بسم الله الرحمن الرحیم
اگر من، یک کاروانی بودم…[1]
… عصر عاشورا بود، یاران وفادار امام حسین ع در دفاع از حریم اهل بیت (ع) به شهادت رسیده بودند واینک در برزخ منتظر بودند تا نتیجه عمل خود را مشاهده کنند.
یاران امام ع در صفی ایستاده بودند و شاهد بزرگ کربلا خانوم زینب س نیز از زمین پربلای کربلا شاهد و ناظر همه چیز بود که فضا با نوری عجیب روشن شد و منادیای، ندا در داد؛ ام الحسین ص فاطمه زهرا س آمدهاست.
احترامی توام با نگرانی در همه یاوران به وجود آمد. آیا مادر مهربان حسین ص از ما راضی شدند؟ آیا در معاشرت با اماممان، حق رفاقت را بجا آوردیم؟ مادر، در جایگاه و ارتفاعی فراتر از از سطح دوستان نشستند و سکوتی عجیب، حکم فرما بود.
ناگاه، مادر ندا فرمودند[2]؛ کتاب یاوران فرزندم را بیاورید.
کتابی آوردند و حضرت، کتاب را باز کردند و به منادی فرمودند؛ بخوان! ماجرایشان را بخوان! کتاب الابرار[3] .
صدای منادی همهجا را پر کرده بود و آیاتی از سوره انسان را میخواند؛
Pإِنَّ اْلأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُورًا [4]O
حضرت فرمودند؛ ابرار، ابرار. آزادگان از دنیا و از نفس. آزادگان از همه چیز و بندگان خدا. و به دنبال قرائت فراز شریفه «یشربون من کاس»، بلافاصله جامهایی از چشمه کافور که در آسمان هفتم است، به ما سربازان بیسر داده میشد و جامها را در گلوی یاران میریختند و همزمان، با پر شدن بدنها از جامها، ابدانمان نیز لطیف و لطیفتر میشد.
منادی کلام را ادامه داد؛ Pعَيْنًا يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيرًا [5]O
با قرائت این آیه، یاران میتوانستند؛ از چشمه این آب، اهالی دیگر آسمانها و زمینیان را نیز سیراب کنند. آخر چرا کتاب الابرار، اینچنین بود؟ منادی ادامه داد؛
Pيُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْمًا كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيرًا [6]O
آنها به نذرشان در قبال فرزند فاطمه س وفا کردهبودند و از شرّ و شرارت روز عاشورا خوف داشتند.
Pوَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكينًا وَ يَتيمًا وَ أَسيرًا[7]O Pإِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورًا [8]O
ابرار همانطور که از چشمه کافور مینوشیدند، نذر میکردند؛ که به دیگران وگرفتاران، مسکینان، یتیمان و اسیران در دنیا نیز بنوشانند و این کار را بخاطر وجه الله انجام میدادند. دوباره منادی ندا داد؛
Pإِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَريرًا [9]O Pفَوَقاهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورًا [10]O
آنها نگران انجام وظیفه خود در روز عاشورا بودند آیا می توانستند به خوبی از حریم اهل بیت (ع) دفاع کنند؟ و خداوند نگرانی آنها را به سرور تبدیل کردند سروری که مشابهش در شب عاشورا و در چهره و رفتار یاران نیز دیده می شد و تمام این نعمات بخاطر گرفتاریهایی بود که تا شب عاشورا بر ما مستولی شده بود.
منادی ادامه داد؛ Pوَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريرًا [11]O
بخاطر صبرشان در دنیا و در بیابان پر آتش کربلا، به آنها بهشت عطا شد و بخاطر لباسهای پاره پارهشان در روز عاشورا، خداوند به آنها لباس حریر بهشتی عطا کرد.
منادی میخواند؛ Pمُتَّكِئينَ فيها عَلَى اْلأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْسًا وَ لا زَمْهَريرًا [12]O
بخاطر آوارگی و بیسامانی در دنیا و در روز عاشورا، خداوند به آنها توفیق تکیه زدن بر تختهای بهشتی داد و بخاطر تحمل گرمای شدید کربلا، خداوند به آنها هوای مطبوع بهشتی عطا کرد که نه گرمای خورشید و نه سرما اذیتشان نمیکرد. منادی خواند؛ Pوَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْليلاً [13]O
سایهها به آنها نزدیک است و در آن زندگی میکنند و بخاطر تحمل گرسنگی، خداوند طعام بهشتی و میوههای رسیده در دسترسشان عطا کرد. منادی ادامه داد؛
Pوَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَواريرَا[14]O Pقَواريرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْديرًا[15]O
Pوَ يُسْقَوْنَ فيها كَأْسًا كانَ مِزاجُها زَنْجَبيلاً[16]O Pعَيْنًا فيها تُسَمّى سَلْسَبيلاً[17]O
بخاطر عطش گستردهای که داشتند، خداوند چند نوع نوشیدنی(علاوه بر طعم کافور در آیه5) در طعم زنجبیل و از چشمه سلسبیل با ظرفهای گرانبها برایشان قرار داد.
منادی قرائت میکرد؛ Pوَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا[18]O
به پاداش اینکه کسی نبود در دنیا به یاریشان بشتابد، خداوند پسربچههای خادم بهشتی برایشان قرارداد که از آنها پذیرایی کنند.
منادی خواند؛ Pوَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعيمًا وَ مُلْكًا كَبيرًا[19]O
و بخاطر محاصره شدن و دریغ شدن همه نعمات دنیوی، خداوند به آنها نعیم را قرار داد و به دلیل زایل شدن و نادیده گرفته شدن مقام و جایگاهشان در دنیا[20]، خدای تعالی به آنها «ملک کبیر» را عطا کرد.
منادی خواند؛ Pعالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَرابًا طَهُورًا[21]O
به دلیل غارت لباسهایشان و نیز کندهشدن انگشت و انگشتر، خداوند بهترین دستبندها را برایشان قرار میدهد و وقتی کلام منادی به آیهPسَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَرابًا طَهُورًاO رسید، فاطمه زهرا س از جانب رب العالمین از جایشان بلند شدند و کاسه کاسه از شراب طهور، ریختند و آوردند جلو لشکر شهداء و با دستان مبارکشان به ما نوشاندند وه! مگر لذتی از این بالاتر در عالم وجود دارد؟! حال میشد فهمید که چرا ابالفضل ع سقایی میکرد؟! زیرا او پیش از این به این سطوح از معرفت دست پیدا کرده بود.
صحبت که به اینجا رسید؛ منادی گفت؛ Pإِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا ا[22]O
در اینجا مادر فرمودند؛ تمام سعی شما همین بود که از قبل در قران نوشته شده بود و شما دقیقا طبق قران عمل کردید و خدا با این پاداشها اینچنین از شما تشکر کرد و این، کارنامه و پندنامه کربلاییان و عاشوراییان بود. و کل ماجرای کربلا تذکرهای است برای کل بشریت.
Pإِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبيلاً[23]O
آیا کسی هست که بر مسیر کربلاییان حرکت کند؟ آیا کسی هست که بر مسیر عاشوراییان بیاید و مادر عالم اینچنین او را متنعم کند؟ راستی آنها دنبال چه بودند و مسیرشان چه بود؟
Pوَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ يَشاءَ اللّهُ إِنَّ اللّهَ كانَ عَليمًا حَكيمًا[24]O
P يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ في رَحْمَتِهِ وَ الظّالِمينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذابًا أَليمًا[25]O
آنها از خود، رائیی، نظری و خواستهای جز خواست خدا نداشتند و خداوند اینچنین هرآنکه را بخواهد، در رحمتش داخل میکند و برای ظالمین نیز عذابی دردناک محقق خواهد کرد. و این، کتاب سرنوشت و سرانجام زیبای عاشوراییان است.
[1] . زیارت وارث : ….یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم
[2] . محمدبن مسلم عن الصادق(ع): قال حدثني ابي عن جدي عن آبائه ان اميرالمؤمنين(ع) علم انا عبيد مربوبون و قولوا في فضلنا ما شئتم امام صادق(ع) فرمودند: پدرم از جدش از پدرانش مرا حديث کرد که اميرالمؤمنين تعليم داد که ما بندگان دست پرورده و تربيت شده هستيم و هر آنچه در مورد فضل و برتري ما مي خواهيد بگوئيد تحف العقول ص104/ خصال ج2ـص614/ بحار ج10ـص92/ ج25ـص270 از خصال شيخ صدوق
[3] . [مطففين18] ص588 ـ كَلاّ إِنَّ كِتابَ اْلأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ نه چنين است، در حقيقت، كتاب نيكان در «علّيّون» است./ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ أَعْلَى عِلِّيِّينَ- وَ خَلَقَ قُلُوبَ شِيعَتِنَا مِمَّا خَلَقَنَا مِنْهُ وَ خَلَقَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ دُونِ ذَلِكَ- فَقُلُوبُهُمْ تَهْوِي إِلَيْنَا لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِمَّا خَلَقَنَا مِنْهُ- ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ: كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ إِلَى قَوْلِهِ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُون قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، 2جلد، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق./ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج1 ؛ ص14
[4] . [إنسان5] ص578 ـبه يقين ابرار (و نيكان) از جامي مينوشند كه با عطر خوشي آميخته است
[5] . [إنسان6] ص578 چشمهاي كه بندگان خدا از آن مينوشند و [به دلخواه خويش] جاريش ميكنند.
[6] . [إنسان7] ص579 [همان بندگاني كه] به نذر خود وفا ميكردند، و از روزي كه گزند آن فراگيرنده است ميترسيدند./ عن أبي الحسن (عليه السلام)، في قول الله عز و جل: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ قال: «يوفون بالنذر الذي أخذ عليهم من ولايتنا». (تفسیر البرهان ج5 ص 553)
[7] . [إنسان8] ص579 . و به [پاس] دوستي [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك ميدادند.
[8] . [إنسان9] ص579 . «ما براي خشنودي خداست كه به شما ميخورانيم و پاداش و سپاسي از شما نميخواهيم.
[9] . [إنسان10] ص579 . ما از پروردگارمان از روز عبوسي سخت، هراسناكيم».
[10] . [إنسان11] . ص 579. پس خدا [هم] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابي و شادماني به آنان ارزاني داشت.
[11] . [إنسان12] . ص 579. و به [پاس] آنكه صبر كردند، بهشت و پرنيان پاداششان داد.
[12] . [إنسان13] . ص 579. در آن [بهشت] بر تختها[ي خويش] تكيه زنند. در آنجا نه آفتابي بينند و نه سرمايي.
[13] . [إنسان14] . ص 579. و سايهها[ي درختان] به آنان نزديك است، و ميوههايش [براي چيدن] رام.
[14] . [إنسان15] . ص 579. و ظروف سيمين و جامهاي بلورين، پيرامون آنان گردانده ميشود.
[15] . [إنسان16] . ص 579. جامهايي از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آوردهاند.
[16] . [إنسان17] . ص 579. و در آنجا از جامي كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مينوشانند.
[17] . [إنسان18] . ص 579. از چشمهاي در آنجا كه «سلسبيل» ناميده ميشود.
[18] . [إنسان19] . ص 579. . و بر گرد آنان پسراني جاوداني ميگردند. چون آنها را ببيني، گويي كه مرواريدهايي پراكندهاند.
[19] . [إنسان20] . ص 579. . و چون بدانجا نگري [سرزميني از] نعمت و كشوري پهناور ميبيني.
[20] . فرازی از زیارت عاشورا : …ولعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها…
[21] . [إنسان21] . ص 579. . [بهشتيان را] جامههاي ابريشمي سبز و ديباي ستبر در بر است و پيرايه آنان دستبندهاي سيمين است و پروردگارشان بادهاي پاك به آنان مينوشاند.
[22] . [إنسان21] . ص 579. . اين [پاداش] براي شماست و كوشش شما مقبول افتاده است.
[23] . [إنسان29] . ص580. . اين [آيات،] پندنامهاي است. تا هر كه خواهد، راهي به سوي پروردگار خود پيش گيرد./ عن أبي الحسن (عليه السلام)، قلت: إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ؟ قال: «الولاية» (تفسیر البرهان ج5 ص 555)
[24] . [إنسان30] . ص580. . و تا خدا نخواهد، [شما] نخواهيد خواست؛ قطعاً خدا داناي حكيم است.
[25] . [إنسان31] . ص580. . هر كه را خواهد، به رحمت خويش در ميآورد، و براي ظالمان عذابي پردرد آماده كرده است./ عن أبي الحسن (عليه السلام)، …قلت: يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ؟ قال: «في ولايتنا». (تفسیر البرهان ج5 ص 555)