باز مادر مهربانی کرده است
خاکیان را آسمانی کرده است
زان که راه خانه را پیدا کنند
آسمان را درفشانی کرده است
آب پاشیده است بر درگاه خویش
بوته ها را ارغوانی کرده است
از هوای خانه اش پیداست باز
سالها او باغبانی کرده است
حوض زیبای میان خانه را
پر ز آب زندگانی کرده است
از برای خاکیان خانه اش
سفره اش را آسمانی کرده است
استکان های میان سفره را
از گلاب زعفرانی کرده است
کیست این مادر که عمری خویش را
نذر لطف و مهربانی کرده است
کیست این مادر که چون پروانه ای
از یتیمان پاسبانی کرده است
یا به تسبیح گلاب دیده اش
غنچه ها را باغبانی کرده است
با نسیمی قاصدک ها را به عشق
در مسیرش کهکشانی کرده است
خوش به حال کودکان خانه اش
هر که با او زندگانی کرده است
محمد جواد عسکری باقرآبادی ۱۳۹۹/۱۱/۱۵