گفت: نتیجه بازی فوتبال تیم ملی ایران با انگلیس چی شد؟
گفتم: نوچههای انگلیس و اسرائيل و کاسهلیسهای بنسلمان در داخل و خارج کشور با دُمشان گردو میشکنند که به آرزویشان رسیدهاند!
گفت: ای عوام! این کاسهلیسها کارهای نیستند و احساسی از خودشان ندارند که خوشحال و یا ناراحت باشند! یک مشت مزدور اجارهای هستند که با دستور اربابشان خوشحالی میکنند و یا ادای ناراحت شدهها را در میآورند!
گفتم: ایول! یکی از خانها دید نوکرش خیلی ناراحته!
پرسید؛ چی شده؟
گفت؛ احساس میکنم که عاشق شدهام!
خان پرسید عاشق کی؟
نوکر گفت؛ قربان! عاشق هرکی شما بفرمائيد!