سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / اشعار دیگران / فدای سرت، سر که قابل ندارد

فدای سرت، سر که قابل ندارد

خوشا آن #مسافر که منزل ندارد
که دل دارد و پای در گل ندارد

 

رسیدن، به عشق است آری، که گفته است؟
که عاشق شدن کار با دل ندارد

 

رسیدن چه نزدیک و ماندن چه دور است
و این راه جز #عشق ، حاصل ندارد

 

#شهیدان همان جاده ای را گذشتند
که جز #راست یک دور باطل ندارد

 

به #دریا رسیدن نصیب شهیدی است
که دلبستگی نزد ساحل ندارد

 

خوشا آن شهیدی که گمنام ماند و
ردی در میان مقاتل ندارد …

 

خوشا آن شهیدی که هنگام رفتن
به دل #ترسی از خشم قاتل ندارد

 

سرش را بریدند و در زیر لب گفت
فدای #سرت ، سَر که قابل ندارد…

 

من از #کربلا با توام حضرت عشق !
بفرما بمیرم ! نگو دل ندارد

 

بفرما بمیرم بفرما بسوزم
چه آتش، چه شمشیر، مشکل ندارد

 

شاعر: محسن ناصحی

 

 

بزودی لشگر شهدا

http://lashgareshohada.com

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

تفسیر ساختاری سوره صف و جایگاه شناسی انقلاب اسلامی ایران برپایه آن

تبیین‌ قرآنی‌ از انقلاب اسلامی‌ ایران

اعترافات شارون روف اوفير نماینده سابق کنست

ويدئو/ استودیوی شبکه ۱۴ رژیم صهیونیست

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.