شعر/ فراقِ یار

امام خمینی(ره):

از تو ای‌ می زده! در میکده نامی‌ نشنیدم
نزد عُشّاق شدم، قامت سرو تو ندیدم

از وطن رخت ببستم که تو را باز بیابم
هر چه حیرتزده گشتم، به نوایی‌ نرسیدم

گفتم از خود برهم تا رُخ ماه تو ببینم
چه کنم من که از این قید منیّت نرهیدم؟

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد
بی‌نصیبم من بیچاره که در خانه خزیدم

لُطفی‌ ای‌ دوست! که پروانه شوم در بر رویت
رحمی‌ ای‌ یار! که از دور رسانند نویدم

ا‌ی‌ که روح منی‌! از رنج فراقت چه نبردم
ای‌ که در جان منی‌! از غم هجرت چه کشیدم؟

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

 قلب ماه رمضان، شب قدر است

هر كه معرفت فاطمه را ، آن گونه كه حق معرفت اوست ، بشناسد ، بدرستی شب قدر را درك كرده است

دعای ندبه – با نوای مداحان اهل بیت علیهم السلام+صوت

درمحضر امام جعفر صادق علیه السلام  با ندبه ای که تعلیم فرمودند

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.