بسم الله الرحمن الرحیم
اگر من، یک کاروانی بودم…[1]
…س : چقدر دوست دارم که در پای این کاروان عظیم، عجیب، معجزه آمیز و مقدس، و امام این کاروان، ذبح شوم! آیا امکانش هست؟
ج : آری! همه باید به پای این کاروان و امام کاروان ذبح شویم. اصلا حسین ص وقتی قصد حرکت از کنار کعبه به سوی کوفه کرد، فرمود؛
“من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا”[2]
هرکس جان خود را در راه ما نثار میکند و خود را برای لقاء الله آماده کرده است، با ما کوچ کند
این کاروان جایگاه چنین افرادی است که؛ بخواهند در این راه ذبح شوند.
س: اگر چنین است و میدان مسابقه همگی خوبان گذشته و آینده در این کاروان است، باید به من قول بدهی که مرا بیشتر با این امام و کاروان و آداب آن، آشنا کنی. اصلا در حیرتم و نمیتوانم بپذیرم که من با اینهمه گناهان پیشین در این کاروان نورانی چه میکنم؟ مگر چه عمل خوبی در گذشته انجام دادم که خدا مقدر کرده که با حسین ص و کاروان عجیب او آشنا شوم؟ اصلا دوست دارم دوباره و صدباره، معرفتم را تازه کنم. این خوبان پیشین که فرمودید، همگی خوب بودند و خدا برای خوبتر شدن، با حسین ص آشنایشان کرد ولی امثال من چه؟!
ج : درست است. اعجاب و عظمت رحمت این کاروان در همین است که از اعماق به سوی ارتفاعات پرتاب میکند. به گذشته و اعمال ما نیست بلکه به رحمت و کرامت آنهاست.و درون او کشیده میشویم
س : اصلا به حسین ص چگونه بنگرم؟ او کیست؟ او چیست؟ من کیستم و چه رابطه و سنخیتی با او دارم که او امثال من را می خواهد با خودش ببرد؟ نور را با ظلمت، چه رفاقت است؟ بهترین نگاه به حسین ص چیست؟
ج : او چون خورشیدی است و ما پرتوهایی از او هستیم که به سوی او کشیده می شویم. به نظر من بهتر است خود را پرتوی از وجود او بدانیم[3] تا بهتر بتوانیم حسینی شویم. اصلا اگر جدا از او باشیم، نمی توانیم ایشان و افعالشان را درک کنیم. مانند کسی که بیرون کاروان است و بخواهد از حال و هوای درون این کاروان با خبر شود. شما که دو روزی است با مایی، چقدر نگاه و حال و هوایت عوض شده؟! حال اگر خود را پرتوی از خود امام ع بدانیم، دیگر میزان اصلاح و تغییر ما قابل احصاء و رصد نخواهد بود. ضمنا این کاروان دارد یارانش را از عمق دنیا یکی یکی جمع می کند و هنوز اوج نگرفته و در سطح زمین، حتی با بدکاران، معاشرت میکند. اما اگر به سوی لقاء الله اوج بگیرد، تنها کسانی که از جنس او و در وجود او باشند، کنده میشوند و همراه او اوج میگیرند و مابقی افراد، در عمق زمین و در بین زمینیان جا میمانند و سپس حسرتی ابدی خواهند خورد.
س : ما چطور میتوانیم در مسیر اوج، همراه حسین ص باشیم؟ چطور در این فرصت کوتاه، از جنس او باشیم تا از جاماندگان و حسرت خورندگان نباشیم؟
ج : تنها کاری که می توانیم انجام دهیم، توجه با تمام وجه به امام ع است. یعنی در محضر او از خود نظر و رایی نداشتن باشی و از پیش خود، دست به کاری نزنی. اصلا هیچ میدانی؛ برخی از افرادی که سالها و بلکه یک عمر در خانه اهل بیت ع رفت و آمد داشتند، بخاطر همین خصوصیت “از خود نظر داشتن در محضر امام ع” ، معاذالله! امام ع را نصیحت کردند و در نتیجه از این قافله نور جا ماندند؟[4]
س : پس سابقه آشنایی با امام ع مهم نیست؟
ج : خیر! بلکه سابقه معرفت به ایشان است که بسیار اهمیت دارد. کیفیت دوستی و رفاقت با ایشان و نوع منظَر و نگاه ما به اوست که خیلی مهم است.
س : اگر فقط به امام ع توجه کنیم، پس کی و چگونه عبد خدا بشویم؟
ج : عبد خدا کسی است که؛ بنده و برده خداست و فقط به کارهای او در نظام هستی میپردازد. خداوند نور آسمانها و زمین است و در پهنه آسمانها و زمین، با نورش کار انجام میدهد و اصلا این برنامه خداست که نورش را در زمین، تام کند تا دینش را بر همه ادیان ظاهر کند و غلبه دهد.[5]
س : اگر برنامه خدا، ازدیاد نورش در زمین است، از ما چه کاری برمی آید تا بخواهیم برایش بندگی کنیم؟
ج : با توجه و تسلیم کامل در قبال امام این کاروان که خود، مشکات و مصباح نور است[6]، اوج بگیریم و پرتوی کوچک از انوار او شویم.[7] آنگاه خداوند این پرتوهای کوچک نورش را نیز به کار میگیرد و پهنه آسمانها و زمین و خصوصا این دنیای ظلمانی را روشنتر میکند. پنجرهای در برابر نور و بلکه پرتوی از نور خدا باشیم.
س : راستی مگر میشود کسی در زمین، کارهای خدا را انجام دهد؟ خداوند در پهنه آسمانها و زمین، فاعل خلقت، موت، حیات و هزاران مقوله دیگر است، چه کسی میتواند پای در این حریم خداوندی بگذارد؟!
ج : مگر در قران نخواندی که ابراهیم ع در حالی که کاملا مومن به قیامت بود، ازخدا خواست تا چگونگی احیاء اموات را به او بنمایاند؟ مگر نخواندی که موسی ع مردهای را زنده کرد؟ مگر نهاینکه عیسی ع، به اذن الله مرده زنده میکرد؟ ایشان به اذن الله مرضها را شفا میدادند و به اذن الله از گل طین، پرندهای ساخت و با نفخ در آن، پرنده پرواز کرد. این خوبان در کجا و ازکجا تربیت شدند که اینچنین، کارهای خدایی انجام میدادند و میدهند؟ پیش از این با هم صحبتی داشتیم که؛ همه خوبان گذشته از اهل بیت ع تغذیه و تربیت شده اند و خصوصا از مکتب مولایمان حسین ص بسیار نوشیده اند. مگر نهاینکه آسمانها و زمین و خلایق از جانب خدا با نور اهل بیت ع ایجاد شدهاند؟[8]
[1] . زیارت وارث : ….یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم
[2] . نزهه الناظر : 86 / 23
[3] . ثم خلق شيعتنا، و إنّما سمّوا شيعة لأنّهم خلقوا من شعاع نورنا (مشارق انوار الیقین ص 65) / وروایت صدوق از ابی بصیر : وَ اللَّهِ شِيعَتُنَا مِنْ نُورِ اللَّهِ خُلِقُوا وَ إِلَيْهِ يَعُودُونَ وَ اللَّهِ إِنَّكُمْ لَمُلْحَقُونَ بِنَا يَوْمَ الْقِيَامَة[3] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج71 ؛ ص267
[4] . سخنان امام حسین ص پس از گفتگو با محمد حنفیه : أنا عازم على الخروج إلى مكّة، و قد تهيّأت لذلك أنا و إخوتي و بنو أخي و شيعتي ممّن أمرهم[4] أمري و رأيهم رأيي[4] (تسلية المجالس و زينة المجالس (مقتل الحسين عليه السلام) ؛ ج2 ؛ ص160)
[5] . توبه32] ص192 ـ يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللّهُ إِلاّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ / و سوره صف 8 ص 552
[6] . 795- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ ع عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فَاطِمَةَ ع فِيها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الْحُسَيْنُ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌ فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ إِبْرَاهِيمَ ع زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ لَا يَهُودِيَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ يَكَادُ الْعِلْمُ يَتَفَجَّرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ يُهْدِي اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ يَشَاء (تفسیر قمی ج2 ص 103 / مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، ص: 317 )
[7] . ثم خلق شيعتنا، و إنّما سمّوا شيعة لأنّهم خلقوا من شعاع نورنا (مشارق انوار الیقین ص 65)
[8] . َ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا : (الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 285 / احتجاج طبرسی ج2 ص467 / مشارق انوار الیقین ص 60