سرخط خبرها
جهنم وبهشت

شعر/ یار عرشی

بسم الله الرحمن الرحیم

«یار عرشی»

شب رفت و سپیده سر زده بار دگر

من جز تو نخواهم زخدا یار دگر

از خاک به پا خیزم و یوم الدین [1]است

هر کس بتوان دید زخود وجه دگر[2]

گردند جدا مومن و کافر از هم

در فصل جدایی درآن یوم دگر[3]

گرجلوه کنی روز قیامت بر عرش[4]

جان از تن من در برود بار دگر

مائیم و خدا وقت حساب است کنون[5]

ایکاش بباشد رهمان راست در آن روز دگر

اندر آن لحظه رسد بانگ موذن بر گوش

به کلامش شود ایجاد حجاب، سوی دگر[6]

به دل شیعه نشیند این بانگ

صاحبش هست علیمان ع، در آن یوم دگر

خرّم آن دم که دهی اذن ورودم به بهشت

به کلامت شود ایجاد صراط ، راه دگر

چشم امید به غفران الهی داریم

بهر رد کردن این نار بدان سوی دگر

به سلام تو شود جنت رضوان ایجاد

شیعه را بس که ببیند زشما گوشه چشم بار دگر

چو رسد قصه به پایان نزدیک

گویمت باز نخواهم به خدا یار دگر

——————————————————–

[1]  یوم اول قیامت بعد از حشر

[2] اشاره به ظهور وجه برزخی افراد

[3]  یوم الفصل قسمتی از یوم الدین است که افراد بر اساس اعمالشان از یکدیگر جدا می شوند

[4] اشاره به یوم سوم قیامت که عرشیات ظهور نموده و طبق احادیث بر فراز عرش اهل بیت ع مشاهده می شوند

[5] اشاره به یوم الحساب

[6] اعراف 44

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی

خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن

آهنگ/ بهار دلکش

در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.