سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / ماجرای اسارت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان

ماجرای اسارت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان

وارد دارخوین شده بودیم. 3 روز بعد نامه‌ای به امضای حاج احمد به دستم رسید
که «در اسرع وقت جمع کنید و به تهران بیایید که عازم لبنانیم».
نامه توسط محسن مهاجر از بچه‌های مشهد که در والفجر 4 به شهادت رسید
و جنازه‌اش هم همانجا ماند، به دستم رسید،
اول فکر می‌کردم شوخی است بعد که پیش آقای رحیم صفوی رفتم،
گفت: “درست است، سریعاً بروید، به پادگان امام حسین(ع).”
حاج احمد متوسلیان به ما گفت: “من اگر به لبنان بروم، برنمی‌گردم شما فکر خودتان باشید.”
و بعد برایمان تعریف کرد که یادتان هست فتح‌المبین، امکانات نداشتیم و
می‌گفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به
پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد برده‌ای فکر تویوتا
و تجهیزات هستی» همانجا مژده پیروزی فتح‌المبین را به من داد و گفت عملیاتی به نام الی‌بیت‌المقدس در پیش دارید،
در این عملیات خرمشهر آزاد می‌شود بعد از آن، تو به لبنان می‌روی و دیگر برنمی‌گردی.»

4 روز لبنان ماندیم تا اینکه حضرت امام گفتند:
«راه قدس از کربلا می‌گذرد، برگردید.»
قرار شد ما به تهران بیاییم، اما حاج‌احمد به همراه 3 تن از بچه‌ها
به بیروت رفت و دیگر هیچ وقت برنگشت.»

ارسالی از دکتر علی اعظم خسروی

 

بزودی لشگر شهدا

خانه

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

تأثیر اساسی عملیات «وعده صادق»

نابودی اسرائیل

درمحضر ۱۴معصوم علیهم‌السلام

ويدئو/ بقیت الله خیرلکم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.