جام بلا به کرببلا خورد و گفت نه
صد خیزران به تشت طلا خورد و گفت نه
وقتی که کدخدای زمان گفت سر بنه
سر داد و سر نداد و بلا خورد و گفت نه
گفتند بیعتی ، به بقیع رفت خاطرش
سیلاب اشک خاطره ها خورد و گفت نه
آری منای نیمه تمامش ذبیح خواست
راهش به سوی کرببلا خورد و گفت نه
برجام هم که نه ،تو بگو جام آب را
هیهات گفت و زهر جفا خورد و گفت نه
تیری سه شعبه حرمله در زهر کرده بود
آن را به شوق جام لقا خورد و گفت نه
بر دست ساقیش که پی آب رفته بود
هم بوسه او به رسم وفا خورد و گفت نه
تحریم آب هم که عدو کرد ، اصغرش
همچون پدر قسم به خدا خورد و گفت نه
وقتی که خنجرش به لب حنجرش رسید
صد بوسه بر دو دست قضا خورد و گفت نه
حتی ز روی مأذنه ی نی گذشت باد
دستش به تار زلف دو تا خورد و گفت نه
دنیا برای مرغ خدا تنگ گشته بود
بال خدا به خون خدا خورد و گفت نه
محمد جواد عسکری
،1398/6/24