اربعین چشم های ما را باز
تا ابد باز کرد و بارانی
آن کویر سکوت پایان یافت
زنده شد چشمه های نورانی
اربعین آیه آیه آورده است
در مسیری عظیم انسان را
سوره هایی که باز گردانید
حس خوب نزول قرآن را
شب به پایان خود رسید آخر
بوی والفجر در فضا پیچید
جاده ها را عجیب روشن کرد
شعله های طلیعه ی خورشید
اربعین نور فاطمی تابید
نورها ذره ذره جوشیدند
زیر آن چادری که بی پهناست
ذره ها ذره ذره کوچیدند
اربعین قطره ها تراویدند
جوی ها، رود ها و دریاها
جوی شد رود و رود شد دریا
این بیابان خشک بی پهنا
پا برهنه عجیب می آیند
در مسیر شکوهی از ایثار
این همان بندگان بی نامند
در تماشای يُدْرِكُ الْأَبْصَار
هر قدم موکبی به پا گشته است
جای خالی نمی کنی پیدا
سایه ی موکبی عظیم افتاد
بر فراز تمام موکب ها
چای می ریزد آن پسر اما
استکانی ز نور می ریزد
کسی از آسمان به زائرها
عطر خوش بوی شور می ریزد
هله بیکم به رهروان گوید
مادری پشت چادری خاکی
خوش به حال کسی که می آید
در مسیر یسیر افلاکی
محمد جواد عسکری 1398/7/19