خانه / صراط عشق / متون / ساخت فیلم‌های مبتذل سیاحتی و خروج ارز از کشور ادامه دارد

ساخت فیلم‌های مبتذل سیاحتی و خروج ارز از کشور ادامه دارد

سازندگان فیلم با دست کردن در جیب مردم و به جای کمدی، با قالب کردن ابتذال به آن‌ها، سرمایه‌شان را چند برابر برمی‌گردانند. از طرفی با غیرشفاف بودن هزینه های این فیلم ها در خارج از کشور، احتمال پولشویی سرمایه گذاران آن ها هم وجود دارد.

«سامورایی دربرلین» که با سرمایه‌گذاری بانک قرض‌الحسنه مهر ایران و بازی چهره‌های آشنایی مثل حمید فرخ‌نژاد و امیرمهدی ژوله ساخته شده است، یکی از همان فیلم‌های کمدی مبتذلی است که این سال‌ها بازارشان گرم است. فیلم‌هایی که فرق چندانی با هم ندارند و با گذشت زمان مثل زباله‌هایی که روی هم تلنبار شده باشند، در ذهن مخاطب رسوب می‌کنند، با هم اشتباه گرفته می‌شوند و بدون شاخصه و ویژگی خاصی، تبدیل به توده ا‌‌ی بی شکل  می‌شوند. توده‌ای که به مرور سلیقه و سطح توقع تماشاگران سینمای ایران را دچار سقوط و انهدام می‌کند.

اگر نگوییم «سامورایی در برلین» و امثالش بدون فیلمنامه و دکوپاژ ساخته شده اند، در خوشبینانه‌ترین حالت به نظر می‌رسد که نهایتا یک روز برای نوشتن فیلمنامه‌هایشان وقت گذاشته می شود و سر صحنه هم دوربین باری به هر جهت شوخی‌های سخیف و جنسی را ضبط می کند. این فیلم‌ها به دلیل خلاءهای فراوان سینمای ایران فروش خوبی دارند تا عوامل‌شان با توجه به دستمزد خوبی که عایدشان می‌شود، راحت‌تر چوب حراج به اعتبار و کارنامه‌ خود بزنند. البته در سال‌های اخیر یک آپشن ویژه هم در کنار سود خوب شرکت در این پروژه‌ها به بازیگران و عوامل فیلم عرضه می‌شود که آپشن فیلمبرداری در کشورهای خارجی است. فیلمسازی تفریحی-تجاری‌ای که با کم‌ترین زحمت انجام می‌گیرد. کما فی السابق هیچ مسئول و ارگانی هم مشکلی با خروج ارز این فیلم‌ها ندارد. فیلم‌هایی که بی توجه به وضعیت اقتصادی امروز کشور، با فیلمبرداری در کشورهای خارجی هزینه‌هایشان را چند برابر می‌کنند؛ البته سازندگان فیلم با دست کردن در جیب مردم و به جای کمدی، با قالب کردن ابتذال به آن‌ها، سرمایه‌شان را چند برابر برمی‌گردانند. از طرفی با غیرشفاف بودن هزینه های این فیلم ها در خارج از کشور، احتمال پولشویی سرمایه گذاران آن ها هم وجود دارد.

«سامورایی در برلین» قصه‌ی دم‌دستی و سر هم شده‌ای دارد. شرخر-رابین‌هودهایی که این‌بار برای ماموریتی در برلین اجیر می‌شوند. نقش اصلی را هم فرخ‌نژاد بازی می‌کند که لات عشق ژاپنی است که به سامورایی معروف است.

فیلم از همان دقایق اول بی‌بهانه زیر آواز می‌زند و هر جا که ممکن باشد یکی از بازیگرها وسط می‌آید و دقایقی از فیلم را با رقص تلف می‌کند تا عوامل فیلم به پول گیشه نزدیک‌تر شوند. این البته گوشه ای از ابتذال فیلم است. نگاه فیلم به زن به شدت فتیشیستی و شهوانی است. وقتی هر دو شخصیت‌ زن ایرانی و آلمانی فیلم برای اولین بار جلوی دوربین می‌آیند، صحنه اسلوموشن شده و روی حرکت‌ها و بدن آن‌ها تاکید می‌شود. تاکیدی که هرگز توجیه درون متنی ندارد و بازیگران زن، صرف زن بودنشان به این شکل معرفی می‌شوند.

فیلم پر است از اجزای زائد. حضور میترا حجار در این فیلم هیچ تاثیر و منطقی ندارد و اگر همه‌ی پلان‌های مربوط به او حذف شود، فیلم آسیبی نمی‌بیند. بعضی از صحنه‌ها هم به کل از فیلم بیرون می‌زنند و خارج از درام و بدون منطق روایی، صرفا جهت لودگی در فیلم گنجاده‌ شده‌اند. صحنه‌ی طولانی مربوط به گرفتن ویزای سه شخصیت اصلی (فرخ‌نژاد و دو نوچه‌اش) یکی از این صحنه‌هاست. هر سه شخصیت رو به دوربین نشسته‌اند و به سئوال‌های مصاحبه‌کننده جواب‌های پرت و پلا می‌دهد. جواب‌های بی منطقی که از روایت جدا می‌ایستند و استندآپ کمدی‌هایی به نظر می رسند که به فیلم چسبانده شده‌اند. جالب است که بعد از این مصاحبه که در آن شخصیت‌ها به همه‌ی خلاف‌هایشان مستقیم و غیرمستقیم اشاره می‌کنند، به راحتی به آن ها ویزا داده می شود؛ در واقع کسی که باید اعترافات شخصیت‌ها را می‎‌شنید، تماشاگر بوده است. فیلمساز هیچ‌چیز درباره‌ی منطق و لحن کمدی نمی‌داند. هرچند شخصیت‌های فیلم‌های کمدی به پیچیدگی شخصیت‌های ژانرهای دیگر نیستند، اما کمدی منطق خودش را دارد و فیلم باید بتواند منطق خاص خودش را بنا کند. امر بر فیلمسازان و بازیگران بی‌سواد و بسازبفروش سینمای ایران اینطور مشتبه شده که برای ساخت فیلم کمدی، ملزم به رعایت هیچ منطق و ساختاری نیستند.

تصویری که فیلم از شخصیت‌هایش در برلین ترسیم می‌کند هم قابل توجه است. مرد روستایی فیلم با بازی هومن حاجی‌عبداللهی قبل از ورود به یک ماشین مدل بالای آلمانی کفش‌هایش را درمی‌آورد، ژوله که نوچه‌ی سامورایی (فرخ‌نژاد) است مدام به دنبال کلاب شبانه و مواد مخدر است و به همراه نوچه‌ی دیگر، هرجا زن می‌بینند خشکشان می‌زند و از این دست خود حقیر انگاری‌های مرسوم این سال‌های فضای سیاسی و فرهنگی کشور.

البته به نظر می‌رسد خود فیلم‌ساز هم نسبت به فرهنگ غرب احساس حقارت دارد؛ این مسئله و همینطور ذوق زدگی فیلمساز، از نماهای سرخوش خیابا‌ن‌ها و ساختمان‌های برلین و همچنین نوع به تصویر کشیدن زن بلوند آلمانی مشهود است. این حس حقارت در اغلب فیلم‌هایی که در کشورهای خارجی فیلم‌برداری می‌شوند دیده می‌شود و وقتی رشد این دست فیلم‌ها را در سال‌های اخیر، کنار سیاست خارجی و فرهنگی غربگرا و واداده‌ی دولت قرار می‌دهیم، فهم و تحلیل این حس حقارت ساده‌تر می‌شود.

در بین بازیگران فیلم هم چهره‌های جالبی به چشم می‌خورد: امیرمهدی ژوله که سومین کمدی مبتذلش را به عنوان بازیگر در این فیلم تجربه کرده و اخیرا از هم سلیقه‌ بودنش با یکی از مبتذل‌ترین خواننده‌های خارج‌نشین خبر داده است؛ و حمید فرخ‌نژاد که در این سال‌ها با بازی در فیلم‌های «تگزاس» در برزیل، «خانم یایا» در تایلند، «دختر شیطان» در هند و حالا با بازی در «سامورایی در برلین»؛ با اختلاف بسیار از نفر دوم، رکورددار بازی در فیلم‌های فست‌فودی و سخیفی است که خائنانه به خالی کردن جیب مردم و خروج ارز از کشور اشتغال دارند؛ فیلم‌هایی که اغلب با سرمایه‌های مشکوکی ساخته می‌شوند . اتفاقا فرخ‌نژاد با تعدادی از این سرمایه‌داران مشکوک، دوستی نزدیک دارد؛ البته او به قول خودش خیلی دیر متوجه پولشویی در فیلم‌هایی که در آن‌ها بازی می‌کند، می‌شود.

جالب این‌جاست که این آقایان بازیگر، با این وجود همواره معترض‌اند و سعی می‌کنند با گرفتن ژست اپوزیسیون، علاوه بر خوردن از توبره‌ی سینمای ایران، از آخور هم غافل نشوند. سئوال این‌ است که آیا این آقایان بیش از هرحیطه‌ی دیگری، در حیطه‌ای که ادعای تخصص در آن دارند، در قبال مردم مسئول نیستند؟ حمید فرخ‌نژاد که با کلیدواژه‌ی «چهل سال» مرتب به انقلاب و ارزش‌ها می‌تازد، در قبال خوراک فرهنگی مردم ایران مسئول‌تر است یا در قبال مسائلی که در آن‌ها هیچ سواد و تخصصی ندارد؟ هیچ‌کدام؛ فرخ‌نژاد به فکر آن است که از جیب مردم ایران برای خانواده‌اش در آمریکا دلار بفرستد و به ریش مردم که به گفته‌ی خودش همه‌شان را فدای پسرش می‌کند، بخندد.

راستی شاید بخش‌های زایدی که در متن به آن‌ها اشاره شد، تمهیدی برای ساخته شدن سری‌های بعدی «سامورایی در برلین» باشند. شاید در قسمت بعدی میترا حجار را بدزدند و به لندن ببرند و سامورایی «مجبور» شود برای نجاتش به آن‌جا برود، یا این‌که ترجیح بدهد پس از ماجراجویی در برلین، برای رفع خستگی، در آمستردام برقصد و خوش باشد. باید دید «سامورایی در برلین2» در کجا ساخته می‌شود و عوامل فیلم هوس می کنند  به کدام شهر لوکس جهان سفر کنند.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

نصب بزرگ‌ترین سازه آبگیر و آبگذر دریایی جهان‌ در چابهار + فیلم

عملیات ساخت، شناورسازی و نصب «بزرگترین سازه آبگیر و آبگذر دریایی جهان» در چابهار

احترام کهنه سربازان آمریکایی به بوشنل با آتش زدن یونیفورم‌های خود

برخی از نظامیان سابق ارتش آمریکا در تجمعی اعتراضی در شهر پورتلند برای حمایت از فلسطین اشغالی و همراهی با مردم بی‌دفاع نوار غزه لباس‌های نظامی خود را به آتش کشیدند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.