سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / فدای فاطمه (صفحه 2)

فدای فاطمه

نفسی لک الفداء یا اماه / بچه های شهر غریب

بسم الله الرحمن الرحیم از زمانیکه در کتابی خوانده بود اسب امام حسین ص عصر عاشورا تنها به خیمه باز می گردد صبر و قرار نداشت، به یاد عهد و پیمان فراموش شده آدمیان با امامشان به دنبال راهی می گشت تا مانند دیگران بدعهد و بی وفا نباشد نسبت …

ادامه نوشته »

ترس فراق

بسم الله الرحمن الرحیم در میان سکوت و تاریکی شب، در خلوت کوچه پس کوچه ها، جمعی انگشت شمار، پیکری را تشییع می کردند، در میان یکی از قبر های تراشیده شده، پیکر را در آغوش تراب جای دادند، تعدد قبور به این دلیل بود تا، ناکسان روزگار، نشانی از …

ادامه نوشته »

از فاطمه(س)، با فاطمه(س)، در جهت کسب رضایت فاطمه(س)

بسم ‌الله الرّحمن الرّحیم دخترک تنها و سرگردان بود. هیچ کس را نداشت، بی پشت و پناه و آواره. از پدر و مادر و خانواده‌اش خبری نبود. گویا دیگر کسی او را نمی‌خواست. لاغر و ضعیف شده بود. قوت و غذایش گریه بود و رخت و لباسش کثیف و پاره. …

ادامه نوشته »

وعده

بسم الله الرحمن الرحیم پیرزن پس از گذراندن چند روز حالتی میان آگاهی و ناآگاهی، چشم هایش را گشود، اطرافیان غم زده، از به هوش آمدنش به وجد آمدند و دورش را احاطه کردند، کنجکاو بودند که بدانند آیا آنها را می شناسد یا نه! پیرزن نگاهی به اطرافیانش کرد، …

ادامه نوشته »

معما

بسم الله الرحمن الرحیم شاد و سبکبال در جاده ای روبه جلو و بالا حرکت می کرد، احساس خوشحالی و سرافرازی درونش موج میزد، سالیان سال زحمت کشیده و بر اساس تقوی زندگی کرده بود، چشم به حرام ندوخته و لب به حرام نگشوده بود، در مسیر اخلاقیات نیز به …

ادامه نوشته »

نفسی لکِ الفداء یا امّاه / کاروان

بسم الله الرحمن الرحیم عده ای قلیل متوجه شدند باید حج را رها کنند و به دنبال اصل بروند، حج با وجود او حیّ بود و بی وجود او جسمی تهی، عزمشان را جزم کردند و به تبعیت از او حج را نیمه رها کردند و رفتند، رفتند تا جایی …

ادامه نوشته »

محبت مادرم زهرا (س)

بسم الله الرحمن الرحیم در میان این همه سرگشتگی در میان این همه گم گشتگی یک نفر در رَه نشسته منتظر او که کارش روز و شب بخشندگی او نشسته تا که ما در رَه شویم از برای یاری اش همره شویم او برامان کرده این رَه را یسیر تا …

ادامه نوشته »

کوثر

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، کوثر! چشمه همیشه جوشان خیر، خیر کثیر، فاطمه جان! خدا شمارا چنین معرفی می کند و با این عنوان به پیامبر رحمت عطا می کند. کسی جسارت کرده بود و بر زبان رانده بود که: ای پیامبر ادامه ای نداری و همه آرمان ها و خیراتی که …

ادامه نوشته »

سلام به مادرم زهرا(س)

سلامِ من به مادری که میدرخشه بی اَمان زِ نور مهربان خود شعله زده به قلب و جان   سلامِ من به مادری که توی خوبیا تکه به هر زمان و هر مکان دلم به یادش می تپه   سلامِ من به مادری که مهربون عالمه به مشکلات و دغدغه فاطمه …

ادامه نوشته »

فداییان فاطمه (س)

بسم الله الرحمن الرحیم آنها از تبار فداییان فاطمه (س) بودند.   با دست پر مهر ایشان تربیت شده بودند و نگاهشان فقط و فقط بسوی فاطمه(س) بود.   توحید را در نگاه به فاطمه و خدمتگزاری حریم ایشان یافته بودند   و رضایت خدا را در لبخند رضایت فاطمه …

ادامه نوشته »

فدای فاطمه

سلام نمازش را که داد احساس کرد غرقِ نور گشته است، ادامه داد؛ السلامُ عَلی الحُسَین.   هربار که سلام می داد حال بهتری پیدا می کرد، نام حسین (ع) روحش را جلا میداد، احساس میکرد بالن وجودش سبکتر میشود و اوج میگیرد. السلامُ عَلی الحُسَین . چه حال غریبی …

ادامه نوشته »

هوای مادر

افتخار ما یاد مادر بودن است دستگیر شیعیان در محشر است   هیچ نیست امید ما بر کرده ها لحظه ای دل در هوای مادر است   گفتش آن عالم درون قبر من دستمال گریه بر مادر بس است   هر چه را خود ساختی ناید به درد آنچه می …

ادامه نوشته »

خاطره ای که یادمان نیست!

در فکر بودم، فکر آنجایی که پهنه ی وسیعش در مخیله دنیا نمی‌گنجد، آبی بی‌نظیرش در هیچ قطره ای از این دنیا دیده نمی‌شود و نور خورشیدش… نور خورشیدش که دیگر هیچ … تعریف ناپذیر است! در پهنه‌ای بی‌کران، که نه ابتدایی داشت و نه انتهایی، خورشیدی سراسر نور، سراسر …

ادامه نوشته »

چه قدر زیباست زندگی …

اینو وقتی فهمیدم که بهم گفتند:  زندگی یعنی: ثانیه های بیشتر یاد مادر مهربونِ امت بودن … انگار گمشده اصلی زندگی پیدا شد … یاد مادر مهربون …! ثانیه های بیشتر…! نه روزهای بیشتر، نه ساعات بیشتر! صحبت ثانیه است … همه لحظات دنیا قشنگ می شود! سختی هایش، آسانی …

ادامه نوشته »