سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / درمحضر قرآن _ قرائت آیات ۱۵ تا ۲۳ سوره عنکبوت

درمحضر قرآن _ قرائت آیات ۱۵ تا ۲۳ سوره عنکبوت

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «یَنبَغی لِلمُؤمِنِ اَن لا یَموتَ، حَتّی یَتَعَلَّمَ القُرآنَ، اَو یَکونَ فی تَعلیمِهِ»

شایسته است که مؤمن از دنیا نرود، مگر آن که قرآن را فرا گیرد و یا در حال آموختن آن باشد.

(اصول کافی ۲/۶۰۷)

 

  تلاوت ترتیل صفحه ۳۹۸ قرآن.  آیات ۱۵ تا ۲۳ سوره عنکبوت با صدای استاد شهریار پرهیزکار  

.وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ.آیه ۱۴ سوره عنکبوت

.(عنکبوت/آیه ۱۵)

الباقر (علیه السلام)- عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال إِنَ عَدُوَّ اللَّهِ إِبْلِیسَ قَالَ لِقَابِیلَ إِنَّهُ قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیل وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُکَ فَإِنْ تَرَکْتَهُ یَکُونُ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ فَقَتَلَهُ قَابِیل … ثُمَ إِنَ هِبَهًَْ اللَّهِ لَمَّا دَفَنَ آدَمَ (علیه السلام) أَبَاهُ أَتَاهُ قَابِیلُ فَقَالَ لَهُ یَا هِبَهًَْ اللَّهِ (علیه السلام) إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ آدَمَ (علیه السلام) أَبِی خَصَّکَ مِنَ الْعِلْمِ بِمَا لَمْ أُخَصَّ بِهِ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی دَعَا بِهِ أَخُوکَ هَابِیلُ (علیه السلام) فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ وَ إِنَّمَا قَتَلْتُهُ لِکَیْلَا یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ فَیَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِی فَیَقُولُونَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الَّذِی تُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ وَ أَنْتُمْ أَبْنَاءُ الَّذِی لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُهُ فَإِنَّکَ إِنْ أَظْهَرْتَ مِنَ الْعِلْمِ الَّذِی اخْتَصَّکَ بِهِ أَبُوکَ شَیْئاً قَتَلْتُکَ کَمَا قَتَلْتُ أَخَاکَ هَابِیلَ فَلَبِثَ هِبَهًُْ اللَّهِ وَ الْعَقِبُ مِنْهُ مُسْتَخْفِینَ بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ الْإِیمَانِ وَ الِاسْمِ الْأَکْبَرِ وَ مِیرَاثِ الْعِلْمِ وَ آثَارِ عِلْمِ النُّبُوَّهًِْ حَتَّی بُعِثَ نُوحٌ (علیه السلام) وَ ظَهَرَتْ وَصِیَّهًُْ هِبَهًِْ اللَّهِ (علیه السلام) حِینَ نَظَرُوا فِی وَصِیَّهًِْ آدَمَ (علیه السلام) فَوَجَدُوا نُوحاً (علیه السلام) قَدْ بَشَّرَ بِهِ أَبُوهُمْ آدَمُ (علیه السلام) فَآمَنُوا بِهِ وَ اتَّبَعُوهُ وَ صَدَّقُوهُ وَ قَدْ کَانَ آدَمُ (علیه السلام) وَصَّی هِبَهًَْ اللَّهِ (علیه السلام) أَنْ یَتَعَاهَدَ هَذِهِ الْوَصِیَّهًَْ عِنْدَ رَأْسِ کُلِّ سَنَهًٍْ فَیَکُونَ یَوْمَ عِیدٍ لَهُمْ فَیَتَعَاهَدُونَ بَعْثَ نُوحٍ (علیه السلام) فِی زَمَانِهِ الَّذِی بُعِثَ فِیهِ وَ کَذَلِکَ جَرَی فِی وَصِیَّهًِْ کُلِّ نَبِیٍّ حَتَّی بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ إِنَّمَا عَرَفُوا نُوحاً (علیه السلام) بِالْعِلْمِ الَّذِی عِنْدَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ الْآیَهًَْ وَ کَانَ مَا بَیْنَ آدَمَ (علیه السلام) وَ نُوحٍ (علیه السلام) مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُسْتَخْفِینَ وَ مُسْتَعْلِنِینَ وَ لِذَلِکَ خَفِیَ ذِکْرُهُمْ فِی الْقُرْآنِ فَلَمْ یُسَمَّوْا کَمَا سُمِّیَ مَنِ اسْتَعْلَنَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ.

ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند: امام باقر (علیه السلام) فرمود: دشمن خدا، ابلیس، به قابیل گفت: «قربانی هابیل (علیه السلام) قبول شد و قربانی تو مقبول درگاه واقع نگردید. اگر هابیل (علیه السلام) را زنده بگذاری تا فرزندی آورد فرزندان او به فرزندان تو افتخار ورزند» (وسوسه شیطان در قابیل اثر کرد و) هابیل (علیه السلام) را کشت … سپس چون هبهًْ اللَّه (علیه السلام) پدرش آدم (علیه السلام) را دفن کرد، قابیل به نزد وی آمد و گفت: «ای هبهًْ اللَّه! (علیه السلام) من می‌دانم که پدرم آدم (علیه السلام) علمی را به تو داده که به من نداده‌است و این همان علمی است که برادرت هابیل (علیه السلام) به آن استحضار پیدا کرد و قربانی‌اش پذیرفته شد و من او را کشتم تا فرزندانی نداشته باشد که بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند: «ما فرزندان کسی هستیم که قربانیش قبول شد و شما فرزندان کسی هستید که قربانیش پذیرفته نشد». و اگر از آن علمی که پدر تو را به آن مخصوص گردانیده است چیزی را اظهار کنی تو را نیز خواهم‌کشت، همچنان که برادرت هابیل (علیه السلام) را کشتم». پس هبهًْ اللَّه (علیه السلام) و فرزندان او آنچه که در نزدشان بود از علم و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوّت همه را نهان داشتند تا آنکه نوح (علیه السلام) مبعوث شد و چون در وصیّت آدم (علیه السلام) نگریستند، وصیّ بودن هبهًْ اللَّه آشکار شد و دریافتند که پدرشان آدم (علیه السلام) به نوح (علیه السلام) بشارت داده است، پس از آن به نوح (علیه السلام) ایمان آورده و از او پیروی کرده و تصدیقش کردند و آدم (علیه السلام) به هبهًْ اللَّه (علیه السلام) وصیّت کرده بود که در ابتدای هر سال با این وصیّت تعاهد کنند و آن روز برای ایشان عید باشد، و نبوّت نوح (علیه السلام) و زمان ظهورش را در نظر داشته باشند، و امر وصیّت هر پیامبری چنین بود تا آنکه خدای تعالی محمّد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث فرمود. و جز این نیست که نوح (علیه السلام) را به واسطه علمی شناختند که نزد ایشان بود و این گفته خدای تعالی است که ما نوح را بر مردمش به پیامبری فرستادیم. او هزار سال و پنجاه سال کم در میان آنان بزیست. و چون مردمی ستم پیشه بودند، طوفانشان فروگرفت. (عنکبوت/۱۴) و ما بین آدم (علیه السلام) و نوح (علیه السلام) پیامبرانی بودند که برخی نهان و برخی آشکار بودند و از این رو ذکرشان در قرآن کریم مخفی است و نامشان مانند انبیایی که آشکار بودند نیامده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۳۳۶/ کمال الدین، ج۱، ص۲۱۳
.
(عنکبوت/ ۱۵)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ ابْنِ‌عَبَّاسٍ (ره) قَال خَرَجَ مِنَ الْمَدِینَهًِْ أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنَ الْیَهُودِ قَالُوا انْطَلِقُوا بِنَا إِلَی هَذَا الْکَاهِنِ الْکَذَّابِ حَتَّی نُوَبِّخَهُ فِی وَجْهِهِ وَ نُکَذِّبَهُ بِأَنَّهُ یَقُولُ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَکَیْفَ یَکُونُ رَسُولًا وَ آدَمُ (علیه السلام) خَیْرٌ مِنْهُ وَ نُوحٌ (علیه السلام) خَیْرٌ مِنْهُ وَ ذَکَرُوا الْأَنْبِیَاءَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِعَبْدِ اللَّهِ‌بْنِ‌سَلَامٍ التَّوْرَاهًُْ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ فَرَضِیَتِ الْیَهُودُ بِالتَّوْرَاهًِْ … قَالَتِ الْیَهُودُ نُوحٌ (علیه السلام) خَیْرٌ مِنْکَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ لِمَ ذَلِکَ قَالُوا لِأَنَّهُ رَکِبَ فِی السَّفِینَهًِْ فَجَرَتْ عَلَی الْجُودِیِّ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لَقَدْ أُعْطِیتُ أَنَا أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ قَالُوا وَ مَا ذَاکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَعْطَانِی نَهَراً فِی السَّمَاءِ مَجْرَاهُ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ وَ عَلَیْهِ أَلْفُ أَلْفِ قَصْرٍ لَبِنَهًٌْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَهًٌْ مِنْ فِضَّهًٍْ حَشِیشُهَا الزَّعْفَرَانُ وَ رُضَاضُهَا الدُّرُّ وَ الْیَاقُوتُ وَ أَرْضُهَا الْمِسْکُ الْأَبْیَضُ فَذَاکَ خَیْرٌ لِی وَ لِأُمَّتِی وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ قَالُوا صَدَقْتَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاهًِْ هَذَا خَیْرٌ مِنْ ذَاکَ … ثم قَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَقَدْ أَقَامَ نُوحٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ وَ دَعَاهُمْ أَلْفَ سَنَهًٍْ إِلَّا خَمْسِینَ عاماً ثُمَّ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فَقَلَّلَهُمْ فَقَالَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ وَ لَقَدْ تَبِعَنِی فِی سِنِی الْقَلِیلَهًِْ مَا لَمْ یَتْبَعْ نُوحاً (علیه السلام) فِی طُولِ عُمُرِهِ وَ کِبَرِ سِنِّهِ وَ إِنَّ فِی الْجَنَّهًِْ عِشْرِینَ وَ مِائَهًَْ أَلْفِ صَفٍّ أُمَّتِی مِنْهَا ثَمَانُونَ صَفّاً وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ کِتَابِیَ الْمُهَیْمِنَ عَلَی کُتُبِهِمُ النَّاسِخَ لَهَا وَ لَقَدْ جِئْتُ بِتَحْلِیلِ مَا حَرَّمُوا وَ بِتَحْرِیمِ بَعْضِ مَا حَلَّلُوا.

  ابن‌عبّاس (ره) گویداز رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم : چهل نفر از یهودیان مدینه گفتند، برویم پیش این جادوگر دروغگو و او را سرزنش نماییم و تکذیبش کنیم. او مدعی است من پیامبر خدای جهانم، چگونه می‌تواند پیامبر باشد با اینکه آدم بهتر از اوست و نوح از او بهتر است و یکایک انبیاء را نام بردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به عبد الله بن سلام فرمود: بین من و تو تورات حاکم باشد. یهودیان راضی شدند… گفتند، نوح بهتر از تو است. فرمود: به چه دلیل؟ گفتند، چون او سوار کشتی شد و بر جودی گذشت. فرمود: به من از نوح بهتر داده‌اند. گفتند، چه چیز؟ فرمود: خداوند به من نهری در آسمان عنایت کرده که مجرای آن زیر عرش است بر آن یک میلیون قصر است با یک خشت از طلا و یک خشت از نقره. خار و خاشاک آن زعفران است و سنگریزه آن در و یاقوت است و زمینش از مشک سفید. این برای من و امتم بهتر است و اشاره به همین است آیه شریفه: ما کوثر را به تو عطا کردیم. (کوثر/۱) گفتند: «صحیح است این مطلب در تورات نوشته‌شده و این نهر بهتر از آن است». … نوح در میان قوم خود نهصدوپنجاه سال درنگ کرد و آن‌ها را دعوت به دین خدا نمود، ولی خداوند تعداد مؤمنین به او را اندک شمرده و فرمود: و جز اندکی به او ایمان نیاورده بودند. (هود/۴۰) ولی در سنّ کم و عمر کوتاهم آنقدر پیرو من شدند که در طول عمر نوح پیرو او نشدند. در بهشت صدوبیست صف هستند که هشتاد صف آن از امّت من می‌باشند. خداوند عزیز کتاب مرا حاکم و ناسخ بر کتب آن‌ها قرار داده، من چیزهایی را که حرام کرده‌اند حلال نموده‌ام و بعضی از چیزهایی را که حلال دانسته‌اند؛ حرام نموده‌ام».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۳۳۸/ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۳۲۹/ نورالثقلین؛ فیه: «و ان فی الجنهًْ … ما حللوا» محذوف

.

(عنکبوت/ ۱۵)

الصّادق (علیه السلام)- عَاشَ نُوحٌ (علیه السلام) أَلْفَیْ سَنَهًٍْ وَ ثَلَاثَمِائَهًِْ سَنَهًٍْ مِنْهَا ثَمَانُمِائَهًٍْ وَ خَمْسِینَ سَنَهًًْ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ وَ أَلْفُ سَنَهًٍْ إِلَّا خَمْسِینَ عاماً وَ هُوَ فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ وَ خَمْسُمِائَهًِْ عَامٍ بَعْدَ مَا نَزَلَ مِنَ السَّفِینَهًِْ وَ نَضَبَ الْمَاءُ فَمَصَّرَ الْأَمْصَارَ وَ أَسْکَنَ وُلْدَهُ الْبُلْدَانَ ثُمَّ إِنَّ مَلَکَ الْمَوْتِ جَاءَهُ وَ هُوَ فِی الشَّمْسِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ فَرَدَّ عَلَیْهِ نُوحٌ (علیه السلام) قَالَ مَا جَاءَ بِکَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ قَالَ جِئْتُکَ لِأَقْبِضَ رُوحَکَ قَالَ دَعْنِی أَدْخُلْ مِنَ الشَّمْسِ إِلَی الظِّلِّ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ فَتَحَوَّلَ ثُمَّ قَالَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ کُلُّ مَا مَرَّ بِی مِنَ الدُّنْیَا مِثْلُ تَحْوِیلِی مِنَ الشَّمْسِ إِلَی الظِّلِّ فَامْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ فَقَبَضَ رُوحَه (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- نوح (علیه السلام) دو هزاروسیصد سال زندگی کرد که هشتصدوپنجاه سال آن قبل از بعثت وی بود و نهصدوپنچاه سال در زمان بعثت مشغول دعوت کردن مردم به سوی دین خدا بود و پانصد سال دیگر بعد از طوفان و فروکش‌کردن آب و پایین آمدن از کشتی بود و در این مدّت شهرها را ساخت و فرزندانش را در این شهرها ساکن گردانید و چون ملک‌الموت نزد وی آمد، در زیر نور خورشید بود. ملک‌الموت بر وی سلام کرد و آن حضرت سلام او را پاسخ داده و پرسید: «علت آمدنت چیست»؟ گفت: «آمده‌ام شما را قبض روح کنم». نوح (علیه السلام) گفت: «آیا اجازه می‌دهید به سایه بروم»؟ ملک الموت گفت: «بلی»! سپس نوح (علیه السلام) به سایه رفته و گفت: «ای ملک الموت! هر چه عمر کردم، به اندازه آمدنم از زیر آفتاب به سایه نبود. مأموریت خویش را انجام بده». آن گاه ملک الموت وی را قبض روح کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۳۳۶/ الکافی، ج۸، ص۲۸۴/ البرهان

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

تبیین وجه اعجاز قرآن کریم در مکتب اهل بیت علیهم السلام

در مکتب اهل بیت علیهم السلام علوم و معارف والای قرآن کریم به عنوان وجه اصلی اعجاز این کتاب قلمداد شده است

خدای قرآن به تو سیلی خواهد زد

وقتی از عاشورا درس مذاکره گرفتن و نزدیم تو دهنش، الان از حماسی ترین آیات قرآن زبونی های برجام رو توجیه می کنند

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.