سرخط خبرها

بهترين خریدار…

فدای مادر…
سالها از حوالی خانه ات رد می شدم….
خسته، ناتوان، ولی سرشار از امید به دنبال نشانیِ خانه ات…
نشانیِ خانه نورانیت را از ملأ قوم پرسیدم، نمی دانستند..
بازهم دلگیر و دل شکسته از دوری ولی سرشار از امید…
سالها دل در تمنای تو بود…
خسته از دنیا و سر به سوی آسمان….
رنجور بود از این همه بی اطلاعی از شما و خانه شما…
اما امید بسیاری در دلم زبانه می کشید…
ندایی در دلم می گفت: اگر نمی خواست که پیدایش کنی، این همه کشش در دلت ایجاد نمی کرد…
نمی دانم چه ندایی بود، ولی دلم گواهی می داد که راست می گوید..
از آن به بعد دلم فقط تو را می خواست…
با تو بودن، برای تو بودن، فدای تو بودن…
جز تو کسی دلم را پر نمی کرد…
جز یاد تو آرامشی نبود…
چه زیبا به سراغم آمدی…
چه زیبا پناهم دادی…
چه زیبا دستم را گرفتی…
چقدر مهربان تر از پدر و مادرم بودی…
وقتی به این همه محبت تو نگاه می کنم، نمی توانم مادر صدایت نکنم…
مادریت چه دلنشین است… مادر….
خواستم مهر تو را بیان کنم، دیدم مهربانیت با واژه ها بیان نخواهد شد…

چرا که واژه ها هم در بیان تو و مادری تو ناتوان و فقیرند…
تو را دوست دارم..
تو همه وجود من هستی..
نمی توانم فدای تو نشوم…
نمی توانم این نفس که برای شماست را فدای شما نکنم…
اما مادر…
نفس من در این سالها مثل لباس کثیف و پاره ای شده… لباسی کهنه و آلوده…
می دانم که خوب خریداری هستی…
می شود نفس آلوده مرا هم بخری…
آخر می دانم در مقابل مطاع ناچیز بهای گرانی عطا می کنی..

لطفی که تو کرده ای پدر و مادرم نکرده اند…
حقا که مهربانتر از پدر و مادرم، تویی…

فدای مادر…

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

رئیسی: این دو سفر در مقطع فعلی پیام مهمی برای دشمنان و دوستان جمهوری اسلامی داشت

بازگشت رئیس جمهور از پاکستان و سریلانکا

کاریکاتور/ پاسخ مسخره

سلاح‌های مورد استفاده در اصفهان، شبیه اسباب‌بازی‌

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.