یادش بخیر، کلاس هفتم که بودیم، با روشِ بُرهانِ خُلف در هندسه آشنا شدیم!
هرجا هم در فهم و استدلال در می ماندیم، سعی می کردیم از باب برهان خلف در آییم!
چندی پیش هم دوستی راجع به آیۀ 3 سورۀ بقره پرسشی طرح کرد، باز روشِ برهانِ خلف بکار آمد!
لطفاً شما هم به این سه جملۀ مستقل در این آیه توجه کنید:
الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب کسانیکه به غیب ایمان دارند
وَ يُقيمُونَ الصَّلاه و اقامۀ صلات میکنند
وَ مِمَّا رَزَقْنا هُمْ يُنْفِقُون و از آن چیزیکه خدا به آنها عطا کرده انفاق میکنند
این سه جمله چه ربطی به هم دارند؟
این آیۀ ابتدایی کتاب آسمانی مان را باید چگونه فهم و برداشت کنیم؟
مگر میشود خداوند در یک آیۀ کوچک، سه جملۀ کوتاه ذکر کند که بهم ارتباط نداشته باشند!؟
آری این سؤال، ولوله ای در اندیشه انسان می اندازد که رهایی از آن ممکن نیست!
چون: به ایمانیات، به دنیا و آخرتم مان ربط دارد! رفتار صحیح انسان موحد را شکل می دهد!
لذا آدم فهیم، نمی تواند بی خیال از آن عبور کند!
وقتی در قبر پرسیده شود: مَن کتابک؟ چه پاسخ دهم!؟…
در این کلنجارِ فکری، به اشارۀ عالمِ عزیزی، فرمول برهان خلف مدد کار شد!
از انتها به ابتدایِ آیه نظر افکندم!
يُنْفِقُونَ: اینها انفاق میکنند، چه چیزی را انفاق میکنند؟
وَ مِمَّارَزَ قْنا هُمْ، چیزهایی که ما (خدا) روزیشان میکنیم!
در دل پرسیدم: خدایا تو چه روزی میکنی؟ کجا روزی میکنی؟
پاسخ قلبم سکوت بود و حیرت!
نا امید نشدم، با توکل به خدای مهربان فکر کردم: شاید خدا قبلش در آیه توضیح داده!
لذا سریع به جملۀ قبل توجه کردم:
وَ يُقيمُونَ الصَّلاه؛ آری هر چه هست، در نماز نهفته است!
در اقامۀ صلاه است که خداوند به انسانها روزی می رساند! ارزاق زیادی عطا می کند!
این ارزاق یک ريال و دوريال هم نباید باشد!
چون: شما یک ريال، دو ريال داشته باشید، ده تومان، صد تومان داشته باشید، لزومی ندارد که انفاق کنید،
زمانی شما دعوت به انفاق میشوید که رزق زیادی داشته باشید!
این رزق، طیب و حلال و خدایی است! زیرا خداوند فرموده: رَزَقْ نا
آری گفته شده: ما روزیشان میکنیم، نه اینکه میروند رزقشان را کسب میکنند!
توجه شود، سخن از از اکتساب نیست! صحبت از رَزَقْ نا است!
پس هر چه وجود دارد، در نماز واقع میشود، در صلاه… اما چگونه صلاتی؟
از طرفی چرا در هر نماز، برای ما این رزق خدایی واقع نمیشود که ببینیم و بِدیگران نشان دهیم؟
یا به دیگران انفاق کنیم؟
باز بر سیاقِ بُرهانِ خُلف پا فشردم و به واژۀ قبل، نظر افکندم: وَ يُقيمُونَ، اقامه کردن! نه قرائت کردن!
مخلوق، اقامۀ صلات میکند! و خداوند هم فاعلِ رَزَقْنا است!
پس اگر آدمها سعی کنند که اقامۀ صلات کنند، خدا هم چیزهایی روزیشان میکند، و روزی خدا اینقدر زیاد، اینقدر حلال، اینقدر طیب، اینقدر قیمتی است که جا دارد:
اقامه کنندگان، به دیگران هم انفاق کنند!
اما این چگونه اقامۀ صلاتی است که در آن خداوند انسانها را روزی میدهد؟
ربِ حنانِ سبحان، اینقدر زیاد عطا میکند، که انسانها بتوانند مدام هم انفاق کنند!
این موضوعِ مهم چگونه متصور است؟ چه تصویری باید داشته باشیم تا نیک بفهمیم؟
شاید ابتدا تصویرِ یک ” باغ“ مناسب تر باشد!
باغی خدایی! به حسبِ بارانی که خدا جاری کرده، به حسبِ خاک مناسبی که خدا عطا کرده،
به حسبِ محبتهایی که خدا جاری کرده… این باغ پُر و پیمان است، پر از محصولات و میوه های گوناگون…
خدا از طریقِ باغ ارزاق عطا کرده! اینقدر زیاد، که هم برای زندگی خودتان استفاده کنید، هم انفاق کنید!
خوب این چه باغی است؟ این باغ کجاست؟ آیا هر نمازی مثل باغ میماند؟
این همه آدم ها نماز میخوانند، ولی گویا چیزی گیرشان نمیآید که بخواهند انفاق هم بکنند!
ای خدای قادر و مهربان! این چه نمازی است که اگر اقامه شود، تو از طریق آن باغ نماز،
ارزاق زیادی عطا میکنی؟ به حدی که اضافه هم داشته باشیم، انفاق کنیم…
براستی رمزش چیست؟ چون همه محتاجیم…
باز با در بسته مواجه شدیم؟ خوب، باز روشِ بُرهانِ خُلف را بکار گیریم!
در جملۀ قبل الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ گفته شده! اما این چه جور غیبیاتی است که اگر انسان به آنها ایمان داشته باشد، با ایمان به آنها، قرائت صلات تبدیل به اقامۀ صلات میشود؟
متأسفانه ما قرائت صلاه میکنیم، نه اقامه صلاه، لذا محصول هم نداریم!
ما قرائت باغ میکنیم نه اقامۀ باغ!
یعنی: وقتی از باغ یک ساعت، فقط حرف می زنیم، خوب پر واضح هست، هیچ محصولی هم نخواهیم داشت و انفاقی هم نمی توانیم بکنیم!
ولی یک باغدار، اقامۀ باغ می کند! و محصول هم بقدر سعی بر می دارد!
اما ما که قرائت باغ می کنیم، محصول هم نداریم! چون: اینها خیلی باهم تفاوت دارد!
حال اگر بندۀ خدایی به خدا عرض کند:
تا به حال از قرائت باغ چیزی گیرم نیامده، میخواهم اقامۀ باغ کنم! مولایم چکار کنم؟ درمانده ام!
پاسخِ صریحِ رَبِّ الْعَالَمِينَ در آیۀ 3 سوره بقره اینست که: باید ایمان به غیب داشته باشی!
شایان توجه است که: وقتی خداوند دعوت به صلات میکند، یعنی هر کدام از ما که یک زمین داریم،
اگر ایمان به غیب داشته باشیم، زمین مان میشود باغ!
آری اگر ایمان به غیب نباشد، چیزی در این باغ ظاهر نیست، تا برداشت شود!
اما غیب چیست؟
در راستایِ توحیدِ ولایی، و نظر به آیۀ 59 سورۀ نساء
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ
غیب یعنی: امامتِ” أُولِي الْأَمْرِ”، امامت اهلبیتِ رسول الله علیهم السلام به فرمان خدایِ خالق ، امامتی که وجود دارد، ولی فعلاً به چشمِ مادیِ همگان دیده نمیشود، ولی آثار و برکاتش مشحون و مملو، مدام جاری است!
حال اگر با ایمان به این رکن معرفتی وارد نماز شویم، زمین بایرمان، باغ خواهد شد!
و میتوان محصول برداشت کرد! و بقدری ثمر زیاد است که می شود انفاق هم کرد!
مشابه این مفهوم را در آیۀ 104 آل عمران می یابیم: وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ
الْخَيْر، یعنی: ولایتِ اهلبیتِ رسول الله علیهم السلام به امرِ مالکِ یومِ الدین!
سیرۀ الهی اینست که، مردم را دعوت به خیر و ولایت کنیم!
سپس با دعوت به ولایت، برویم داخل، و برداشت کنیم: وَ يَأْمُرتُونَ بِالْمَعْرُوف!
اگر مردم محصول زیادی داشته باشند، بالطبع دیگر کسی دزدی وخیانت و… نمیکند!
نیازی هم نیست خیلی از اوقات نهی از منکر کنیم!
خلاف و خیانت و دزدی زمانی واقع میشود که مردم کم داشته باشند و ثمر نبینند!
وقتی همه غنی باشند و خود را در محضر مولا ببینند، دیگر جرم و گناه برچیده می شود،
یا بسیار کم میشود!
مگر گه گاهی، آدمی مریض بخواهد دُزدی و پَلَشتی کند!
اگر میخواهیم جامعه ای نمونه و نیکو داشته باشیم، بکوشیم: بیشتر همدیگر را دعوت به ولایتِ الله و ایادیش کنیم! همان سلسله خلافتی که خدا خواسته، و به امرش، رسول الله (ص) بیان کرد،
و در کتاب های آسمانی ذکر شده: وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
خلاصه اینکه: بدون ایمان به غیب، یک زمین بایر داریم! زمین بایر هم محصول ندارد که حالا بخواهیم انفاق کنیم!
از ایستادن در زمین بایر و از باغ حرف زدن هم، چیزی حاصل نمیشود!
جداً اگر طالب باغ و ثمرات هستیم، باید باغداری کنیم، اقامۀ نماز! وَ يُقيمُونَ الصَّلاه!
نه سخن رانی و قرائت کردن نماز!!
به تبعِ اقامۀ نماز، محصول برداشت کردن! محصولی که خدا در آن باغ به شما عطا میکند: وَ مِمَّا رَزَقْنا!
اما در عمر بشری، اینها چقدر میسر است؟ یکبار در زندگی، دوبار…؟
خداوندِ حکیمِ مهربان، فعل مضارع به کار گرفته: الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب، یعنی: استمرار!
یعنی: تا وقتی شما ایمانِ صحیح به غیب دارید، و اقامۀ صلاه و باغداری می کنید،
از آن چیزیکه خدا روزیتان میکند انفاق کنید! و این موضوع پیوستگی و جریان دارد!
نگران نباشید هر چقدر انفاق کنید، رزقتان وجود دارد و کم نمی شود!
همۀ اینها وجود دارند، ثبات دارند، چون بندِ به ایمانِ به غیبِ شماست!
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ…
عبد مالک یوم الدین
انوشه گیلانی نژاد
96/11/28