاج قاسم عزیزمون گفت

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.