/ سخن ایشان برای فرزندان انقلاب قابل هضم نبود/ امروز جریانی آلوده سنگ مرجعیت را به سینه میزند/ اقدام دادستان برای شکایت تعجبآور است/ جامعه روحانیت در زمان فحاشی به علامه مصباح کجا بود؟
چندی قبل رکیکترین ناسزاها به ساحت مقدس یکی از عالمان برجسته و به رحمت خدا رفته حوزه علمیه نثار شده بود ولی نه جامعه محترم روحانیت مبارز به دفاع از آن مرحوم اطلاعیهای داد و نه نیازی به شکایت احساس شد
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
۱- « عملیات فریب» همانگونه که از اسمش پیداست به عملیاتی گفته میشود که هدف اصلی آن با آنچه به ظاهر اعلام شده و یا نشان داده میشود، متفاوت است. عملیات فریب منحصر به جنگ سخت و آوردگاه نظامی نیست بلکه کاربرد آن در جنگ نرم بارها بیشتر و گستردهتر از جنگ سخت است. در این وجیزه اما، برای مثال به نمونهای از عملیات فریب در عرصه نظامی اشاره داریم. فرض کنید که دشمن قصد حمله به یکی از نقاط حساس و استراتژیک جبهه خودی را دارد و برای فریب نیروهای خودی و دور کردن ذهن آنها از فلان نقطه حساس و استراتژیک به نقطهای حمله میکند که هدف اصلی نیست!
در این حالت، اگر نیروهای خودی از اهمیت فلان نقطه استراتژیک غافل باشند و از مقایسه بین نقطه مورد حمله دشمن و فلان نقطه حساس ارزیابی دقیقی نداشته باشند، این احتمال وجود دارد که حساسیت خود را از نقطه استراتژیک دور ساخته و عملیات فریب را واقعی تلقی کنند و همه توان خود را برای خنثی کردن آن به کار گیرند. حالا تصور کنید که دشمن دست به یک عملیات فریب زده و شما به مقابله برخاسته و در حال تعقیب دشمن هستید. همین جا صبر کنید و از بالا به صحنه نگاه کنید! تصور شما این است که حمله را دفع کرده و درحال تعقیب دشمن هستید! ولی این سکه روی دیگری نیز دارد و آن، اینکه دشمن شما را فریب داده و به دنبال خود کشانده و از هدف اصلی دور کرده است !
۲- این روزها، سخنان حضرت آیتالله صافیگلپایگانی در دیدار آقای قالیباف با ایشان به موضوعی پُر تنش تبدیل شده است. آیتالله صافی در این دیدار فرموده بودند « توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم. اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است. شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید… امروز یکی از راههای اصلاح امور این است که با حفظ منافع کشور و با عزت، با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد».
درپی انتشار این خبر، یک جریان سیاسی بدنام که سابقهای سیاه در مقابله با مرجعیت و برخی از مبانی اسلام و انقلاب دارد به گونهای هماهنگ با رسانههای غربی و عبری و عربی، ضمن تقدیر از حضرت آیتالله صافی (که از جانب آنها باور کردنی نبوده و نیست) اعلام کردند که نظر ایشان برقراری ارتباط با آمریکا (و حتی اسرائیل) است! بدیهی است که این اتهام با مواضع و عملکرد ایشان فاصلهای پر ناشدنی دارد مخصوصاً آنکه حضرت آیتالله صافی در سخنانی که از ایشان نقل شده نیز بر حفظ منافع کشور، عقلانیت، عزت و تعامل سازنده تاکید داشتهاند.
آیتالله صافی به خوبی میدانند که ساز مخالفت با جمهوری اسلامی ایران از جانب دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب کوک شده و با کینهتوزی و باجخواهی ادامه یافته است. دشمنان ایران اسلامی بارها به صراحت اعلام کردهاند که تنها در صورت تسلیم کامل و تمام عیار ایران اسلامی و تحویل کشور به آنان از دشمنی با ایران اسلامی دست برمیدارند. از اینروی، به یقین میتوان گفت حضرت آیتالله صافی که عمری را در خدمت به اسلام گذراندهاند هرگز نمیتوانند با تسلیم کشور به دشمنان اسلام و مردم مسلمان این مرز و بوم موافق باشند و بیتردید نه فقط قهر، بلکه دشمنی و خصومت ایران با دشمنان یاد شده را ضروری میدانند.
۳- ایران در سیاست خارجی خود از رابطه با آمریکا که صدها نمونه از قتل و غارت و خونریزی و توطئه علیه ایران را در کارنامه خود دارد، پرهیز کرده و میکند و نابودی و محو رژیم جعلی، کودککش و جنایتکار صهیونیستی از جغرافیای سیاسی جهان را، ضروری میداند. بدیهی است که حضرت آیتالله صافی با این دو فقره از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز کمترین مخالفتی ندارند. و اما از سوی دیگر، سیاست خارجی ایران نسبت به سایر کشورهای جهان تابع قوانین و روال تعریف شده بینالمللی است و مانند هر کشور دیگری در برخی از موارد تحفظهای خاص خود را دارد. این بخش از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم نمیتواند با دیدگاه حضرت آیتالله صافیگلپایگانی منافاتی داشته باشد. تا اینجای ماجرا هیچ نمونهای را نمیتوان یافت که با روال شرعی، قانونی و منطقی ناسازگار بوده و باعث نگرانی حضرت آیتالله صافی شده باشد. پس ماجرا چیست و از کجا شروع شد؟!
۴- شبکه عنکبوتی دشمن که متاسفانه رشتههای درهم تنیدهای در داخل کشور دارد و کسانی که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل» یاد میکرد مدیریت داخلی این شبکه را برعهده دارند بلافاصله بعد از اظهارات آیتالله صافی دست به کار شده و سخنان ایشان را اعتراض به قطع رابطه با آمریکا و بعضاً کنار گذاشتن مخالفت و مقابله با رژیم صهیونیستی قلمداد کردند! یعنی آرزوهای برزمین مانده خود و دنبالههای داخلی خویش را به حضرت آیتالله صافی نسبت دادند! و از حق نباید گذشت و با عرض پوزش از محضر واجبالاحترام حضرت آیتالله صافی باید گفت، متاسفانه بیان نه چندان دقیق حضرت ایشان در سوءاستفاده طیف یاد شده بیتاثیر نبوده است. اگرچه ساحت حضرت آیتالله صافی و سوابق ایشان از این شائبه به دور بوده و هست.
۵- برای معرفی هویت واقعی جریان بدنام مورد اشاره که این روزها به سوءاستفاده از اظهارات حضرت آیتالله صافی روی آورده و به دروغ سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه میزند، اشاره به چند نمونه از مواضع صریحاً اعلام شده آنها که فقط اندکی از بسیارهاست ضروری به نظر میرسد و میتواند از چهره واقعی این جریان هرزه سیاسی پرده بردارد. بخوانید!
« قرآن هم قابل نقد عقلی و تجربی است (!)… اثبات حق حاکمیت به معنای حقوقی آن برای خدا اشکالات فراوان دارد (!) … آدم و حتی معصومین، خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند (!) … قلم فقها در طول تاریخ آغشته به خون آزاداندیشان بوده است (!)… روحانیت، قشریگرا و انحصارطلب است. آنها عوامپرور و مقلدپرورند، نه عاقلپرور (!)…. امام و شهید نوابصفوی خشونتگرا بودند (!)…. آن دسته از جوانان که به مساجد میروند و یا کتب دینی میخوانند از نظر ساختار فکری ضعیف هستند (!) … فرهنگ شهادت خشونتآفرین است (!)… روحانیت در طول تاریخ ایران سرسپرده مراکز قدرت بودهاند(!) … تقلید از مراجع کار میمون است(!) …»! و صدها نمونه دیگر از این دست!
نیم نگاهی به مواضع و نظرات علناً اعلام شده این جریان کاسهلیس غرب، به وضوح نشان میدهد که ادعای نگرانی آنها برای مرجعیت! دروغی شاخدار و در تضاد کامل با هویت این طیف آلوده و وطنفروش است و این ادعا قبل از آنکه تعجبآور باشد مضحک و خندهدار است!
۶- در دیگر سوی این ماجرا، شماری از فرزندان دلسوز و پاکباخته اسلام و انقلاب را میتوان دید که پای از رکاب انقلاب بیرون نکشیده و در همه روزهای بد حادثه به دفاع از اسلام و انقلاب و مردم این مرز و بوم در صحنه حاضر بودهاند. این طیف که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غیراز دو مورد یاد شده نمونه دیگری از عدم تعامل خارجی سراغ نداشته و نمیدیدند با این تلقی که سخنان یاد شده همان دو نمونه را شامل میشود، به نقد اظهارات ایشان روی آوردند و با توجه به غیر دقیق بودن بیانات حضرت آیتالله صافی، برای طیف یاد شده که دشمنیهای پیدرپی و جنایات بیامان آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی شیطان بزرگ را نه فقط دیده و شنیده بلکه با گوشت و پوست خود لمس کرده و داغ برادران و پدران شهید خود را در سینه داشتند، بیانات ایشان قابل هضم نبود و البته در مورد یا مواردی از نوشته خویش اندازه نگاه نداشتند که دیروز طی یادداشتی خاضعانه از محضر جناب ایشان پوزش طلبیدند.
اما در این میان اقدام دادستان محترم در شکایت از آنها تعجبآور و غیرقابل توجیه به نظر میرسد! به عنوان مثال، چندی قبل رکیکترین ناسزاها به ساحت مقدس یکی از عالمان برجسته و به رحمت خدا رفته حوزه علمیه نثار شده بود ولی نه جامعه محترم روحانیت مبارز به دفاع از آن مرحوم اطلاعیهای داد و نه نیازی به شکایت احساس شد و نه … خوشبختانه چند دقیقه قبل از پایان یادداشت پیشروی، از بیت شریف حضرت آیتالله صافی خبر آمد که ایشان از هیچ فرد و نهاد و جریانی گله و شکایتی ندارند.
۷- اکنون نوبت به طرح این سؤال میرسد که جریان آلوده و هرزه مورد اشاره که نه فقط کمترین ارادتی به مرجعیت ندارد بلکه به شدت با این کانون دشمنی ورزیده و میورزد، چرا و با کدام انگیزه، به صحنه آمده و سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه زده و میزند؟! پاسخ این پرسش را باید در بند اول یادداشت پیش روی دنبال کرد. جریان سیاسی مورد اشاره و قدرتهای بیرونی حامی آنها چه در سطح منطقه و چه در داخل کشور با شکستهای سخت و شکنندهای روبهرو بودهاند تا آنجا که غرب آسیا به ویترین شکستهای پیدرپی آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است. در داخل کشور، عمر جریان غربگرا به سر آمده و مدعیان اصلاحات با کارنامهای سراسر فاجعهبار و مشکلآفرین ناچار به ترک کانون قدرت شدهاند. قدرتهای بیرونی و دنبالههای داخلی آنها در چنین حال و هوایی برای فرار از پاسخگویی به حاشیهسازی نیاز داشته و دارند و این هدف نامبارک را در طرح فریب تعریف کرده و دنبال میکنند.
بنده از گفتار و رفتار دگراندیشان تعجب نمی کنم بلکه از آقای صافی گلپایگانی تعجب می کنم که چرا با جمله ای کوتاه این ماجرای انحرافی را پایان نمی دهند!
کافی است ایشان بقرمایند: منظور بنده آشتی با اسراییل و آمریکا نیست! آنوقت دیگر سوء استفاده کنندگان مایوس میشوند و غائله نیز پایان می گیرد!
مرجع تقلید یعنی چه؟
متأسفانه درباره افراد و شغل یا سمت شان بصورت غلو آمیز سخن رانده میشود یا برخی بخاطر حسادت کتمان حقیقت میکنند
آقای خاتمی رئیس جمهور لیسانس فلسفه داشت ولی رفقایش به او دکتر می گفتند!!
یا آقای حسن روحانی مدارک تقلبی داشت و دکتر نبود ولی از اوایل انقلاب او خودش را دکتر معرفی میکرد و از بودجه بیت المال هم حقوق دکتری می گرفت و نه حقوق فردی لیسانسه!!
خوب مرجع تقلید یعنی چه؟
یعنی شخص محترم و عزیزی که تخصص او در احکام فروع دین است! همین.
لطفا به اولین فتوای رساله رجوع کنید و ماجرا را دریابید!
شهید مطهری این همه کتاب و سخنرانی تخصصی در باره معارف و قرآن دارد و جدا جوانها مدیون ایشان و آثارش هستند ولی او از مرجع تقلید شدن سرباز زد. یا علامه طباطبایی…
مرجع تقلید یعنی چه کسی؟
متأسفانه عبارات غلو آمیزی راجع به افراد طرح میشود که در جمع محققان و متخصصان همچنین مردم با فکر اهل مطالعه، موجب ناراحتی میشود
به اول رساله های عملیه رجوع کنید، مرجع تقلید یعنی کسی که متخصص فروع دین است، همین.
بسیاری از علمای بزرگ ما مانند شهید مطهری یا علامه طباطبایی یا علامه جعفری و… به اصول دین و معارف الهی پرداختند یا متخصص قرآنی شدند تا مشکلات فکری جامعه رابرطرف کنند …
سلام علیکم
یکی از خصوصیات هدایت در مکتب قران برای هدایت مومنین ایمان به ایات درلحظه است یعنی الان مولایم چه میخواهد .
لازمه این امر شناخت وهمراهی با ولی امر مسلمین درهر دوره وزمان است .
چنانکه دراخبار واحادیث مطرح است زیارت عاشورا از احادیث قدسی است .
دراین حدیث قدسی شریف که گویا از لسان معصوم خاصه امام باقر ع نقل شده باشد فرازی مطرح است که میفرماید :
لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و اذالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله …
خداوند لعنت کند امتی را که رد کردند مقام شما را و پایین اوردند رتبه وجایگاه شما را از آن جایگاهی که خداوند آن رتبه و ومرتبه را بشما عطا کرده …
با کمی دقت دراین فراز متوجه این معنی میشویم که هماهنگی با برنامه های الهی یکی از مهمترین مطالبات الهی است و درغیراینصورت موجب هلاکت انسان درمسیر گمراهی خواهد شد .
قران کریم اصلی ترین منبعی است که ما میتوانیم با برنامه های الهی اشنا شویم و دراین کتاب است که جایگاه رفیع اهل بیت عصمت و طهارت علاوه برهدایتها وتوصیه های رسول اکرم ص بخوبی مطرح شده و لازم است تا با اشنایی با آن درمسیر برنامه های الهی قرار گرفت.
یکی از برنامه های الهی معرفی اهل بیت ع بعنوان ایت الکبری الهی است که طبق روایات مستند از معصومین منظور خود اهل بیت ع هستند .
حال اگر قران محجور قرار گیرد جامعه مسلمین هرقدرهم که مودب به آداب شرعی آن باشند مادامیکه از نگاه آیاتی صحیح مبتنی برهدایت اهل بیت ع به قران دور باشند نمیتوانند هدایت لازم را دریافت نموده درمسیر سعادت گام بردارند .
چنانکه آن دسته از افرادی که دراین حدیث قدسی مورد لعن الهی قرار گرفته اند همگی تقریبا به لحاظ ظاهری مسلمان و مومن به خدا و رسول و واجبات دینی بوده اند وایضا عامل به واجبات شرعیه اما با وجود همه اینها چون با برنامه های الهی مبنی برشناخت آیات الهی ومصادیق ان رویگردان شده بودند نتوانستند ایمان به آیات درلحظه را داشته باشند یعنی امام عالم میلش به سویی است وامیال مامومین به سوی دیگر واین باعث شد از خیل مسلمین آن روز در محرم سال ۶۱ هجری تنها ۷۲ نفر درمسیر صحیح قرار گیرند . واز بقیه مسلمین درغیبت بمانند.
قرنهاست که درس عاشورا در جامعه مسلمین خاصه شیعیان دراقصی نقاط عالم مرور میشود تا این نکته را یاد اور شود که قران درسوره یوسف آیه ۱۰۵میفرماید :
وچه بسیار آیات در آسمانها وزمین در منظر انها عبور داده میشود و آنها از ان آیه روی گردان هستند.
حال اگر بدانیم آیت الکبری هستی وجود مقدس امام عالم درهرزمانه است و امروز حضرت ولی عصر عج و بی توجهی به امام عالم طبق طبق هدایتهای قران ریشه درشرک اعراض کنندگان از ایات دارد
ایا بخوبی دلیل غیبت ما ازامام عصرمان و راهکار تقرب به آن ایه روشنایی بخش روشن نمیشود ؟
پر واضح است که یکی از دلایل مهم این غیبت بدلیل رویگردانی ما و عدم رفتار درقبال این ایه کبیر است
زیرا به مقام و رتبه ایکه خداوند به ایشان عطا کرده انگونه که باید اعتنا نمیکنیم
آنگاه که در دعای ندبه تعلیم میفرمایند
این الحسن واین الحسین
این ابنا الحسین …
حاکی ازاین دغدغه است که چرا جامعه مسلمین به آن جایگاهی که خداوند به آل رسول و امام عصر عج عطا فرموده عنایت لازم نداریم و با انجام برخی مراسم های ظاهری وابراز علاقه های سطحی ان هم غالبا برای رفع حوايج شخصی و یا دنیایی معطوف گشته وهیچ کاری با میل امام عالم نداریم .
درحالیکه دراوصاف اصحاب امام حسین ص مطرح شده امرهم امری و رایهم رایی
خواسته انها همان خواسته من است و نظرشان منطبق با نظر من
بدین ترتیب میبینیم که در همان سال ۶۱ هجری بین امام و برخی از امت غیبت حاصل شد و برای برخی دیگر حضور و ظهور .
چه کنیم که ماهم بتوانیم از افتاب پشت ابر مهر ولایت مهدی فاطمه س ما هم بهره مند باشیم