در سیل جمعیتی که برای وداع با سیدالشهدای خدمت آمده بودند، شیونهای بلند کارگران هفت تپه و هپکو بیش از همه دلها را خون میکرد. مثل فرزندانی که پدر از دست داده باشند، سراسیمه صدها کیلومتر پیمودند تا به آخرین دیدار با منجیشان برسند.
گروه زندگی: «دیگه حتی نونوایی هم نون قرضی بهمون نمیدن. رفتم پیش صاحب مغازه، گریه کرد گفت بهخدا پول ندارم جنس بیارم مغازه. نمیتونم قرض بدم.» این بخشی از گفتههای یک کارگر نیشکر هفت تپه بود که در شبکههای مجازی دست به دست میشد. قصهای که از مشکل معیشتی کارگران حکایت میکرد و متاسفانه روایت همه کارگران هفت تپه بود. داستان کسانی که کاسه صبرشان لبریز شد و مدتها برای احقاق حقوق خود دستشان به جایی بند نبود و کف خیابان بودند.
در پسِ این مشکل خانوادههای بسیاری فرو پاشید، آدمهای بسیاری دست به خودکشی زدند، فشارهای شدید اقتصادی حوادث و اخبار تلخی بود که کارگران «هفت تپه»؛ قدیمیترین واحد تولید نیشکر ایران با گوشت و پوست خود بیش از یک دهه آن را تجربه کردند.
هفت تپه برای کارگرانش نه یک شرکت بلکه یک خانواده بود. نسبت به سرنوشت آن غیرت داشتند و دارند. اعتراض کردند و اعتراض. دولت وقت شرکت هفت تپه را به بخش خصوصی واگذار کرد. همین تصمیم شد قوز بالای قوز. هفت تپه تا مرز نابودی کامل رفت و تجمعات و اعتصابات کارگری آن به سر خط اخبار بین المللی تبدیل شده بود. کارگران ناامیدتر و غمگینتر از همیشه بودند، تا اینکه منجیشان آمد.
*عشق به خدمت از قوه عدلیه تا مجریه
آقا سید در دستگاه عدلیه به عنوان رئیس قوه قضاییه پیگیر حقوق کارگران شد. بعد از آن با ورود به قوه مجریه و انتخاب به عنوان رئیس جمهور جانانه پای هفت تپه ایستاد. صدایشان را شنید و صدایشان شد! حمایتش باعث دلگرمی کارگران شد. هفت تپه را احیا کرد. ماجرای پر غصه هفت تپه امروز به خوشی و آرامش رسیده است و امروز آن اعتراضها جای خود را به کار و تولید داده است.
سه سال است که به لطف رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و اقدام جهادی سید ابراهیم رئیسی حقوق کارگران نیشکر هفت تپه نه تنها یک روز عقب نیفتاده است، بلکه با اجرای طرح طبقهبندی مشاغل و همسانسازی حقوقها حقوق کارگران افزایش ۲ برابری یافته است. هفت تپه در حال بازگشت به دوران طلایی خود است. امید در هفت تپه زنده شد و کارگران با همه توان برای جهش تولیدات این شرکت حتی بیش از وظایف قانونی در تلاش هستند و آقا سید را به یکی از محبوبترین رؤسای جمهور ایران در میان آنها تبدیل کرده است.
*هزار کیلومتر برای وداع با پدر
دوران خدمتِ آقا سید شد، دورانِ خوشِ کارگران هفت تپه. حالا که حامی و ناجی کارگران شهید شده، آنها هم این روزها مثل باقیِ دوستداران سیدالشهدای خدمت، داغدیده و سوگوار هستند. عشق به آقا سید آنها را ۱۰۰۰ کیلومتر از شوش تا تهران کشاند تا با منجیشان وداع کنند. یکی از کارگران شرکت نیشکر هفت تپه که در مراسم تشییع رئیسجمهور شهیدمان شرکت کرده بود، میگفت: «حاج آقای رئیسی برای ما مثل پدر بود. مثل منجی».
*تکرار قصه تلخ هفت تپه برای هپکو
هر آنچه برای هفت تپهایها اتفاق افتاد برای کارگران هپکو هم رخ داد. بلاهایی که طی چهار سال از ۹۴ تا ۹۸ بزرگترین کارخانه تجهیزات سنگین خاورمیانه را با سر به زمین زد! تمام قطعاتی را که پیش از آن کارگران اراکی با دستان هنرمند خودشان در هپکو میساختند، اسیرِ واردات شد!
تولیدات هپکو ماهها خاک میخورد، اما بازار پر بود از قطعه خارجی. وضع کارگران هپکو بهتر از کاگران هفت تپه نبود. اعتصاب پشت اعتصاب. اعتراض پشت اعتراض اما بیفایده. هپکو شده بود درد لاعلاج.
اما شهید رئیسی با همان صبر و آرامش و تقوایش درد کارگران هپکو را شنید و خودش آستین بالا زد تا دوباره چراغ کارخانه روشن شود. همین شد که نام رئیسی در قلب کارگران ماندگار شد؛ در ماجرای هپکو، همراهی آیتاللهرئیسی رئیس وقت دستگاه قضا با کارگران و خلع ید مالکان ناکارآمد، موجی از شادمانی را ایجاد کرد. سید ابراهیم هپکو را نجات داد. به رگهای کارگران اراکی امید تزریق کرد. نان گذاشت سر سفره نان گزیدهها.
کارگران هپکو هم برای ادای دین و وداع با حامیشان به پایتخت آمدند و با صدای بلند زار زدند و به سر و سینه کوفتند. روی برگهای نوشته بودند: «جامعه کارگری ایران داغدار شد».
آقا سید آنقدر بیخوابی کشید و دوید تا کارگران هپکو، شب راحت بخوابند. همین شد که کارگران در روز تشییع پیکر ایشان بلند بلند میخواندند: «عزا عزاست امروز، کارگر ایرانی صاحب عزاست امروز/ سید ما به آسمان پر کشید؛ ناجی صنعت به شهادت رسید»
خبر تصویب لایحه امنیت شغلی کارگران در دولت و ارسال آن به مجلس، آخرین قدمی بود که آقا سید برای کارگران برداشت، امید که راه این شهیدِ جمهور ادامه دار باشد.