سرآغاز
دكتر محمد هادي مؤذن: سخن زيباي مرحوم دكتر علي شريعتي را همواره درباره حج در گوش داشتم كه تجسم اسلام در قالب كلمات، قرآن؛ و در قالب يك انسان، علي(ع)؛ و در قالب حركات، حج است. آنها كه لبيك گفتهاند و صهباي حج نوشيدهاند و طواف كعبه دل كردهاند و بر گرد خانهاي كه محاذات بيتالمعمور و ضراح و عرش در آسمان هاست[1] گشتهاند و دركِ عرفات و مشعر و منا كردهاند و قرباني كردهاند و از يوم ترويه تا عرفه و قُربات را به اشراق نور الهي سپري كردهاند؛ شايد بارها از خود پرسيدهاند: روح اين اعمال چيست؟ جسم اين اعمال، زيبا و خواستني است و انسان را غرق لذت و بهجت ميكند و شيريني آن هرگز از كام جان بيرون نميرود اما روح آن چه؟ آنچه تقديم ميشود اقتباس از مطالبی است که در این زمینه از نگاهی امام محور مطرح گردیده است و چه زيباست توجه به اسلامي كه در امام مجسم شده است. آري اگر خداوند فرمود:
وَ آتاكم مِن كل ما سألتموه[2]، در حج كه رفتاري آخرالزماني است همگان مطلوب خويش را كه منجي همه عالَم (و نه تنها عالم بشريت) است فرا ميخوانند چرا كه هرچه بخواهيم به ما داده شده است و حج، نماد اين أتَي در برابر آن سؤال است.
حج
تمرينِ رفتار با امام(ع)
قالت فاطمه(س): قال رسولاللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم): مَثلُ الإمام، مَثلُ الكعبه؛ مَثلِ امام(ع) مَثلِ خانه كعبه است[3]؛ ما در مناسك حج ياد میگيریم كه چگونه با امام رفتار كنیم، وقتي كه خانه كعبه را طواف ميكنیم، ياد میگيریم چگونه دور امام بچرخیم، دور امام چرخيدن يك نوع كنايه است، يعني حواسِ انسان، مدام معطوف امام باشد، هفت بار که خانه كعبه را طواف می کنیم سعي كنیم حواسمان جمع باشد؛ كسي كه مكه ميرود به قصد خانه كعبه میرود، كسي که به دنيا ميآيد به نیّت امام، به دنيا می آيد. بقيه چيزهايي كه
در مكه هست حاشيه بر اصل است؛ هر قسمت از ماجرا را كه نگاه
می کنیم، تمرينِ نوعی رفتار با امام است[4].
حج اكبر
وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَريءٌ مِنَ الْمُشْرِکينَ وَ رَسُولُهُ[5]؛ حج معمول، آن حجّي است كه هر سال مُشرّف می شوند، اما حج اکبر چیست؟ امام صادق(ع) می فرمایند: حج اكبر، ظهور امام زمان(عج) است[6]. در حج معمول، بايد تمرين كنیم تا
در زمان حج اكبر بدانیم با خانه كعبه اصلي، يعني امام(ع) چگونه رفتار كنیم. حج اصلي همان برنامه ظهور است؛ و اين حجی که الان هست، تمرين رفتار در زمان ظهور است، اين تمرينِ نمادين كه از زمان پدر ما آدم(ع) آغاز شده و با پدر ملت اسلام یعنی ابراهيم(ع) قوام يافته و با پيامبر اعظم(ص) به كمال رسيده است، تمرين چيست؟
ابراهيم(ع)، با بنای کعبه و مناسک حج، طالب اين نبوده است كه: خدايا! خانه ای ساختم، به من ياد بده چگونه دور آن بچرخم! ايشان خانه كعبه را بنا كرد زیرا دنبال ظهور امام زمان(عج) بود و در این راستا رفتارهایي را به اسم مناسك حج از خدا درخواست ميكند: رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ[7] و منظور ایشان اين بود كه: خدايا! به من رفتار در قبال امام زمان را ياد بده كه در قبال امام زمان(عج) چه كنم؟ و خداوند يكسري رفتارها را به ايشان ياد ميدهد (وگرنه معنای قابل ذکری از این ماجرا استخراج نمیشود؛ ضمن اینکه ایشان جزو صالحینِ مذکور در قرآن هستند و به استناد قرآن، صالحین، یعنی کسانی که تمام حواسشان معطوفِ آینده الهی است و تنها هدفشان اصلاح عالَم و آدم به سمت ظهور امام زمان(عج) و برپایی بهشت حکومت حقه اهل بیت(ع) میباشد. لذا طبق آیات 83 تا 85 شعراء، درخواستِ صالحیّتِ ایشان از پیشگاه خداوند، با درخواستِ وارث جنت النّعیم شدنِ ایشان توأم است؛ به عبارت دیگر اصلاح ارض به سمت بهشت پر نعمت)
آخرالزمان
تصويري واقعي براي عرفات، مشعر و مِنا
چرا خداوند اين قدر براي حج، قيمت قائل شده است؟ چرا برای مردم (اگر مستطيع باشند)، يكبار واجب میشود كه حج بروند و حج بگزارند؟ و همه، يك نوع رفتار انجام دهند! چرا اين خيل مردم در سه بيابانِ به دنبال هم، به نام عرفات، مشعر و مِنا جمع میشوند، چرا این سه مرحله را بايد جلو بروند؟ چرا در نهايت در منا به نمادهايي از شيطان سنگ میزنند؟
وقتي اين موضوع را دنبال ميكنيم، تنها تصويرِ واقعي كه برايش پيدا می كنيم، آخرالزمان است؛ چند ميليون حاجي، همه يكرنگ؛ همه بايد لباسهاي دنیائی شان را دربياورند و به لباس جديدي آراسته شوند؛ ابتدا در عرفات تزكيه شوند؛ یک شب را در مشعر بگذرانند و صبح از آنجا عبور كنند تا به سرزمين منا وارد شوند؛ در منا اولين كاري كه انجام میدهند سنگ زدن به نماد شیطان است؛ بايد رميِ جمره كنند و روز دوم و سوم نیز به منا، بروند و دوباره سنگ بزنند؛ هر روز بايد بروند و به هر سه نماد شيطان (جمرات)، سنگ بزنند.
اين رفتارها كاملاً حاكي از رفتارهاي آخرالزماني است، يعني مصداق عيني آن را در آخرالزمان مييابيم؛ انسان ها، از اين زندگي معمولي كه دارند بیرون میآیند؛ افراد، در هر شغل و كسوت و خانوادهاي که هستند، تغییر وضعیت میدهند و همه حركت میكنند، با يك نوع لباس يعني لباس سربازي برای امام؛ همه دست به دعا بلند میكنند كه خدايا پس کِی، امام زمان(عج) ميآيد؟ آن هم در عرفات؛ و جالب است که در عرفات، عموم فريادها براي امام زمان(عج) است؛ خدايا! امام زمان كجا هستند؟ (عمده دعاها در این رابطه است).
سپس عبور ميكنند و به سمت مشعر و سرزمين مِنا ميروند؛ تا نيمهشب در مشعر هستند، به محض طلوع آفتاب، به سمت مِنا حركت ميكنند؛ و همانطور که اشاره شد اولين كاري كه در مِنا انجام ميدهند، رمی جَمره است؛ چه زمانی؟ زمانی كه خورشيد طلوع
میکند (يعني طلوع فجر)؛ با توجه به اینکه اسم ماجراي ظهور، يومالله است،[8] معنی آن اینگونه میشود: وقتي كه يوم الله طلوع كرد، شیعیان حركت ميكنند و اولين كسي را كه نابود ميكنند ابليس است، يعني بجاي سنگ زدن به شيطان، با خود شیطان میجنگند.
علت عظيم شمرده شدن حج
چرا حج، عظيم شمرده شده است؟ چرا خداوند اين همه به حج، دعوت كرده است؟ حديثی در ابتدای کتاب حيات القلوب هست مبنی بر اینکه هر پيامبري مأمور بوده است كه خودش با امام زمان(عج) آشنا شود و قومش را نيز آشنا كند؛ خودش به سمت امام زمان(عج) حركت كند و قومش را نيز به آن سمت، حركت دهد؛ ابراهيم(ع) چگونه قومش را آشنا كرد؟ چگونه آنها را به سمت امام زمان حركت داد؟ با مناسك حج؛ و اين موضوع را باقي گذاشت؛ و هر پيامبری که آمد، به قوم خود گفت: اين مناسك را دنبال كنيد؛ حضرت رسولالله(ص) كه تشريف آوردند، فرمودند: همين مناسك؛ چرا؟ چون اين مناسك حج، همان است كه مردم به وسیله آن به سمت امام زمان(عج) دعوت میشوند.
وقتی اين قطعات را كنار هم بگذاريم، نتيجه ميگيريم كه حج بايد در راستاي دعوت به امام زمان و رفتار در قبال امام زمان باشد و از اين منظر كه به حج نگاه میكنيم و آن را تفسير میكنيم، مباحثی از مناسك حج، برایمان باز ميشود كه واقعاً تعجب ميكنيم.
درس رمیِ جمرات
مبارزه عملي با شيطان
چرا این همه مردم به نماد شیطان، سنگ میزنند؟ مگر سنگ زدن به شيطان، چقدر اهميت دارد؟ نگاه می کنیم، ميبينيم خداوند خودش این موضوع را بزرگ شمرده است؛ همه ساله، میلیونها نفر را از اقصي نقاط جهان، اينجا میآورد تا به نماد شيطان، سنگ بزنند! چرا؟ چون هنگامي كه سنگ زده میشود، تازه، شروعِ بحث است كه باید عملاً هم سنگ بزنيم؛ نه اينكه فقط سنگ زدنِ نمادين باشد. درس اين حركت، مبارزه عملي با شيطان است. شيطان در دوران ظهور نابود ميشود تا بشر به حيات واقعي و آرماني خود دست يابد (بنا بر روایات، مخصوصاً روایت ذیل آیه حجر/ 36 تا 38 … الی یوم وقت المعلوم، بعد از ظهور امام زمان(عج)، و پس از جنگهای شدید بین انسانها و شیاطین که مادی شده اند، شیاطین نابود شده و ابلیس توسط امام زمان(عج)، گردن زده میشود؛ بحارالأنوار ج 52 ص 377/ معجم احادیث امام مهدی(عج) ج5 ص 197 ح 1620).
خانه كعبه (قبله)، نمادي از وجه الله
بنابراین در قالب موضوع حج، به ما ياد ميدهند كه چگونه با امام زمان(عج) رفتار كنيم. رفتارهاي مختلف را به ما نشان ميدهند؛ در موردِ ظواهر اعمال حج، از إحرام گرفته تا طواف و سعي و وقوف و رمي جمرات و قرباني، آن چيزي كه اهميت دارد روح اين
صحنه هاست؛ كل ماجرا نمادي از ماجرایِ ظهور است.
در قرآن، درباره قبله آمده است كه چهرههايتان را به سمت قبله قرار دهيد. درباره امام زمان(عج) همين را داريم كه به هر طرف چهرهتان را قرار دهيد، به هر طرف كه رو كنيد، امام زمان را در آن سمت ميبينيد، «فأينما تولّوا فثم وجهُ اللّهِ[9]»؛ به هر طرف كه رو كنيد
امام زمان را ميبينيد. خانه كعبه هم كه قبله است، نمادي از «أينما تولّوا فثمّ وجه اللّه» است.
صحرای عرفات
نمادِ شروع آخرالزمان (با مناجات و درخواستِ ارتقاء)
در قبال امام زمان(عج)، چه بايد كرد؟ به ما ياد ميدهند از خانه و زندگي خود بیرون بيا، از هر محله و هر كشوري که هستي، از موقعيت اجتماعي و مالي و خانوادگي و از پُست و مقام و زن و بچه و امثال اینها بیرون بیا و برو آنجا؛ به آن حوالي كه رسيدي لباست را عوض كن، لباسی سفيد بپوش (نه این لباس معمول)؛ يك لباس غيرِ معمول، با رفتاري غيرِ معمول؛ چون رفتارهاي غيرِ معمول (و در عین حال بسیار مثبت)، نشان از آخرالزمان است. در فضايي كه با فضاي زندگي معمول، بسيار تفاوت دارد؛ انسان، وقتی خود را در اين فضا تجسم میكند، خيلي اثر گذار است.
آنجا قبل از شروع مراسم حج، در جوارِ خانه خدا (در مسجدالحرام)، مدام نگاه ميكنیم، قبله نماد وجهالله است! خدا ميخواهد چه درسی به ما بدهد؟ ماجرا چيست؟ چرا به ما امر شده است که از زندگيمان دست بكشيم و به اينجا بياييم؟ انسان، مناجات ميكند، دل
میسپارد، تا مراسم شروع شود؛ وقتي كه مردم به صحراي عرفات ميروند، به آنها گفته می شود: از اينجا (يعني از صحراي عرفات) شروع كنید، مناجات کنید؛ آنجا كوهي است به نام جبلالرحمه؛ وسط یک ميدانگاه؛ چرا؟ همه چيز در حج، نماد است؛ كعبه: نمادِ امام زمان(عج)؛ جبلالرحمه: نماد رحمت، آن سنگها (جمرات): نماد ابليس.
در عرفات، اين كوهِ سنگي بزرگ كه در وسط هست و مملو از جمعيت ميشود، نامش جَبلالرَّحمه است؛ چرا؟ از این منظر نگاه کنیم:
كل حج نمادي از ظهور است. پس اين جبل الرحمه، كوهِ رحمت است که در ماجراي ظهور بهكار ميآيد. جالب است که امام حسين(ع) (که ارتباط قرآنی و حدیثی جالبی با موضوع رحمت و رحمه للعالمین دارند) مناجات معروفشان را جلوي آن كوه خواندهاند.
مراسم حج از صحراي عرفات شروع ميشود، ابتدا، انسان درون آن فضا، همراه می شود، مناجات میکند؛ و اين نتيجه گرفته می شود که در قبال آخرالزمان، ابتدا بايد با مناجات و درخواست، با تزكيه و درخواست توبه، با طلب مغفرت، با دعا و درخواست ارتقاء، شروع کرد. در صحراي عرفات، ناله ها که بلند ميشود، میبینیم که همه دارند دعاي فرج ميخوانند؛ همه براي ظهور دعا ميكنند؛ در حالي كه شاید ندانند چرا اين كار را ميكنند. این ماجرا ارتباط عجيبي به امام زمان(عج) دارد.
در مجموع، چرا آن جبل الرحمه درون صحرای عرفات؟ شاید خداوند ابتداءاً ميخواهد بفرمايد كه ماجرا با رحمت شروع ميشود، اگر هيچ چيز نباشد، خدا براي ما در آخرالزمان، كوهی از رحمت ميفرستد، نگران نباشيم.
طلوع صبحِ ظهور
حمله بُردن به سمت شيطان
مردم تا غروب آفتاب، در عرفات، دعا ميكنند سپس به سرزمینِ مشعر می آیند؛ گفته میشود: تا صبح طلوع کرد، حركت كنيد به سمت مِنا؛ براي اينكه با ابليس دربيفتيد. و این درس را بگیرید که باید در طلوع ظهور امام زمان(عج) به سمت شيطان، حمله کنید. بنابراین اولين كارِ آن خيل عظيم، آن جمعیتِ دو سه ميليون نفری، اينست كه زودتر بروند و به نماد ابليس، سنگ بزنند.
شيعیان در جستجوی حقیقتِ مناسک حج
برخي، به اندک قانع اند و ميگويند: همه چیز، همين ظواهر است و چیزی جز اين نيست. ما شيعیان ميگويیم: نه! پشت اين ظواهر، باطني وجود دارد؛ ولی هرچه ميگردیم آن باطن را نمییابیم، به آن ظواهر هم راضي نيستیم.
از هر منظري كه نگاه كنيم باز احساس ميكنيم كه گمشدهای هست. از منظر زيارت نگاه كنيم، خدا كه زيارتگاه نميخواهد. اگر بگوييم: ميخواهيم برويم قبله را ببينيم؛ قبله که ديدن ندارد. اگر بگوييم ميخواهيم برويم با خدا بيعت كنيم، بيعت کردن با خدا مراسم نميخواهد. انسان، احساس ميكند توجيهی وجود ندارد مگر آنکه حقيقتي و سِرّي وراي اين ظواهر، نهفته باشد.
شيعيان با مناسك و با آن اعمال نماديني كه به عنوان حج هست نميتوانند ارتباط برقرار كنند، و مِثل سایر فِرَق مسلمین هم نیستند که احساس ميكنند حج همان ظواهر است و به سرعت هم با آن ظواهر، ارتباط برقرار ميكنند. لذا شیعیان می روند سراغ همان چيزي كه از قديم ياد گرفتهاند؛ يعني مناجات، توسل، ارتباط روحي با اهلبيت(ع) برقرار كردن، دلدادگي، همان چيزهایي كه در هيئتها و مساجد، از قبل آموزش ديدهاند و حالا در آنجا چون از شهر و ديار و كسب و كارشان فارغ هستند، راحتتر میتوانند دل و فكرشان را روانه كنند. از اين جنبه موفق هستند، و آنجا از اين توسلات
و دلسپاریها بهره ميبرند؛ اما اسمش بهرهمندي از مناسك حج نيست. البته خداوند متعال اجرشان را عطا ميكند، خداوند بسيار به ایشان محبت ميكند. اما میخواهیم بگوئیم: از چه زاویهای نگاه كنيم كه مناسك حج، برايمان معنا پيدا كند؟ ما دعوت نشديم به يكسري رفتارهاي بي معنا؛ مسلماً اينها معنا دارد. حجّي كه بسیار مهم شمرده شده است، مسلماً معنايش هم مهم و عظيم است. خدایی كه ميفرمايد: دنبال لهو و لعب نباشيد؛ مسلماً خودش براي مردم، لهو قرار نميدهد. خداوندی كه دنبال تبيين آيات است، خداوندي كه دعوت به تعقل و تفكر ميكند، مسلماً كار غير عاقلانه انجام نميدهد. پس در اين مناسك حج، خاصيتي هست؛ انسان از چه رمزي باید استفاده كند؟
مناسك حج
نمادي از رفتارهای آخرالزمانی
از این منظر (مناسك حج، نمادي از رفتارهای آخرالزمانی)، این مناسك، معناي عظيمي پيدا ميكنند؛ احاديثی ذيل آيه سوم سوره توبه (و أَذان من اللّه و رسوله إِلَى النّاس يوْم الْحج اْلأَكبرِ أن اللّه بري مِن الْمشرِكين و رسوله)، در این رابطه وجود دارد.
حج اكبر چيست؟[10] برخورد برادران اهل سنت با اين آيه، برخوردی معمولی است، به این صورت که هر چهار سال يك بار، به حج، حج اكبر گفته ميشود؛ مثل اينکه ميگوييم هر چهار سال يك بار، يك سالِ كبيسه است، به جاي سیصد و شصت و پنج روز، سیصد و شصت و شش روز است؛ آنها با اين آيه خيلي راحت رفتار ميكنند، ميگويند: هر چهار سال يكبار، حج، حج اكبر است؛ اگر امسال نرسيديم بياييم، سالي كه حج اكبر است خودمان را حتماً میرسانيم. ولی اهلبيت(ع) ميفرمايند: حج اكبر قيام امام زمان(عج) است؛ اگر اینگونه باشد، حج اصغر چيست؟ بايد با قيام ارتباط داشته باشد؛ اگر به حج از منظر نمادِ ظهور بودن، نگاه كنيم، حج، معنا پيدا ميكند و هر چيزي سر جاي خودش قرار ميگيرد و انسان، علتها را ميفهمد؛ میفهمد وقتی گفته میشود: از هر شهر و دياری که هستید بیرون بياييد، همه در يك سرزمين، به نام مكه جمع شويد، از منظر آخرالزمان یعنی از هر شهر و دياري كه هستيم بياييم به سمت مكاني كه امام زمان(عج) در آنجا هستند. سپس مُحرِم شويم؛ چرا محرِم شدن؟ لباسهايي كه خودمان براي خودمان درست كردهايم و گوناگون و رنگارنگ و نماد قوميّت و مليّتمان است، نماد موقعيت شغلي و امثال اينهاست را بیرون بياوريم و همه، يكلباس شويم. دو پارچه دوخته نشده و سفيد؛ يكي به دور كمر و دیگری روي شانه؛ يعني از ظاهر دنيا و از ماديات بیرون آمدن؛ در زمان ظهور، دنيا (به این معنای فعلی) تمام ميشود. در قالب مناسک حج به ما ياد ميدهند که از دنيايمان دست بکشیم و وارد ماجراي جديدي بشویم. پس از مُحرِم شدن، به صحراي عرفات برويم. چرا عرفات؟ اول درباره آخرالزمان معرفت كسب كنيم (در قرآن، هفتاد بار آمده است: اول معرفت و ايمان، بعد عمل)؛ آنجا به دعا و مناجات و تزكيه بپردازيم. در صحراي عرفات نياز هست که تفكر كنيم، توبه كنيم و خود را از افكار غیرخدایی تزكيه نمائیم.
پس موضوعِ اول: پاك شدن از گناهان و رذايل (تزكيه)؛ در حدیث ميفرمايد: در روز عرفه، مطمئن باشيد گناهانتان پاك شده است. اگر كسي شك كند كه روز عرفه گناهانش بخشيده شده يا نه؟! خود این شک، گناه است؛ انسان حتي شك هم نبايد بكند. پس بعد از اينكه از دنيا درآمديم، قدم اول تزكيه است، توبه و معرفت است. سپس حاجی ها از حوالي غروب، به سمت صحراي دوم يعني صحراي مشعر، حركت ميكنند.
مَشعر
نماد يومالله ظهور (مطلع الفجر)
حاجیان تا صبح در مشعر به سر میبرند و منتظر میشوند تا بعد از طلوع آفتاب، به سمت صحراي سوم، حركت كنند. چرا بعد از طلوع آفتاب؟ این طلوع آفتاب، نماد چيست؟ نماد مطلع الفجر؛ يعني زمان ظهور امام زمان(عج)؛ يعني قبل از ظهور، خودتان را آماده كنيد، قبل از طلوع خورشیدِ امام زمان(عج)، خودتان را آماده كنيد. چرا اول عرفات، سپس مشعر؟ چون مشعر، نماد يومالله ظهور است، نماد مطلع الفجر است. قبل از اينكه وارد ظهور امام زمان شويد خودتان را تزكيه كنيد، هم معرفت و هم تزكيه؛ یعنی در آخرالزمان، در آن شرايطي که قرار داده ميشويد، پاك ميگردید؛ حوادث آخرالزمان براي پاك شدن مؤمنين است. اگر انسان از اين ديد به مناسك حج نگاه کند، ماجرا خيلي معنا پيدا ميكند.
مِنا
نمادِ ورود به صحنه كارزار با شيطان
با طلوع آفتاب (بعد از مطلع الفجر) وارد سرزمين منا ميشویم. چرا؟ چون با ماجراي ظهور، انسان باید وارد كارزار شود؛ اين موضوع دوم است: رمی جمرات در منا که نمادِ ورود به صحنه كارزار با شيطان است؛ چه موضوعی را میخواهند به ما آموزش دهند؟
بعد از مطلع الفجر (يعني زمان ظهور امام زمان(عج))، شما بايد وارد كارزار شويد و با شيطان بجنگيد. الان، اين نماد، خيلي ساده شده است؛ سنگ بزنيد! به صورت نماد هست تا همه بتوانند انجام دهند. ای انسان! مطلب را بگير و با رفتار در قبالِ اين نماد که براي همه مسلمانان واجب است، تمرین کن.
حاجی، سه روز آنجا ميماند و هر سه روز بايد سنگ بزند؛ سه نماد هست؛ سه عدد سنگ (جمرات)؛ يعني بايد جنگيد. چرا سه روز؟ اين نمادِ اينست كه جنگهاي زمان ظهور، زمان می بَرد.
ای انسان! بايد به ميدان بروي و با مظاهر ابليس، بجنگي؛ وقتي به مظاهر ابليس سنگ زديم، قرباني ميكنيم و موهاي سرمان را ميتراشيم و با اين حالت، به سمت كعبه میرویم، يعني تا وقتي كه ابليس و نماد و مظاهر ابليسي وجود دارد چه انتظاري از بهرهمندی از امام زمان؟! حاجی، اول بايد با نمادها و مظاهر ابليس بجنگد. آنها را پس بزند و وقتي كه تمام شد، به سمت کعبه برود؛ اين بيابانها در جوار مكه است، سپس به مكه می رود و بقيه اعمال را آنجا به جا
میآورد.
عُمره: درس زندگی
حج تمتع: درس زندگی و ظهور
موضوع سوم: به سمت مکه و کعبه رفتن، به نوعی ادامه ماجراي آن سه صحراست و همانطور که اشاره شد مرتبط با امام زمان(عج) است؛ به اين معنا كه ما بايد پروانهوار دور امام (ع) بچرخيم؛ از جنبهاي داستان ظهور است، از جنبهاي داستانِ زندگي است.
وقتي انسان، عمره ميرود با آن سه صحرا كاري ندارد، فقط در خود مكه هست، اعمال داخل مكه را انجام ميدهد، يعني فقط درس زندگي ميگيرد؛ در حج تمتع، انسان علاوه بر درس زندگي، درس ظهور نیز ميگيرد.
طواف
زندگيِ پروانه وار به دور امام زمان(عج)
طواف دور خانه كعبه؛ تا انسان ياد بگيرد هميشه پروانهوار دور امام(ع) بچرخد؛ زندگي يعني اين؛ قبله، نماد امام زمان(عج) است، نماد وجه الله است و انسان بايد پروانهوار، دور آن بچرخد، نمازش را به آن سمت بخواند، بيعتش را به آن سمت انجام دهد، و به آن سمت سلام كند (به سمت حجر الاسود)؛ سلام به حجرالاسود سلام به خداست و طوافها نیز از مقابل حجر الاسود شروع ميشوند.
انسان، کعبه را خدا نميداند؛ يعني امام زمان را نیز خدا ندانيد؛ فرمودهاند: صورتهايتان را به سمت قبله قرار دهيد، در قرآن همينطور درباره امام زمان مطرح ميشود: «أَينما تولُوا فثم
وجه اللّه[11]» درباره زمان ظهور هم گفته ميشود: «أَينما تولُوا فثم وجه اللّه». البته در ماجراي اصلي، ديگر نماد نيست؛ انسان در زمان ظهور به هر سمت که نگاه كند امام را (معجزه گونه) پيش روي خود ميبيند.
سعي بين صفا و مروه
به خاطر امام حرکت کردن
موضوع چهارم: در زندگي دنبال قرب و معرفت اهلبيت(ع) بودن؛ از نگاهِ ظهور بین، سعي بين صفا و مروه، چگونه معنا ميشود؟
يعني به خاطر امام(ع) حركت كن، حتی اگر شده مسافت بین دو كوه را چند بار بروي، خسته نشو، حتی قسمتي را به حالت نيمه دويدن (هروله) بدو؛ به جستجوی آب حركت كن؛ آب نماد چيست؟ آب نماد علم و معرفت است؛ آب را جستجو کن حتی در مسافتهاي طولاني (مسافت بين صفا و مروه، حدود چهارصد متر است؛ مسافت سعی، حدود سه كيلومتر می شود)؛ در آن شلوغي، به كثرت كاري نداشته باش، به جستوجوي آب باش و اين رفتار نمادين را انجام بده. در زندگي نیز هميشه اينطور باش، دنبال معرفت و قربِ اهلبيت(ع) باش؛ نه اينكه برویم دو تا كوه پيدا كنیم و بين آنها، بدویم؛ نه! بین اين دو كوهِ مشخص كه قرار داده شده است، رفتار نمادينِ «جستوجوي آب» را انجام بدهیم، یعنی در آن محدودههايي كه طبق قرآن و حدیث برايمان قرار داده شده است، دنبال قرب اهلبيت(ع) باشیم، دنبال معرفت اهلبيت(ع) باشیم؛ نه اينكه خودمان برويم كتاب های غربي و شرقي را پيدا كنيم و بگوييم: من اين را انتخاب كردم ببينم چه معرفتی در آن هست!
بله، ما ميرویم دور خانه كعبه، هفت بار طواف ميكنیم، بعد سعي بين صفا و مروه؛ دوباره ميرویم و هفت دورِ ديگر طواف ميكنیم؛ يعني اول برویم با امام آشنا شویم، پروانهوار دور امام چرخیدن را ياد بگيریم، سپس برویم معرفت کسب كنیم؛ دوباره بیاییم و دور امام، پروانهوار بچرخیم. يعني هفت دورِ دوم؛ و به لحاظ اينكه بايد معرفت داشته باشيم، قاعدتاً با هفت دور اول متفاوت است. این نوع حج و به اين صورت، درس زندگي میشود.
شهر مکه
نماد مُلک عظیم
پس در ماجراي حج تمتع، بعد از اينكه انسان از عرفات ميآيد، وارد مشعر ميشود و بعد به منا وارد میشود؛ يعني بعد از اينكه دنيا تمام ميشود و انسان وارد سرزمينهاي ماقبل ظهور ميشود، در خلالِ صحنهها، تزكيه ميشود؛ از زمانِ طلوع خورشيد امام زمان(عج)، انسان وارد كارزارهاي زمان ظهور ميشود و با مظاهر شيطان درگير ميشود. سپس صحنه عوض ميشود: از صحنه كارزار درآمدن و درون شهر، كنار خانه كعبه رفتن؛ یعنی آن جنگهاي زمان ظهور که تمام ميشود، مُلك عظيمی راه ميافتد (آن مُلكِ بسيار زيباي اهلبيت(ع))؛ فضا عوض ميشود، فضاي جنگ به فضاي بسيار زيبا و بهشتگونه تبديل ميشود. در حج نیز گفته میشود: از اين صحراهاي بيآب و علف و فضاهاي جنگي، كه بايد دنبالِ زدنِ نمادهاي شيطان باشيم، بیرون بياییم، و درون شهر و آبادي، بیاییم؛ در جوار كعبه قرار بگیریم. آنجا چه باید كرد؟
موضوع پنجم: انسان نگاه کند: آنهايي كه عاقلترند چه رفتاري دارند؟ سعي كند در زمان ظهور، آن رفتار را در قبال امام(ع) پیشه كند. ميبينیم آنها علاوه بر آن رفتاري كه انجام ميدهند، دنبال معرفت امام(ع) نیز هستند، دنبال علوم امام(ع) هم هستند؛ مردم نیز همين كار را انجام ميدهند؛ يعني اول آشنا شدن با امام و نحوه رفتار با امام، بعد معرفت پيدا کردن؛ سپس با معرفتِ بيشتر، وارد عرصه همنشيني با امام(ع) شدن.
از اين منظر (نمادِ ظهور بودنِ حج)، قسمت به قسمت مناسك حج معنا پيدا ميكند؛ ولی اگر از اين منظر نگاه نكنيم، بايد براي هر جزء، به سختي معنايي بسازیم و نهایتاً قسمتهاي مختلف را هم نميتوان كنار یکديگر گذاشت، چون ارتباطي با هم پیدا نمیکنند.
حاجي
نمادِ ياوران امام زمان(عج)
به تعبيري حاجي يعني سرباز؛ حاجي يعني ياوران امام زمان(عج)؛ در اين دنيا اين رفتار نمادين را انجام ميدهند تا در زمان ظهور، اين رفتار نمادين را به صورت واقعي انجام دهند.
حج: مانور ظهور
مسلمین در قالب حج، آموزش ظهور می بينند
در مانور، گلوله مخصوصِ مانور ميدهند و يك رفتارهاي قراردادي و نمادين انجام ميدهند؛ گفته میشود: دشمن، پشت آن تپههاست (دشمن فرضی)؛ آن چند نفر كه آنجا میبینید، دشمن هستند، حمله كنيد و آن تپه را بگيريد، چه خودي و چه دشمن فرضی، تيرهايشان مَشقي است، بعضی ميگويند: چرا اين كارها را انجام ميدهيم؟ چرا براي يك مانور، اين همه خرج ميكنيم؟ چون در مانور حس جنگ و حال و هواي جنگ به ما دست ميدهد، ما ياد ميگيريم و نيروهايمان را تمرين ميدهيم، تجربه ميكنيم، نقشههاي جنگيمان را بررسي ميكنيم، بهترين نقشهها را آنجا پياده ميكنيم و در مجموع آمادگي رزميمان را بالا میبریم. پس اينكه پول خرج ميكنيم و مانور برگزار میکنیم، این پول هدر نرفته است، تمام ارتشهاي دنيا اين منطق را دارند؛ چرا ميگوييم: براي ظهور امام زمان(عج)، مانور منطقي نيست؟! چرا ميگوييم شيعه نبايد آموزش ببيند؟! شيعیان بايد آموزش ببينند، تمام مسلمانها بايد آموزش ظهور ببينند و اين موضوع به صورت حج برايمان واجب است؛ همانطور كه خداوند نماز و روزه را واجب قرار داده، مانور ظهور را هم برايمان واجب قرار داده است.
جَبل الرَّحمه
نمادِ رحمت خداوند در حوادث آخرالزمان
عرفات جاي پاک شدن از رذايل است؛ انسانها باید در آنجا از رذايل پاك شوند تا بتوانند سراغ قسمتهاي ديگر بروند. در وسط صحراي عرفات، جبل الرحمه، جلب توجه ميكند، معنای وجودی این کوه چیست؟ (از همین منظر، يعني) درون حوادث آخرالزمان كه قرار گرفتيم، در آن فضايي كه انسانها بايد تزكيه شوند، يادمان باشد خداوند كوهي از رحمت قرار ميدهد، فكر نكنيم كه رها شدهايم، فكر نكنيم كه آن صحنهها همهاش عذاب است! ما گرداگرد كوهي از رحمت قرار داريم؛ در اين شرايط، از رحمت خدا مأيوس نشويم.
حجرالاسود
نمادِ پيمان انسان در عالم ذر
از ما پيمان گرفتهاند درون دنيا كه ميآييم براي امام(ع) زندگي كنيم، نشانِ آن پيمان، حجر الاسود است؛ حجر الاسود كنار خانه كعبه است. حجر الاسود نشاني از پيمان ما در عالم ذر است،[12] آن نشان را كنار نماد امام زمان(عج) گذاشتهاند تا انسان بيايد نگاه كند و تفکر کند چرا حجرالاسود بايد كنار خانه كعبه باشد؟ چرا نباید صد متر آنطرفتر باشد؟
انسان مدام به نشان، نگاه كند، مدام به نمادها نگاه كند؛ اينها چه ربطي به هم دارند؟ ما پيمان بستيم، بايد به جستجوی امام و مولايمان باشيم. مدام به ما تذكر میدهند، حواسمان باشد؛ به حجرالاسود که ميرسيم تجديد پيمان ميكنيم، همان پيمان اول را تجديد ميكنيم؛ ما اصلاً براي همين به دنيا آمدهايم. به این موضوع، بیشتر بپردازیم و بيشتر فكر كنیم.
يعني ماجراي ظهور در نظام الهي، خیلی مهم است؛ از آن پيمان الستمان، بايد به ياد امام(ع) باشيم، در دنيا كه پا ميگذاريم بايد زندگيمان پروانهوار، دور امام چرخيدن باشد. واقعاً معناي زندگي اين است؟ آیا خداوند از ما همين را خواسته است؟
روي اين موضوع و جنبههاي اين ماجرا فكر كنیم، قبل از اينكه به موسم حج برسیم، مدام تمرين كنیم تا هنگام مراسم اصلی حج، زرق و برق اطراف و نماي ساختمان و امثال اینها براي ما جلب توجه نكند و کاملاً در حال و هواي مناسك باشیم.
هفت طواف براي هفت جلوه امام
در قرآن آمده است: و لقد آتيناك سبعاً من المثاني و القرآن العظيم،[13]يا رسولالله! علاوه بر قرآن عظيم ما به شما «سبعَ مثاني» عطا كرديم؛ اهلبيت(ع) ميفرمايند: سبع مثاني ما هستيم.[14]
اسامي اهلبيت(ع)، بدون تکرار، هفت تاست؛ اسمِ محمد، علي، فاطمه، حسن، حسين، جعفر و موسي، علیهمالسلام؛ هفت تا اسم است. به عبارت ديگر هفت جلوه، هر جلوه را انسان يك بار طواف ميكند، در مجموع ميشود هفت بار؛ يعني مولای من! به هر گونه که جلوه كني، ما دور شما ميگرديم، اگر در لباس جنگي باشيد ما گرداگرد شما هستيم، اگر در لباس پادشاهي باشيد ما گرداگرد شما هستيم، اگر در لباس غيبت باشيد، اگر در لباس دوست باشيد، در هر هيأت و لباسي باشيد و به هر صورتي كه ظاهر شويد ما با شما هستيم؛ ما در عالم ذر پيمان بستيم: درون دنيا كه آمديم اين تمرين و اين مانور را انجام دهيم و اینگونه با شما باشيم.
هفت بار سعي بين صفا و مروه:
هفت معرفت در قِبال هفت جلوه امام
هفت جلوه، هفت معرفت نياز دارد، تعداد سعي بين صفا و مروه نیز هفت است، انسان يك بار ميرود طوافِ خانه كعبه، هفت دور ميچرخد، دل میسپارد، سپس ميآيد، هفت نوع معرفت کسب
میكند، دوباره ميرود آن هفت نوع جلوه را با معرفت، طواف ميكند.
لذا اين هفت بار طواف، تكرار نيست؛ اگر مثاني به معناي دو باشد سبع مثاني يعني دو تا هفت تا، تعداد طوافها هم دو تا هفت تاست؛ بله، اگر انسان از ديد آخرالزمان و ظهور به مناسك حج، نگاه کند، کل ماجرا واقعاً معنا پيدا ميكند./
منبع: سایت همشهری آنلاین (با تصرف و تلخیص)
.[1] در (علل محمد بن سنان) از امام رضا (ع) نقل شده كه ملائكه وقتى از گفتار خود پشيمان شدند براى استغفار به عرش پناه بردند و خداوند اين عبادت را بر بندگانش پسنديد، آنگاه در آسمان چهارم به محاذات عرش خانهاى قرار داد و آن را (ضراح) ناميد، سپس در آسمان دنيا به محاذات (ضراح) بيت المعمور را آفريد و به محاذات آن در روى زمين خانه كعبه را قرار داد و آنگاه به آدم (ع) امر كرد كه براى توبه در پيرامون آن طواف كند و سپس توبه او را پذيرفت و اين سنّت تا روز قيامت در اولاد او باقى ماند. / قصص الأنبياء(قصص قرآن)، ص: 45
.[2] سوره مبارکه ابراهیم ، آیه 34
[3]. الف) قلت: يا سيّدي أليس هذا الأمر لكم؟ قال: نعم. قلت: فلم قعدتم عن حقّكم و دعواكم و قد قال اللّه تبارك و تعالى: وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ قال: فما بال أمير المؤمنين قعد عن حقّه؟ قال: فقال: حيث لم يجد ناصرا، أو لم تسمع اللّه تعالى يقول في قصّة لوط: قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ و يقول حكاية عن نوح عليه السّلام: فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ و يقول في قصّة موسى: رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ فإذا كان النّبيّ صلّى اللّه عليه و آله هكذا فالوصيّ أعذر، يا جابر مثل الإمام مثل الكعبة تؤتى و لا تأتي «كفايه الاثر 246»/ الإنصاف فى النص على الأئمة ع با ترجمه رسولى محلاتى متنعربى 181 الثامن و المائة نص – … ص: 179
ب) و روى محمود بن لبيد عن سيّدة نساء العالمين فاطمة الزّهراء أمّ الأئمّة عليها السّلام في حديث رواه عنها يتضمّن النّصّ على الأئمّة الإثني عشر إلى أن قال محمود بن لبيد: فما باله قعد عن حقّه يعني عليا عليه السّلام؟ قالت: يا أبا عمر لقد قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: مثل الإمام مثل الكعبة تؤتى و لا تأتي، أو قالت مثل عليّ، ثمّ قالت: أما و اللّه لو تركوا الحقّ على أهله و اتّبعوا عترة نبيّهم لما اختلف في اللّه تعالى إثنان، و لورثها الخلف عن سلف، و خلف بعد خلف، حتّى يقوم قائمنا التّاسع من صلب ولدي الحسين عليه السّلام، و لكن قدّموا من أخّره اللّه و أخّروا من قدّمه اللّه «بحار ج36، ص 353»./ الإنصاف فى النص على الأئمة ع با ترجمه رسولى محلاتى متنعربى 533 الإيراد العاشر: … ص: 532
.[4] علل الشرائع: إسماعيل بن مهران عن الصادق عليه السّلام قال: إذا حجّ أحدكم فليختم حجه بزيارتنا لأن ذلك من تمام الحجّ. عن أبي جعفر عليه السّلام قال: تمام الحجّ لقاء الامام / درر الأخبار با ترجمه متنعربى 686 / الحج و العمرة منتخبات الجزء السادس و التسعين من بحار الأنوار 18 حديثا ….. ص : 676/ علل الشرائع ج2 459 221 باب العلة التي من أجلها وجبت زيارة النبي ص و الأئمة ع بعد الحج ….. ص : 45 / عيون أخبار الرضا عليه السلام ج2 262 66 باب في ذكر ثواب زيارة الإمام علي بن موسى الرضا ع …. ص : 25 / الكافي ج4 549 باب إتباع الحج بالزيارة ….
ص : 54
.[5] سوره توبه (آيه3) وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَي النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَريءٌ مِنَ الْمُشْرِکينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است! و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید (و از قلمرو قدرتش خارج شوید)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده!
[6]. الف) 40 شي، تفسير العياشي عَنْ جَابِرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ قَالَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ أَذَانٌ دَعْوَتُهُ إِلَى نَفْسِه / بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج51 55 باب 5 الآيات المؤولة بقيام القائم ع ….. ص : 44/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص: 56
ب) آن روز، روز ظهور قائم آل محمد است كه بنى اميه نوميد مي شوند و آنها هستند كه كافر گشته و از آل محمد نوميد مي باشند. (1) 23- وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ يعنى: در روز حج بزرگ از جانب خدا و رسول به مردم اعلان مىشود. در تفسير عياشى از امام پنجم و ششم روايت شده كه فرمودند: (حج بزرگ) ظهور قائم است و (اعلان) دعوت مردم است / مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار متن 261 باب پنجم آياتى كه در روايات اهل بيت تأويل به ظهور امام زمان(ع) شده است.
[8]. معاني الأخبار، ص: 367 ذیل آیه 5 سوره ابراهیم : فذکّرهُم بأیامِ الله
.[9] [بقره115] ص18 ـ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ. خاور و باختر خداى راست پس به هر سو كه روى آريد همانجا صورت خداست؛ خداوند، وسعت دهنده و بسیار داناست.
[10]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج51، ص: 56
[11]. [بقره115] ص18 ـ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ . مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو كه روى آوريد همانجا وجه الله است؛ خداوند وسعت دهنده و بسیار داناست.
.[12] اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج2، ص: 322
[13]. [حجر87] ص266 ـ وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ /و هر آينه تو را «سبع المثانى» و قرآن بزرگ [قدر] داديم.
.[14] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج24، ص: 118