سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / به دنبال رضايت مادر…..

به دنبال رضايت مادر…..

می گفت: در مجلس یاد مادر مهربان نشسته بودم و در این فکر که چگونه می توانم برای

او خاصیت داشته باشم ؟

چگونه برای او باشم

مورد رضایت او باشم

که صدای تلاوت قاری توجهم را جلب کرد

فی بیوتٍ اذن الله ان ترفع

عجب! ابتدا باید وارد خانه او شوم؟

من سالها بیرون خانه بودم و او را صدا می زدم

ولی من آداب در خانه بودن را نمی دانستم

قاری دوباره توجهم را به خود جلب کرد

و یُذکِرَ فیها إسمُهُ

گویی داشت با من سخن می گفت….

دائم در محضر او و متوجه و متذکر به او باش

با این کلام تمام توجهم معطوف او شده بود که

قاری دوباره تلاوت کرد

و یُسّبحُ له بالغُدّو و الاصال

بیا و صبح و شب به یاد او باش..

چه زیبا و لذت بخش

ولی چطور اینگونه بمانم؟

صدای قاری دوباره طنین انداز شد..

افمن اسَّسَ بنیانه علی التقوی

بیا بنیان وجودت را بر زمین محکم تقوا قرار بده

عجب! پس علت سقوط های قبلی ام ….

قاری با لحنی دلنشین تر تلاوت کرد

و رضوانٍ خیر..

بیا بالاتر … در رضوان او

می گفت: آیاتی که قاری تلاوت می کرد مدام در ذهنم مرور می شد

گویی مادر مهربانم با زبان قرآن داشت فقط با من سخن می گفت

ای فرزندم!

بیا در خانه من

در محضر من باش..

صبح و شام در محضر من باش

بیا و بنیان وجودت را بر تقوا بگذار

بیا و از این پس به دنبال رضایت مادرت باش

می گفت: باخود گفتم از این پس با نسخه هایِ قرآن زندگی میکنم و زندگی خود ساخته

ام را رها کردم

سالها در مجالس یاد او شرکت می کردم ولی نمی دانستم چگونه به او برسم

چگونه برای او باشم..

چگونه دلچسب او باشم..

چگونه فدای او باشم

بعد سالها او به سراغم آمد و دستم گرفت

فدای فاطمه

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ عزیزم، مونسم، ای مهربان، «راضی شدی مادر؟»

نمی‌آید به چشمم خواب، محتاجم، نگاهی کن

ترانه / مادر

ماه کم میاره پیشت حد نداره زیباییت

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.