سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر/ بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم

شعر/ بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم

باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم

در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم

شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم

چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم

آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم

بازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم

من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم

دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم

من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر

آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم

ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین

آنجا بیا ما را ببین کآنجا سبکبار آمدم

از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم

من گوهر کانی بدم کاینجا به دیدار آمدم

یارم به بازار آمده‌ست چالاک و هشیار آمده‌ست

ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم

ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی

کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

خاطره زیبا ، رفیق خوبی دارم _ رفیقت کو ؟؟؟

ويدئو/ آقاجان، میشه رفیق من باشی؟

شعر/ جان در بدن چه باشد ، باشد فدای مادر

پرهای آسمانی در زیر پای مادر

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.