مدتی است برخی از کسانی که غیر از وابستگی نزدیک به این یا آن شخصیت سیاسی و یا مذهبی نظام، هویت قابل اشاره و درخور ذکری ندارند، با سوءاستفاده از وابستگی خود به آن شخصیتها، به بدگویی و سیاهنمایی علیه نظام و ارزشهای آن روی آورده و سخنانی بر زبان میآورند که نه فقط سخیف و دمدستی است بلکه از شدت بلاهت، خندهدار نیز هست!
ادامه نوشته »عِرض خود میبری و کذا و کذا…! (نکته)
پشهای روی درخت تنومند خرما نشسته و خستگی در میکرد. هنگام برخاستن به درخت گفت؛ خودت را محکم نگهدار که قصد برخاستن دارم! درخت پوزخندی زد و گفت مگر آمده بودی که میخواهی بروی؟! روزی هزاران پشه مانند تو بر تنهام مینشینند و بر میخیزند و من متوجه آمدن این …
ادامه نوشته »لطفاً قیاس به نفس نفرمائید!
۱- شب جمعه بود، در زندان سیاسی رژیم شاه، ابراهیم گوشهای نشسته و دعای کمیل را زیر لب زمزمه میکرد و آرام آرام میگریست. مهرداد… مسئول جمع (کمون) مارکسیستهای بند، اشاره کرد که حرفی دارد. رسم زندان این بود که اگر یکی از زندانیان اعتراضی داشت باید اعتراض خود را …
ادامه نوشته »