بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
قال الامام العسکری ع:«لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْیَا کُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً لَقَّمْتُهَا مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ مُخْلِصاً [خَالِصاً] لَرَأَیْتُ أَنِّی مُقَصِّرٌ فِی حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْکَافِرَ مِنْهَا حَتَّی یَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَیْتُ أَنِّی قَدْ أَسْرَفْتُ» امام حسن عسگری (علیهالسلام) فرمودند که: اگر دنیا را به صورت لقمهای قرار دهم و آن را در دهان بندهای گذارم که خدای تعالی را به اخلاص عبادت میکند باز میبینم که من در حق او کم کاری کردهام و اگر کافر را از آن لقمه منع کنم تا آنکه از گرسنگی و تشنگی بمیرد، آنگاه مقداری آب به او دهم به تحقیق میدانم که اسراف کردهام.
عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلی، ص ۲۳۴.
این روزها متعلق به امام حسن عسگری سلاماللّه علیه است، که می تواند الگوی همهی مؤمنان، بخصوص جوانان باشد. این امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیر معتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختی ها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت. در تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونهها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این می شود الگو؛ جوان احساس می کند یک نمونهی عالی در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه علیهالسّلام است که در بیست و پنج سالگی شهید شده است؛ این امام عسگری علیه الصّلاة و السّلام است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنان شان، مخالفان شان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند
۱۳۹۰/۱۲/۱۰ /بیانات امام خامنه ای رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم و خانواده شهدا و ایثارگران
اینی که میگویم ائمه، یعنی همهی ائمه؛ از امیرالمؤمنین تا امام عسگری (علیهم السّلام). بنده بارها گفتهام زندگی ائمه (علیهم السّلام) را که دویست و پنجاه سال طول کشیده، زندگی یک انسان به حساب بیاورید؛ یک انسان دویست و پنجاه ساله؛ از هم جدا نیستند، «کلّهم نور واحد». هر کدام از اینها که یک حرفی زدند، این حرف در حقیقت از زبان آن دیگران هم هست. هر کدام از اینها که یک کاری انجام دادند، این در حقیقت کار آن دیگران هم هست. یک انسانی که دویست و پنجاه سال گوئی عمر کرده است. تمام کارهای ائمه در طول این دویست و پنجاه سال، کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت و با تاکتیکهای مختلف است. ائمه (علیهم السّلام) وقتی که احساس کردند که اسلام رو به غربت افتاد و جامعهی اسلامی تشکیل نشد، چند هدف را اهداف اصولی خود قرار دادند: یکی تبیین اسلام به شکل درست. اسلام از نظر آن کسانی که در رأس قدرت در طول این سالیان طولانی و درازمدت قرار داشتند، یک چیز مزاحم بود. اسلام پیغمبر، اسلام قرآن، اسلام جنگ بدر و حنین، اسلام ضد تجملپرستی، اسلام ضد تبعیض، اسلام طرفدار مستضعفان، اسلام کوبندهی مستکبران، به درد آن کسانی نمیخورد که میخواستند با ماهیت فرعونی، لباس موسوی بپوشند؛ با ماهیت نمرودی، لباس ابراهیمی بپوشند؛ امکان نداشت، مجبور بودند اسلام را تحریف کنند. امکان نداشت که اسلام را از دل مردم، از ذهن مردم یکباره دور کنند؛ چون مردم مؤمن بودند؛ مجبور بودند اسلام را از روح و محتوا و ماهیت خودش عوض کنند و خالی کنند.
۱۳۶۴/۰۱/۲۳/خطبههای نماز جمعه تهران