بسم الله الرحمن الرحیم
«زمزمه»
گوش کن در دل شب از افق دور صدا می آید
گویی از پنجرهی قلب شکسته ندا می آید
می کند زمزمه در گوش تو مادر، که ای جان دلم
این همان است که از لطف خدا می آید
کای بنده! تو را رها نکردم هرگز
در ظلمت شب که صحنه ها می آید
من همانم که در درد و یتیمی پناهت دادم
از جهل و پریشانی و بیرهی نجاتت دادم
ز سر رحمت خود به بیت راهت دادم
وندرآن خانه ی امن آب حیاتت دادم
شستم از رجس تورا وَه که جلایت دادم
اهلیِ بیت شدی، پس ارتفاعت دادم
به من عاشق گشتی ، وعده ! لقائت دادم
کوثرم از سر مهر ، در شبِ تارَت دادم