سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / اگر درکاروان حسین ص بودم (8)

اگر درکاروان حسین ص بودم (8)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اگر من، یک کاروانی بودم…[1]

…راستی امام حسین ص، در جامعه‌ای در محاصره دشمن ودر فردا روزی، به دست اشقیا کشته خواهد شد که؛ همگی افراد جامعه مسلمان بودند و نمازهای یومیه و گاه نماز نافله شب را نیز به جماعت می‌خواندند. پس امام ع بخاطر چه امری و برای نجات کدامیک از ارزش‌ها باید اینطور کشته شوند؟

باید تا قبل از پرکشیدن و شهادت در رکاب امام ع، معرفتم را عمیق‌تر کنم. شاید بازهم جواب سوالاتم را باید از کلام و رفتار عباس ع جستجو کنم. بله! از صدای سم اسبان او پاسخم را گرفتم. اینکه انسان‌ها و جامعه، چقدر به ظواهر آداب و شرایع دین پایبند باشند، مهم نیست. بلکه چقدر بر مدار ولایت اهل بیت ع و قائم به ولایتشان باشند، اهمیت دارد و طواف پیوسته به دور خیام امام ع، یعنی همه آداب، شرایع و دینداری و هویت انسان، باید؛ قائم به امام ع و بر مدار او باشد وگرنه هیچ ارزشی ندارد.

لحظه‌ها و ساعات شب در پرواز در آسمان حسبن ص می‌گذشت. همگی در حال پس زدن هرچه بیشتر افکار، صفات و خاطرات و هرچیز غیر حسینی بودند. گویی زندگی و حیات، از زمان همراه شدن با کاروان مولا شروع می‌شد و پیش از آن، حیاتی و زمانی و خاطره‌ای وجود نداشت.

الحمد لله رب العالمین! احساس شگفتی و حیرت همراهی با حسین ص، هرگز پایان نمی‌پذیرد. خداوندا! تو چقدر زیبا و لطیف همه چیز و همه کس را اداره می‌کنی؟!

صبح شده بود. مولایمان در آستانه داخل خیمه، قدم می‌زدند و مدام پرده خیمه را کنار می‌زدند و انتظار می‌کشیدند. ناگهان از سوی سپاه دشمن، تک سواری به سوی خیمه مولا در حرکت بود. و نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد.

آری! حرّ بود. حربن یزید ریاحی. چشمان و چهره‌ای شرمگین داشت. از اسب پیاده شد و چکمه‌ها بر گردن آویخته بود.

مولا جان! عفو بفرمایید! مولاجان! عفو بفرمایید! شاید در دلش، مادر عالم فاطمه س را شفیع می‌گرفت. “یابن فاطمه س بحق فاطمه س”  عفو بفرمایید.

گویی تا صبح در تفکر و تدبر ماجراهای زندگی خویش بود. چه شد که آن ندا را از زمان حرکت از خانه شنیدم؟! چه شد که حسین ص مرا به یاد فاطمه س دختر پیغمبر انداخت؟ من در مقابل پسر پیغمبر ص چه می‌کنم؟ چرا نسبت به مولایم اینقدر بی‌احساسم؟ مگر در لشکر یزید، چه حقانیتی وجود دارد؟ ولی در این کاروان، هرچه هست، اخلاق و فضیلت و نور است.

ای حرّ! به خود بیا! از خواب گران برخیز! تو را چه دشمنی با پسر فاطمه س است؟ فردای قیامت چطور می‌خواهی مقابل رسول الله ص بایستی و چه عذر تقصیری خواهی داشت؟ پاسخ فاطمه س را چه خواهی داد؟

اگر کل امت مسلمان از اهل بیت ع روی گردانند، من چرا روی گردان باشم؟ مگر قران نفرموده که؛ “اکثرهم لا یشکرون” یا “اکثرهم لا یعقلون” ؟

خدایا! پناهم ده! خدایا بحق فاطمه س، مسیر صحیح را برایم روشن فرما! خدایا بحق فاطمه س، تاریکی قلبم را بزدا! خدایا بحق فاطمه س، قلبم را نسبت به حقانیت حسین ص روشن کن. خدایا بحق فاطمه س، سنگینی و غل و زنجیرهای اسارت در دنیا و ولایت یزید و شیطان را از من بزدا!

هرچه استغاثه حرّ به مادر س بیشتر می‌شد، مسیر برایش روشن‌تر و تصمیم فرار به سوی حسین ص در او محکم‌تر می‌شد. تا اینکه در صبحگاه عاشورا با گام‌هایی استوار و قلبی مومن و مطمئن، به سوی مولا آمد.

حال و هوای او، هوای سربازی و جان نثاری بود. حسین جان! آمدم تا جسمم، نفسم، همه هویتم و شخصیتم را یکجا به پای تو ریزم. حسین جان! می‌دانم که آمدنم نیز با جذب و عنایت و نگاه شما بوده مولا جانم.

حسین جان! می‌دانم تصمیمم نیز از تو بوده و از این پس، همه انتخاب و تصمیماتم فقط از جانب شما خواهد بود. حسین جان! شرمسارم. اجازه دهید بخاطر این بی‌حرمتیم به شما و اهل شما، پیش مرگ شما و اهل بیتتان باشم و در پیشاپیش شما به میدان بروم و ذبح شوم. حال که مرا عفو می‌کنید، دیگر طاقت ماندن در دنیا ندارم.

امام ع که مولای کریمانند، نگاهی بسیار با کرامت  و عاشقانه کردند و در حالی که او را عزیز پنداشتند، فرمودند؛

“تو همانطور که مادرت حرّ نامیده، در دنیا و آخرت، حرّ هستی”

کل سپاه حق با کل سپاه باطل روبرو شده‌بود. سپاه امام ع که چون شجره طیبه، آسمانی بود، در برابر اصل و ریشه شجره خبیثه و باطل قرار گرفته بود. ریشه تمام مصائب بشر در سپاه مقابل بود و اصل کل خیر در کاروان نورانی امام ع قرار  داشت.

امام حسین ص روش مبارزه با کل ظلم و جور در عالم را به نمایش می‌گذاشتند. ابتدا تربیت کاروانی یارانی که نظر و عملشان همان نظر و عمل امام ع بود، واقع شد و سپس رویارویی با اصل و ریشه شجره خبیثه انجام می‌شد. کل این صحنه، یکی از آیات عظیم الهی بود و شاید پیام فرزند فاطمه س این بود که؛ ایهاالناس! ای تمام مردمان روی زمین و ای اهل آسمان ها! اگر می‌خواهید؛ خداوند توفیق نابودی کل بدان و بدی‌ها از کل عالم را نصیبتان سازد، با تمام اهل و عیالتان، تحت ولایت و تربیت اهل بیت پیغمبر ص قرار گیرید تا سرانجام، خداوند به دست مهدی عج این امت، این امر را به نتیجه برساند.

حسین ص در مدت بسیار کوتاهی، نمونه‌هایی از یاوران مهدی عج را تربیت نمودند و تا آخرین لحظات قبل از شروع جنگ، می‌خواستند با موعظه از عمق ظلمات سپاه دشمن، با سرعت نور، افرادی را به سوی سپاه نور بیاورند.

بیایید! بیایید پسر پیغمبرتان را یاری کنید! مگر من تنها فرزند باقی مانده از پیغمبر شما نیستم؟ مگر من و برادرم حسن ع، سید جوانان اهل بهشت نیستیم؟

اما سپاه ظلمانی دشمن، بر کشتن امام ع خالص شده بود و آیه شریفه (لِيَميزَ اللَّهُ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ)[2] محقق شده بود و دیگر کسی به این سو نمی‌آمد و تا کل افراد و موجودات شجره خبیثه از شجره طیبه اهل بیت ع جدا نشوند، نبرد نهایی حق و باطل نیز در آخرالزمان واقع نخواهد شد.

کاروان سراسر نور امام ع، از هر جنبه‌ای، آیه‌ای عظیم بود و تا پایان تاریخ، همه کسانی که به این آیات الهی ایمان بیاورند و تسلیم باشند، با این نور ولایت، اوج خواهند گرفت و به بهترین سرانجام‌ها و عاقبت‌ها کشانده خواهند شد.

(هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوابًا وَ خَيْرٌ عُقْبًا )[3]

 

[1] . زیارت وارث : ….یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم

[2] . انفال 37

[3] . كهف44] ص298

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

دعاي ندبه مهدي ياوران

چراشما پنهان شديد؟

محور مقاومت برآمده از واقعه کربلا است غرب باید نگران گسترش این تفکر باشد

بزرگ‌ترین مثال برای تأثیرگذاری واقعه کربلا، انقلاب اسلامی ایران است

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.