منصور پسر عزیزم همیشه سلامت باش. برات دعا میکنم
ادامه نوشته »شلخته تر از رزمندهها کسی را ندیدم!!
از جنگ که بر میگشتند هر کدام چیزی را جا میگذاشتند
ادامه نوشته »صف کشیدن رزمندهها برای آب خوردن از یک قوطی خالی
قرار بود در مدرسه هدایایی را برای جمعآوری کنند، آن روز با مادرش راهی مغازه شد تا شاید بتواند چیزی برای رزمندگان تهیه کند، اما اجناس گران بود و آنها دست خالی از مغازه برگشتند تا اینکه در راه برگشت فکری به ذهنش رسید برخی اوقات سیل هدایای مردمی به …
ادامه نوشته »گفتگو با بازماندگان «گردان چلوکبابیها»
در جبهه، همه رزمندهها سلاح دستشان نبود. بعضیها هم یک گردان راه انداخته بودند تا رزمندهها را با غذای چرب و چیلی سورپرایز کنند. این گردان را یک سید اولاد پیغمبر (ص) کارگردانی میکرد و کارش، پختن چلوکباب برای رزمندهها بود. اسمش: «گردان چلوکبابیها»!
ادامه نوشته »