خانه / صراط عشق / متون / گروه ۹۹!

گروه ۹۹!

پادشاهي ديدکه خدمتکاري بسيار شاد است ، از او علت شاد بودنش را پرسيد. خدمتکار گفت : قربان همسر و فرزندي دارم و غذايي براي خوردن و لباسي براي پوشيدن و بدين سبب من راضي و شادم.
پادشاه موضوع را به وزير گفت . وزير هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نيست بدان جهت شاد است ،
پادشاه پرسيد گروه ۹۹ ديگر چيست؟ وزير گفت : قربان يک کيسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وي قرار دهيد ، و چنين هم شد .
خدمتکار وقتي به خانه برگشت با ديدن کيسه وسکه ها بسيار شادشد و شروع به شمردن کرد ، ۹۹ سکه ؟؟
و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نيست، همه جا را زير و رو کرد ولي اثري از يک سکه نبود ، او ناراحت شد و تصميم گرفت از فردا بيشتر کار کند تا يک سکه طلاي ديگر پس انداز کند ، او از صبح تا شب کار ميکرد،و ديگر خوشحال نبود.
وزير هم که با پادشاه او را زير نظر داشت گفت : قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضاي اين گرو کسانيند که زياد دارند اما راضي نيستند.

خوشبختي در سه جمله است:
تجربه از ديروز ، استفاده از امروز، اميد به فردا…

ولي ما با سه جمله ديگر زندگي را تباه ميکنيم:
حسرت ديروز ، اتلاف امروز ، ترس از فردا.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

اوج عزت و ایستادگی مردم غزه، پدیده‌ای الهی است

زیاد النَّخالة دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه

جان سقای حرم خدایا ببخش- مناجات حاج محمود کریمی

ويدئو/ ازهمه تشنه ترم خدایا ببخش

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.