سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / این خانواده ژن جنگل‌کاری دارند

این خانواده ژن جنگل‌کاری دارند

همه مال و اموالش را گذاشته در راه بیابان‌ها! گفتنش به حرف آسان است؛ اما از جانش و خانه و زندگی‌اش گذشته تا بتواند بیابانی را سبز کند. آباد کند. خودش می‌گوید در تمام این سالها بیش از یک‌میلیون درخت کاشته که صدهزار اصله‌اش جان گرفته‌اند.

حرف دیروز و امروز نیست. ۱۵ سال از عمرش را گذاشته! شوخی که نیست. همه مال و اموالش را گذاشته! گفتنش به حرف آسان است؛ اما از جانش گذشته و از زن و فرزندش تا بتواند بیابانی را سبز کند، آباد کند. بله درست متوجه شدید شوره‌زار و بیابانی  را جنگل‌کاری کند! کاشتن یک‌میلیون درخت‌کار آسانی نبود! آن‌هم با دست‌خالی و فقط  همراه با اهل‌وعیال خانه. این‌ها را «عبدالله یوسفی» نمی‌گوید؛ اما می‌توان همه این‌ها را  از لابه‌لای حرف‌هایش فهمید.

عشق به طبیعت برای ما موروثی است

اهالی بومی زرین‌دشت مال و حشم خانواده یوسفی را تا همین ۲۰ سال پیش به خاطر دارند وقتی پدر عبدالله یوسفی همه سرمایه‌اش را از کشور حوزه خلیج‌فارس به کشور آورد تا بعد انقلاب بتواند با آنچه اندوخته کرده کشورش را آباد کند. اهالی قدیمی هنوز خوب به خاطر دارند وقتی قرار شد خیابان جدیدی در زرین‌دشت احداث شود پدر خاندان یوسفی با هزینه شخصی همه درختان میوه در مسر خیابان‌سازی را به مکان‌های دیگری انتقال داد تا درخت‌ها زنده بمانند. عشق به طبیعت و درخت در خانواده یوسفی موروثی است. عشقی که هیچ‌وقت در عبدالله یوسفی فروکش نکرد تا اینکه همه ثروتشان را نیز خرج درختکاری شوره‌زار «زرین‌دشت» کنند.

برای یک وجب خاک از جانشان گذشتند

انگیزه «عبدالله یوسفی» مرد ۵۴ ساله امروز، در بیابان‌زدایی  اما قصه دیگری هم دارد. این روایت برمی‌گردد به وقتی‌که  او فقط ۱۹ سالش بود و در جبهه‌های جنگ بارها و بارها شاهد جانبازی و شهادت دوستانش بود. به اینجای حرف‌هایش  که می‌رسد پلک‌هایش را رو به تیغ آفتاب باز نگه می‌دارد تا شاید قطره اشک جمع شده  در چشمانش بخار شود و روی صورت آفتاب‌خورده‌اش، راه باز نکند: «۱۵ سال از عمرم را گذاشتم برای احیاء خاک زرین‌دشت برای بیابان‌زدایی، امروز فقط  همین کار از دست من  برمی‌آید. روزگاری فرزندان این خاک و بوم برای حفظ خاک و تمامیت ارضی  قدم روی معابر مین‌گذاری شده می‌گذاشتند  تا بدن‌های بی‌جانشان معبری شود برای عبور لشگر تا  یک وجب از خاکمان  به دست دشمن نیافتد.

نگاهش را به‌ردیف درخت‌هایی که حالا  قدبلند کرده‌اند می‌دوزد و ادامه می‌دهد: «من کار بزرگی نمی‌کنم، فقط درخت می‌کارم آن‌هم بی‌حساب، تا وقتی جان در بدن دارم درخت می‌کارم. درختانی مقاوم  از نوع  «گز شاهی»، درختی که به گرمای سوزان آفتاب و کم‌آبی این روزها عادت داشته باشد، مثل خود ما.»

بیابان جان گرفته او، امروز مهمانی ندارد

«عبدالله یوسفی» مرد درختکار ساکن «زرین‌دشت» در استان فارس است. شهرستانی  نزدیک به شهر داراب و فسا، مردی که  این روزها روی پای خودش بند نیست. روز جهانی بیابان‌زدایی فرارسیده؛ اما نشد که  خودش را امسال به مجمع بیابان‌زدایی که در شهر ایلام برگزارشده برساند. حتی باوجوداینکه از مدیران ارشد شهرستان دعوت کرد تا برای دیدن نمونه موفقی از ۱۰۰ هکتار جنگل‌کاری حاضر شوند اما امروز او مهمانی ندارد. نگاه او به ۱۰۰ هزار درختی که  کاشته است خیره مانده، حاصل تلاش او  و خانواده‌اش ردیف درخت‌هایی شده  که حالا  شوره‌زار را به محل تفریح  برای اهالی درآورده است، اما همچنان از چشم مسئولان دورمانده و چند وقتی است که درختانش به‌شدت تشنه‌اند.

چاهی که کور شد

این روزها همه دغدغه  او  کم‌آبی درخت‌های گز شاهی است. می‌گوید: «در عمق ۸ متری زمین آب وجود دارد. چند سال پیش حلقه چاهی را حفر کردیم ولوله کشی آن با هزینه شخصی  تمام و کمال انجام شد، اما امروز همه غصه ما عدم هماهنگی بین ادارات دولتی است چاهی که به‌وسیله آن درخت‌ها را آبیاری می‌کردیم  به دستور مسئولان پرشده است. همان چاهی که با موافقت کمیته ۱۰ نفره حفرشده بود. این چاه در اولویت صدور پروانه قرار داشت  اما از چرخه آبیاری درخت‌ها خارج شد درحالی‌که  ۵۰۰ حلقه چاه بدون مجوز، با چشم‌پوشی ادارات دولتی، هنوز مورداستفاده قرار می‌گیرند.

سایه بانی از محبت

انگار نبض «عبدالله یوسفی» در شاخ و برگ این درخت‌ها می‌زند.  درختانی که خودش همه آن‌ها را یک‌به‌یک قلمه زده است. فرزندانش از وقتی پا گرفته‌اند قلمه‌ها را به کمک او و همسرش در زمین کاشتند و حالا درختانی تنومند شده‌اند و درست مثل فرزندانش که این سال‌ها قد کشیده‌اند. یوسفی روزهای سختی را گذرانده تا امروز بتواند دستش را سایه‌بان چشمانش کند و با انگشت اشاره پوشش جنگلی از درختان را به ما نشان دهد. و بگوید خیلی از اهالی زرین‌دشت برای گذراندن یک روز تفریحی زیر سایه این درخت‌ها می‌نشینند درحالی‌که تا ۱۰ سال پیش اینجا حتی یک درخت هم به چشم نمی‌خورد.

خانواده‌ای که کارشناس بیابان‌زدایی شده‌اند

عبدالله یوسفی در همه این سال‌ها علاوه بر اینکه شبانه‌روز قلمه زده، کاشته آب رسانده پاشنه‌هایش کفشش را هم ورکشیده و به تمام ادارات جهاد کشاورزی شهرستان، استان و کشور هم سرزده است. هر جا رسیده از طرحش گفته نه اینکه مطالبه خاصی داشته باشد او تلاش کرده تا این طرح بومی و محلی را برای بیابان‌زدایی به همه ادارات معرفی کند. او سرش شلوغ‌تر از این‌هاست هرروز مقاله‌های به‌روز شده بیابان‌زدایی را مطالعه می‌کند به‌طوری‌که فرزندانش هم حالا یک کارشناس بیابان‌زدایی شده‌اند. یوسفی در کنفرانس سازمان بین‌المللی  بیابان‌زدایی که سال‌ها پیش در تهران  برگزار شد با هزار مکافات حضور پیدا کرد تا از طرح‌های بیابان‌زدایی بومی و محلی دفاع کند و اتفاقاً طرحش بسیار موردتوجه نماینده سازمان بین‌المللی قرار گرفت.

درختانم تشنه‌اند

یوسفی درباره اهمیت بیابان‌زدایی و جنگل‌کاری یک دنیا حرف دارد اما در چند جمله می‌گوید: «اجرای پروژه بیابان‌زدایی از ۱۰۰ هکتار زمین توسط خانواده‌ام لبیکی به فرمایش و رهبر انقلاب بوده است و من دوست داشتم یک یادگاری جاودانه از خانواده‌ام برجای بگذارم و به نسل آینده خدمت کنم. من می‌توانستم این سرمایه زمانی و اقتصادی را در عرصه‌ای درآمدزا صرف کنم اما؛ عشق به طبیعت این حرف‌ها را نمی‌شناسد. هیچ توقعی نداشتم وقتی داوطلب شدم که با سرمایه شخصی بی»

اشتغال‌زایی با حفظ محیط‌زیست

«ما می‌توانیم با احیای اراضی، اشتغال‌زایی کنیم و تولید منابع طبیعی را در بیابان افزایش دهیم تولیداتی مثل چوب که در حال حاضر کشورمان با واردات، کمبود چوب و کاغذ دچار مشکل شده است می‌تواند در آینده‌ای نزدیک به بهره‌برداری از چوب بیابان‌ها درختکاری شده تکیه کند ما را از چوب وارداتی بی‌نیاز کند. حالا که بارأی مجلس شورای اسلامی به جنگل‌های شمال فرصت تنفس داده‌شده است، یعنی در این مدت نباید حتی یک درخت هم قطع شود فرصت مناسبی پیش‌آمده تا آینده‌نگری کنیم و شرایط تهدید زای بیابان را به فرصت تبدیل کرده و بخشی از چوب مصرفی کشور را بعد از مرحله بیابان‌زدایی و در آینده ای نزدیک از جنگل‌کاری‌های جنوب کشور تأمین کنیم.

مادری که همه سرمایه‌اش را گذاشته

خانم یوسفی مادر خانواده از سختی‌ها و اتفاقات عجیبی که در بیابان برای آن‌ها رخ‌داده است می‌گوید: «دریکی از روزهایی که قلمه می‌کاشتیم یکی از فرزندانمان را عقرب زد اما همه ما کار را تعطیل نکردیم و فقط یک نفر او را به بیمارستان رساند تا کار کاشت قلمه‌ها متوقف نشود. ما گاهی تا دیروقت از نور چراغ‌قوه استفاده می‌کردیم تا بتوانیم تعداد کاشت قلمه‌ها را به آنچه که مدنظر داشتیم برسانیم.

این طبیعت مهربان

مادر خانواده که او هم این روزها از بی‌توجهی مسئولان و بی‌آب شدن درختان بسیار گله‌منداست ادامه می‌دهد: «با همه این سختی‌ها ما مهربانی طبیعت را درک کرده‌ایم طوری که کوچک و بزرگ خانواده ما امروز دغدغه زیست‌محیطی دارند حدود ۱۲ سال پیش که همراه با فرزند کوچکم برای کاشت نهال به بیابان رفته بودیم «کفتاری» در اطراف ما پرسه می‌زد بعد که دقت کردم متوجه شدم باوجوداینکه کفتار همیشه به بدطینتی مشهور شده است اما فاصله خودش را از فرزندم حفظ می‌کند تا باعث ترس ما نشود.»

گیاهان دارویی و فرصت پیش رو

یوسفی پدر خانواده رشته کلام را به دست می‌گیرد و در ادامه صحبت‌هایش همسرش اضافه می‌کند: «وقتی در بیابان باشی شاهد خیلی اتفاقات می‌شوی که از نگاه دیگران دورمانده است. ما شاهد ارتباط دوطرفه‌ای بین انسان و طبیعت هستیم این اتفاق شگفت‌انگیز است. چند وقتی است پای درختان گز شاهی قارچ‌های خوراکی سبز شده است. همچنین کشف مناطقی که داروهای گیاهی کم یاب در آن رویش می‌کنند می‌تواند منبع اقتصادی مناسبی برای افرادی باشد که تمایل دارند به این اقلیم کمکی کرده باشند و خودشان از مواهب آن استفاده کنند و کسب‌وکاری راه بی اندازند.

یوسفی می‌گوید: «همه امیدم به نگاه دانشمندان این حوزه است تنها جمله امیدبخشی که این سال‌ها شنیدم کلام «بهلول علی جانی» پدر اقلیم‌شناسی ایران بود که درباره بیابان‌زدایی زرین‌دشت گفت: «این کار شما بسیار کار بزرگی است.»

سودابه رنجبر

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

صلاح الدین سواری، نوجوانی که داوران محفل را حیرت زده کرد

تلاوت فوق العاده حافظ کل قرآن صلاح الدین سواری

رمضان از زبان زنان کشورهای غیر‌مسلمان

مسیحیان کاتولیک

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.